118
21 مرداد 1402
چرا احساس خستگی می کنیم؟
خستگی احساسی است که اغلب مردم هر از گاهی آن را تجربه میکنند؛ این موضوع باعث میشود خستگی برای همه ما مسئلهای عادی به نظر برسد. در نتیجه بهجای اینکه به فکر روشهای درست، برای برخورد با خستگی باشیم، بدون توجه به تأثیری که در زندگی ما دارد با آن کنار میآییم.
در حالی که داشتن اطلاعاتی بر پایه علم روانشناسی در رابطه با خستگی به ما کمک میکند تا آگاهانه با این احساس روبهرو شویم. البته باید به این نکته توجه داشت که بین بیحوصلگیهای مقطعی یا داشتن حس خستگی در برخی از موقعیتهای خاص با حس خستگی مداومی که با مواردی مانند اضطراب و حتی افسردگی همراه است تفاوت وجود دارد.
در این مطلب از سایت برآیند، ابتدا به تعریفهای علمی از خستگی خواهیم پرداخت. بعد از آن چیستی خستگی و دلیل آن را بررسی خواهیم کرد. در انتها بعد از بیان روش درمان خستگی، به این سؤال که آیا خستگی میتواند مفید باشد یا خیر پاسخ خواهیم داد. همچنین در این مطلب به ارتباط بین خستگی با اختلالات روانی و روابط بین فردی اشاره خواهیم کرد. از شما دعوت میکنیم تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.
خستگی چیست؟
موضوع این است که کودک علت و مفهوم نوشتن دو صفحه پر از یک واژه یا حرف را درک نمیکند. درواقع چون باید کاری که از نظر خودش بی معنی است و از قضا به انجام دادن این کار هیچ علاقهای هم ندارد را با تکرار و بهصورت متوالی انجام دهد دچار خستگی میشود.
همین موضوع در مقاطع بعدی تحصیل نیز ادامه دارد. بهطوری که میتوان گفت خستگی در مدارس به مسئلهای رایج تبدیل شده است. دانشآموزان دچار خستگی میشوند و بعد از آن، عملکرد مطلوب آنها در یادگیری کاهش پیدا میکند.
احساس خستگی با تمام شدن دوران دانشآموزی تمام نمیشود. در مقالهای علمی با عنوان خستگی در کار، مفهومی در سال 2016 منتشر شد که بیان میکند تقریباً همه افراد هر از گاهی بدون توجه به ماهیت شغلشان، دورههایی از خستگی را در محل کار خود تجربه میکنند.
همچنین در این مقاله، نوع وظیفهای که کارمند بر عهده دارد، محیط کار، ویژگیهای شخصیتی خودِ فرد و تناسب فرد با محیط را بهعنوان مواردی برای بررسی علل خستگی در کارمندان ارائه میدهد. خستگی در کارمندان موجب کاهش بهرهوری آنها میشود.
خستگی را میتوانیم بهعنوان یک نشانه در نظر بگیریم و این نشانه بیان می کند:
فعالیتی که در حال انجام آن هستیم یا موقعیتی که در آن قرار داریم برای ما معنا و مفهومی که باید داشته باشد را ندارد و در ما احساس نارضایتی ایجاد میکند. بهعبارت دیگر ما نسبت به آن موقعیت یا فعالیت بیعلاقه هستیم.
ارین وست گیت در رابطه با اینکه خستگی یک سیگنال یا نشانه است در مقالهای که در سال 2022 با عنوان چرا کسالت جالب است منتشر کرد بیان میکند:
مانند باقی احساساتی که انسان تجربه میکند، خستگی نیز اطلاعاتی را به ذهن منتقل میکند.
برای مثال زمانی که شخصی به ما بیاحترامی کند، حس خشم در ما بهوجود میآید؛ خستگی نیز به ما هشدار میدهد که نمیتوانیم به فعالیتی که در حال انجام آن هستیم آنطور که باید توجه کنیم و معنای آن را پیدا و درک کنیم.
بهعبارت دیگر اگر قرار باشد به این پرسشِ اساسی که پیام اصلی حس خستگی چیست؟ پاسخ دهیم، باید بگوییم خستگی قصد دارد ما را از این مطلب که «هیچ ارزشی در ادامه روند فعلی برای ما وجود ندارد» آگاه سازد.
همچنین خستگی ممکن است زمانی رخ دهد که ما احساس میکنیم پر از انرژی هستیم اما موقعیت ما بهشکلی نیست که بتوانیم انرژی خود را هدایت و کنترل کنیم و فعالیتی که مورد نظرمان است را انجام دهیم.
