121
14 شهریور 1402
در انتظار بازبینی
فاجعه پنداری و فاجعه سازی درد چیست؟

- فاجعه پنداری چیست؟
- علائم و نشانههای فاجعه پنداری
- چه چیزی باعث فاجعه پنداری میشود؟
- چگونه فاجعه پنداری را درمان کنیم؟
- 1. به تنفس خود دقت کنیم
- 2. خواب کافی داشته باشیم
- 3. سیاهوسفید فکر کردن را کنار بگذاریم
- 4. حال یا گذشته را با آینده در هم نیامیزیم
- 5. به سراغ فعالیتهای بدنی برویم
- درمان شناختی رفتاری (Cognitive-behavioral therapy)
- رفتاردرمانی دیالکتیکی(Dialectical behavioral therapy) DBT
- کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی (Mindfulness-based stress reduction)
- درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy)
- جمعبندی
فاجعه پنداری یک تحریف شناختی یا خطای فکری است که در ذهن بدترین نتیجه ممکن از یک موضوع، رویداد، موقعیت یا پیشامد را تصویرسازی میکند. فاجعه پنداری یکی از اجزای رایج اضطراب و افسردگی است. همچنین تفکر فاجعه ساز یا فاجعه پنداری یک روش تفکر قوی است که بهشدت بر درد و ناتوانی تأثیر میگذارد.
فاجعه سازی درد یک دید و پیشبینی منفی نسبت به تجربه درد است. تفکر همه ما ممکن است برخی از مواقع به سمت فاجعه سازی برود؛ اما اینکه چه واکنشی نسبت به این تفکر داشته باشیم و چگونه آن را مدیریت کنیم با آگاهی ما نسبت به این خطای شناختی مرتبط است.
در این مطلب از سایت برآیند در ابتدا به چیستی فاجعه پنداری خواهیم پرداخت و به علائم آن اشاره خواهیم کرد. بعد از آن در مورد برخی از اختلالات روانی که با فاجعه پنداری ارتباط دارند توضیحاتی خواهیم داد و ارتباط فاجعه پنداری و درد مزمن را بررسی خواهیم کرد.
همچنین در رابطه با فاجعه سازی درد توضیح خواهیم داد و تاریخچه مختصری از آن را بیان خواهیم کرد. در انتها نیز قبل از پرداختن به روشهای درمان فاجعه پنداری به موضوع اندازهگیری فاجعه پنداری خواهیم پرداخت. از شما دعوت میکنیم تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.
فاجعه پنداری چیست؟
فاجعه پنداری (Catastrophizing) فعلی است که از کلمه «catastrophe» تشکیل شده است. «catastrophe» اسمی است که به رویدادی اشاره دارد که باعث آسیب یا رنج بزرگ و اغلب ناگهانی میشود. این اصطلاح اغلب برای توصیف بلایای طبیعی مانند زلزله استفاده میشود و به موقعیتی اشاره میکند که یک فاجعه یا شکست کامل است.
فردی که تفکر فاجعه ساز دارد، فکر یا پیشبینی میکند که هر اتفاق ناخواستهای در زندگی او یک فاجعه کامل با عواقب ویرانگر است. درحالیکه در واقعیت، بهندرت چنین است.
یک مثال رایج از فاجعه سازی زمانی است که در امتحانی شرکت میکنیم و نگران هستیم که ممکن است در آن رد شویم. رد شدن در امتحان به این معنی است که ما دانشآموز بدی هستیم و نمیتوانیم بهدرستی درس بخوانیم. پس از آن نتیجه میشود که ما فردی نالایق هستیم که در آینده نمیتوانیم شغلی پیدا کنیم و امرار معاش کنیم.
اما رد شدن در امتحان نشانه عدم موفقیت در آینده نیست. نمونههای بیشماری از افراد موفق وجود دارند که تحصیل را رها کردهاند. همچنین هستند افرادی که در امتحانات مردود شدهاند؛ اما در آینده شغلهای پردرآمد پیدا کردهاند. بااینحال، کسی که تفکر فاجعه ساز دارد نمیتواند این تفاوتهای ظریف را ببیند.
علائم و نشانههای فاجعه پنداری
فاجعه پنداری به فرد و نحوهی عملکرد مغز و تجربههای زندگی بستگی دارد. بااینحال، برخی از افراد که دارای تفکر فاجعه ساز هستند نشانههای مشخصی دارند. این علائم عبارتاند از:
- بیش از حد فکر کردن
- احساس اضطراب
- افکار رقابتی
- ترس و خشم
- افسردگی
- بدبین
- خودگویی منفی
چه چیزی باعث فاجعه پنداری میشود؟
همچنین تفکر فاجعهآمیز میتواند در نتیجهی رویدادهای آسیبزا و تلخ که در گذشته اتفاق افتاده است ایجاد شود؛ بهطوریکه جهانبینی فرد را تغییر دهد و منجر به ایجاد باور هایی مانند اینکه «زندگی در نهایت پوچ است پس دلیلی برای تلاش کردن و امید داشتن نیست» شود.