علاوهبراین خستگی ممکن است در زمانهایی که نمیتوانیم روی کار یا فعالیت خاصی تمرکز کنیم هم اتفاق بیفتد. حال برای اینکه نگاهی علمیتر به خستگی داشته باشیم باید به سراغ ادبیات نظری موجود درباره خستگی در مقالات علمی برویم.
آندرئاس الپیدورو از محققان حوزه خستگی در سال 2022 مقالهای با عنوان خستگی و درگیری شناختی منتشر کرد. او در این مقاله در رابطه با چیستی و ماهیت خستگی بیان کرد که، تعریفهای نظری متمایزی از ماهیت خستگی وجود دارد. این تعریفها از خستگی بهشرح زیر است:
- خستگی نتیجه یک میل یا هدف برآورده نشده و به نتیجه نرسیده است.
- خستگی نتیجه درک نکردن معنا و هدف زندگی در درون انسان است.
- خستگی حالتی در فرد است که موجب برانگیختگی او میشود.
- خستگی نتیجه ناتوانی فرد در فهم شناختی یک موضوع است.
البته باید گفت بهترین تعریف از خستگی از زبان لئو تولستوی است، تولستوی خستگی را میل به آرزو تعریف کرده است. همچنین در کتاب «خارج از جمجمه من: روانشناسی خستگی»، که با همکاری یک عصبشناس و یک روانشناس نوشته شده، با نگاهی روانشناختی به خستگی تعریف شیوایی از خستگی ارائه شده است. در این کتاب بیان شده است که احساس خستگی درست شبیه به احساس گم کردن چیزی است، با این تفاوت که در مورد خستگی حتی نمیدانیم چه چیزی را گم کردهایم.
علت خستگی چیست؟
بهعنوان مثال برخی از محققین معتقدند خستگی از قرار گرفتن طولانی مدت در معرض یک فعالیت و تحرک یکنواخت و تکراری ایجاد میشود. برخی دیگر بیان میکنند زمانی که محرکهای بیرونی کم یا مشابه باشد، فرد در معرض خستگی قرار میگیرد.
همچنین گروه دیگری از محققان دلیل خستگی را ناشی از نبود فعالیتهای جذاب و شورانگیز بیان میکنند. چنین نظریههایی دلالت بر این دارند که ما برای بررسی مسئله خستگی باید بر موقعیتهای کسالتآور تمرکز کنیم.
در مقابل، نظریهپردازان گروه دوم به ویژگیهای شخصیتی فرد بهعنوان عامل اصلی خستگی اشاره میکنند. اگزیستانسیالیستهایی (پیرو فلسفه اصالت وجود) مانند ویکتور امیل فرانکل بیان میکنند که خستگی زمانی رخ میدهد که فرد نتواند معنای زندگی خود را بیابد.
نظریهپردازانِ روانکاوی همچنین استدلال میکنند که ملال و خستگی ناشی از فرد است و خستگی بهطور خاص از ناتوانی فرد در دسترسی آگاهانه به خواستههای خود ایجاد میشود. بهعبارت دیگر فردی که از خواستههای درونی خود بیاطلاع است، در دنیای بیرون، تلاشی بیهوده برای رسیدن به چیزهایی میکند که در واقع خواسته او نیست، بههمین سبب دچار خستگی میشود.
در همین راستا گروهی از محققان در رابطه با علت خستگی در انسان، تئوری فرد محور را مبنا قرار میدهند. از نظر این گروه فردی که دارای برخی از ویژگیهای آسیبپذیر در مقابل خستگی است، در موقعیتهای مختلف تمایل دارد که خسته شود، بنابراین پیشنهاد میکنند برای درک بهتر علل خستگی باید روی فرد تمرکز کنیم.
و اما در نهایت، گروه سوم از محققین این حوزه، هم فرد و هم موقعیت را عامل خستگی میدانند. این گروه در بررسی علل خستگی بر تعامل بین موقعیت و فرد تأکید میکنند. نظریه این گروه حاکی از آن است که بیحوصلگی زمانی بهوجود میآید که بین هیجانات و انرژی درونی فرد با موقعیتی که در آن قرار دارد تعادل وجود نداشته باشد.
به بیان دیگر خستگی زمانی در حس و حال فرد ایجاد میشود که اهداف و ارزشهای فرد توسط موقعیتی که در آن قرار دارد برآورده نشود و سرکوب شود؛ بنابراین از نظر این گروه از محققین، ارتباط بین ویژگیهای شخصیتی فرد و موقعیتی که در آن قرار دارد باید برای بررسی علل خستگی در نظر گرفته شود.
پیشنهاد مطالعه
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد روشهای بهبود و مدیریت رابطه مقاله زیر را مطالعه کنید:
روابط بین فردی چیست؟ارتباط خستگی با اختلالات روانی، روابط بینفردی و زندگی روزمره
خستگی با خشم و پرخاشگری، افسردگی، اضطراب، خصومت، بیتفاوتی، تنهایی و ناامیدی ارتباط دارد. یعنی خستگی میتواند بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم روی موارد گفته شده تأثیر داشته باشد و باعث تشدید آنها شود.
افراد مستعد خستگی، ممکن است اختلال کنترل تکانه (تمایل به انجام اقدامی که آشکارا برای دیگران یا خود خطرناک است.) را تجربه کنند. برخی از افرادی که دچار خستگی هستند به سراغ کارهایی میروند که آنها را هیجان زده کند.
در نتیجه نسبت به افراد دیگر احتمال بیشتری دارد که رفتارهای مخاطره آمیزی مانند رانندگی با سرعت غیرمجاز و خطرناک انجام دهند. همچنین نسبت به دیگران بیشتر مستعد اختلال پرخوری، اعتیاد به مصرف مواد مخدر، الکل و قمار هستند.
خستگی از عواملی است که روابط بینفردی و اجتماعی را تضعیف میکند. در زندگی روزمره خستگی با عملکرد ضعیف در کارهایی که نیاز به توجه مداوم دارند مرتبط است. همچنین خستگی باعث کاهش رضایت از زندگی میشود. افراد مستعد خستگی نسبت به افرادی که مستعد خستگی نیستند، درگیریهای بیشتری برای یافتن معنای زندگی دارند.
در زمینه آموزشی، خستگی با نمرات ضعیف و نرخ ترک تحصیل زودهنگام مرتبط است. در محیط کار، خستگی با کاهش رضایت شغلی و درگیری شغلی، افزایش میزان اشتباهات در انجام وظایف و افزایش استرس شغلی همراه است(الپیدور،2017).
بررسی ریشه خستگی و راه حل برای بهبود آن
خستگی که بهدلیل دنیای بیذوق و شوق اطرافمان ایجاد میشود، خستگی که از ما در برابر خواستههای دست نیافتنی محافظت میکند و همچنین خستگی که بر اثر دردهای عاطفی ایجاد شده، ریشههای خستگی هستند که در زیر به طور کامل توضیح میدهیم.
1. خستگی که بر اثر دردهای عاطفی ایجاد شده.
تجربههای تلخ و نامطلوب در دوران کودکی، مانند بزرگ شدن در یک خانواده پر هرج و مرج که باعث غفلت عاطفی والدین نسبت به کودک میشود، میتواند موجب بروز احساس ناامنی در کودک شود.
نبود امنیت عاطفی در دوران کودکی احساسات طاقت فرسا و متضاد مانند خشم و ترس یا غم و ناامیدی را تحریک میکند. بههمین دلیل ذهن کودک برای کنار آمدن با حس تنهایی ناشی از عدم دریافت محبت و مهربانی از طرف والدین، ارتباط کودک را با احساسات عاطفی قطع میکند.
خستگی، در این مورد، محصول جانبی عدم ارتباط با احساسات اصلی مانند غم، خشم، ترس، انزجار، شادی و هیجان است. وقتی دسترسی به این احساسات اصلی وجود نداشته باشد، در واقع آن منبع حیاتی انرژی را که به ما در رابطه با علایقمان اطلاعات میدهد و مشخص میکند که چه چیزی را دوست داریم و چه چیزی را دوست نداریم، از دست میدهیم. برای عبور از این نوع خستگی، باید یاد بگیریم که چگونه با خیال راحت با دنیای عاطفی گسترده خود ارتباط برقرار کنیم.
2. خستگی که از ما در برابر خواستههای دست نیافتنی محافظت میکند.
در تماس و ارتباط بودن با عمیقترین خواستهها و نیازهایمان، بهویژه زمانی که معتقدیم دست نیافتنی هستند، موجب آسیبپذیری عاطفی ما میشود. در چنین موقعیتی خستگی برای قطع کردن ارتباط ما با خواستهها و نیازهایمان ایجاد میشود. خستگی موجب میشود خودمان را متقاعد کنیم که چیزی نمیخواهیم یا نیازی نداریم.
جدا شدن ذهنی ما از آنچه واقعاً میخواهیم، در صورتی که حس میکنیم دست نیافتنی است، فرآیندی ناخودآگاه است که برای رهایی از رنج ناشی از برآورده نشدن آن خواسته یا نیاز طراحی شده است. رها شدن از این نوع خستگی مستلزم آن است که ارتباطاتمان را با خواستهها و نیازهای واقعیمان حفظ کنیم.
3. خستگی که بهدلیل دنیای بیذوق و شوق اطرافمان در ما ایجاد میشود.
خستگی از این نوع به این دلیل ایجاد میشود تا به ما بگوید که باید علایق، افراد و سرگرمیهای جدیدی در زندگی خود پیدا کنیم. برای غلبه بر این نوع خستگی، باید برای شناخت خودمان تلاش کنیم و فعالیتهای جدیدی را تجربه کنیم. بهطور کلی غلبه بر خستگی میتواند یک کار پیچیده باشد که ما را ملزم به ایجاد خودآگاهی و شناخت مشکلات روانشناختی خود مانند اضطراب یا ناتوانی در تمرکز میکند.
درمان خستگی
قبل از اینکه به موضوع درمان خستگی بپردازیم مطالعه چند خط از رمان Where’d You Go, Bernadette نوشته ماریا سمپل در سال 2012 خالی از لطف نیست. این قسمت از رمان مکالمه یک مادر با دخترش است:
خسته شدهای؟
پس من باید راز کوچکی را در مورد زندگی با تو در میان بگذارم. اگر فکر میکنی الان خسته کننده است، پس بهتر است بدانی که در ادامه زندگی قرار است خسته کنندهتر شود. هرچقدر زودتر با این موضوع روبهرو شوی که خودت باید زندگی را جذاب کنی، وضعیت بهتری خواهی داشت.
برای درمان خستگی نیاز است ریشه و علت خستگی را بیابیم و آن را بشناسیم. مرحله اول برای شناخت هر چیزی این است که در رابطه با آن سؤال بپرسیم. سؤالهایی از قبیل: آیا این حس خستگی همیشه با ما بوده یا یک تجربه نسبتاً جدید است؟ آیا خستگی همیشگی است یا بهصورت مقطعی و در شرایط خاص ایجاد میشود؟ چه چیزی باعث خستگی و چه چیزی باعث از بین رفتن آن میشود؟
دوران خستگی دوران سختی است ولی میتوانیم ریشهها و منشاء خستگی خود را بیابیم و تغییرات لازم را ایجاد کنیم تا از این دوران با کمترین آسیب روحی عبور کنیم.
اگر خستگی دفاعی در برابر استرس، احساسات و نیازهای عمیقتر باشد، باید بهصورت عمیقتری در درون عواطف و حالات روحی خود بگردیم تا احساسات و خواستههای مدفون خود را کشف کنیم.
بعد از آن باید سعی کنیم برای پاسخ به احساسات خود از روشهای ایمن، سالم و علمی استفاده کنیم. زمانی که برخی از نیازهای ما آنطور که میخواهیم برآورده نمیشوند، برای مثال زمانی که به نیاز «تایید از طرف دیگری» بهصورت مثبت پاسخ داده نمیشود، درست آن است که غم این نیاز برطرف نشده را احساس کنیم (نه اینکه نیاز و خواسته تایید از طرف دیگران را در خود سرکوب کنیم).
آیا خستگی میتواند مفید باشد؟
در سال 2017 آندرئاس الپیدورو در مطالعهای با عنوان خوبیِ خستگی از منظر متفاوتی به موضوع خستگی نگاه میکند. در مقاله «خوبیِ خستگی» آورده شده است که خستگی حالتی از انزجار را در ما ایجاد کرده و در نتیجه ما را به فرار از آن موقعیت ترغیب میکند. در هنگام خستگی ما احساس ناامیدی را تجربه میکنیم.
ما از موقعیتی که در آن قرار داریم خود را جدا شده میدانیم و نسبت به آن احساس نارضایتی داریم. موقعیت فعلی که با آن درگیر هستیم نهتنها توجه ما را جلب نمیکند بلکه ما را بهسمت در نظر گرفتن موقعیتها، اهداف و اقدامات جایگزین سوق میدهد.
در نهایت، خستگی موجب میشود ما برای دور شدن از وضعیت فعلی بهدنبال اهداف و موقعیتهای جایگزین باشیم. در نتیجه خستگی برای انسان میتواند دربردارنده این حس باشد که ما باید چیزی را در مورد خود یا در مورد محیط خود تغییر دهیم و ما را برای انجام این کار ترغیب میکند. بهعبارت دیگر، کاری که خستگی انجام میدهد این است که وقتی موقعیت فعلی جالب، جذاب یا معنادار نیست، ما را به سراغ موقعیتهای جایگزین (فیزیکی یا ذهنی) میفرستد.
خستگی ما را از موقعیتهای غیرجالب بیرون میکشد و به موقعیتهای جالب میبرد. بههمین دلیل، خستگی در جایگاه مثبتش بهعنوان یک حالت نظارتی در ذهن ما عمل میکند و به ما کمک میکند تا به فکر تغییر باشیم. خستگی این حس نیاز به تغییر را تا آن زمانی که در فضایی جالب و معنادار قرار بگیریم در ما روشن نگه میدارد.
خستگی از چه طریقی میتواند مفید باشد؟
اینکه ما توانایی برخورد درست با خستگی را داشته باشیم، نهتنها میتواند به کاهش مدت زمان تجربه کسلکننده کنونیمان کمک کند، بلکه به ما شانس حضور در فضای باب میل خودمان را میدهد. خستگی اگر به شکل درستی بهکار گرفته شود ما را در موقعیتهایی قرار میدهد که با خواستههایمان مطابقت داشته و با علایق ما همخوانی دارد.
درواقع آنچه برای ما مفید است خود خستگی نیست، بلکه داشتن دانش در مورد خستگی و کاربردهای آن است. الپیدورو در مقاله «خوبی خستگی»، خستگی را یک حالت عاطفی قدرتمند معرفی میکند که میتواند به یکباره ما را از موقعیتهای غیرجالب یا بیمعنی دور کند.
نکته مهمی که در رابطه با خستگی باید به آن دقت کرد این است که، خستگی بهدلیل ویژگیهای انگیزشی که دارد با بیتفاوتی و سایر حالات منفی مرتبط مانند ناامیدی متفاوت است. ناامیدی باعث میشود که ما فعالیت یا مسیری که برایمان جالب نیست را همچنان ادامه دهیم؛ در حالی که خستگی خواهان جدا شدن ما از وضعیت فعلی است و احتمالات و موقعیتهای جایگزین را برای ما برجسته و آشکار میکند. با توجه به این توضیحات میتوان گفت خستگی نقش منحصر به فرد و مفیدی در اقتصاد ذهنی ما دارد.
آندرئاس الپیدورو در همین مقاله به این نکته هم اشاره دارد که:
این واقعیت که خستگی میتواند ما را به سراغ موقعیت جالبتر، تحریککنندهتر یا معنادارتر بفرستد، باعث آن نمیشود که خستگی در جایگاه یک داروی روانشناختی قرار بگیرد. بیشتر حالات عاطفی هم عواقب مفید و هم مضر دارند.
برای مثال حس ترس با اینکه از ما در برابر تهدیدها و خطرات محافظت میکند ولی همزمان باعث میشود ما به سراغ برخی از فرصتها نرویم و ابتکار عمل ما را محدود میکند. خستگی نیز مانند ترس از این قاعده مستثنی نیست.
آندرئاس الپیدورو در این مقاله استدلال میکند که این واقعیت که خستگی همیشه نقش مفیدی در زندگی ما بازی نمیکند به این معنی نیست که همیشه و در همه حال ارزش مفید و مثبتی ندارد.
جمعبندی
نکته آخر اینکه خستگی در همه سنین رایج است و برخی از انواع خستگی اجتنابناپذیر است. در نتیجه یادگیری نحوه برخورد با خستگی بهخصوص در سنین پایین، مهارتهای حل مسئله را توسعه میدهد و به توسعه فردی کمک شایانی میکند. همچنین نتیجه این یادگیری میتواند برای آینده مفید باشد. ما با درک حس خستگی گامی ضروری برای چگونگی استفاده بهینه از آن بهصورتی که بهنفع خودمان باشد برمیداریم.
ما در این مطلب ابتدا برای آشنایی با خستگی چیستی و علت خستگی را بیان کردیم. سپس به ارتباط خستگی با موضوعات روانی، روابط بین فردی و زندگی روزمره اشاره کردیم و بعد از آن برای عمیق شدن در موضوع خستگی به ریشه وجود خستگی در انسان پرداختیم. در انتها بعد از بیان توضیحاتی در رابطه با درمان خستگی، در مورد مفید بودن خستگی موضوعاتی را مطرح کردیم.
منبع اولمنبع دوممنبع سوممنبع چهارممنبع پنجم
دانلود پی دی اف