بعضاً فاجعه پنداری بهخودیخود برای سلامت روان مشکلساز نیست؛ اما زمانی که با شرایط دیگری مانند افسردگی همراه باشد، میتواند مشکلآفرین و نگرانکننده شود. در ادامه به برخی از مواردی که بر تفکر فاجعهآمیز تأثیر میگذارند و از آن تأثیر میگیرند خواهیم پرداخت. این موارد شامل برخی از اختلالات روانی مانند اختلال اضطراب است.
اختلالات اضطرابی و افسردگی
مقاله فاجعه پنداری به عنوان پیش بینی کننده علائم افسردگی و اضطراب در کودکان بیان میکند که بین فاجعه پنداری، افسردگی و اضطراب ارتباط وجود دارد. یک تحقیق دیگر در سال ۲۰۱۵ نشان داد که افرادی که درگیر تفکر فاجعه آمیز هستند، بیشتر به اختلالات اضطرابی مبتلا میشوند. همچنین محققان در سال ۲۰۱۸ بعد از انجام مطالعهای به این نتیجه رسیدند که افراد مبتلا به اضطراب دارای استعداد ژنتیکی برای داشتن تفکر فاجعه آمیز هستند.
خستگی
مطالعهای در سال ۲۰۲۲ و همچنین مقاله جدید دیگری که در سال ۲۰۲۳ منتشر شد بیان میکنند که بین خستگی و فاجعهپنداری ارتباط وجود دارد.
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
اختلال استرس پس از سانحه و فاجعه پنداری دو مفهوم روانشناختی متمایز هستند که ممکن است در شرایط خاصی با هم ارتباط پیدا کنند. اختلال استرس پس از سانحه وضعیتی است که برخی افراد پس از یک رویداد آسیبزا تجربه میکنند. از سوی دیگر، فاجعهپنداری یک تحریف شناختی است که در آن شخصی تمایل دارد نتایج منفی یک موقعیت را بزرگنمایی کند. این موضوع میتواند منجر به افزایش اضطراب و ناراحتی شود.
در رابطه با اختلال استرس پس از سانحه، فاجعه پنداری زمانی رخ میدهد که فرد مبتلا به این اختلال باتوجهبه خاطرات منفی که در ذهن دارد، پیشبینی میکند که موقعیتها یا رویدادهای آینده ممکن است علائم اختلال PTSD را در او تحریک کند.
این نتیجهگیری منفی میتواند باعث شود که افراد درگیر با اختلال استرس پس از سانحه از موقعیتهای پیش رویشان دوری کنند یا در انتظار رویدادهای مختلف در زندگی بیش از حد مضطرب شوند. توجه به این نکته ضروری است که همه مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه فاجعه پنداری را تجربه نمیکنند و همه کسانی که فاجعه پنداری میکنند دچار این اختلال نیستند.
درد مزمن
درد تجربهای چند بعدی است که امکان دارد تمام یا بخش زیادی از جنبههای زندگی فرد را تحتتأثیر قرار دهد و حتی او را تبدیل به یک بیمار کاملاً ناتوان کند. میتوان درد را به دو دستهی کلی تقسیم کرد: حاد و مزمن. درد حاد نوعی علامت هشداردهنده است و در واقع نقش حفاظتی و انطباقی را بر عهده داشته و به ما میگوید مشکلی در بدن وجود دارد. وقتی درد بیش از حدِ معمول طول میکشد، معمولاً بیش از سه ماه، به آن درد مزمن گفته میشود.
ترکیب شدن درد مزمن و فاجعه پنداری اغلب اتفاق میافتد. فردی که دارای درد مزمن است به دائماً درد داشتن عادت کرده است به همین دلیل ممکن است به این نتیجه برسد که هرگز درمان نمیشود و پیشبینی منفی نسبت به آینده و بهتر شدن بیماریاش داشته باشد.
بودن در این شرایط ممکن است آنها را به رفتارهای خاصی سوق دهد، مانند اجتناب از فعالیت بدنی و رفتارهای اشتباه دیگر که حتی ممکن است علائم بیماری آنها را بدتر کند. داشتن افکار منفی و بودن در شرایط بیماری ممکن است افراد دارای دردهای مزمن را درگیر خطاهای شناختی و عاطفی اغراقآمیزی از جمله فاجعه پنداری و اختلالهایی مانند اضطراب و افسردگی کند.
مقالهای در سال ۲۰۰۹ منتشر شد و در مورد درد مزمن و فاجعه پنداری بیان کرد که فاجعه سازی یا فاجعه پنداری درد چیزی بیش از موضوعات روانشناختی است و بر فیزیولوژی مغز تأثیر میگذارد.
تحقیقی که در سال ۲۰۲۳ به بررسی فعالیتهای مغزی، فاجعه پنداری و درد مزمن پرداخته است بیان میکند که تفکر فاجعه پندار در بیماران مبتلا به درد مزمن کیفیت زندگی آنها را پایین میآورد، عملکرد آنها را در زندگی مختل میکند و سطح اضطراب را در آنها افزایش میدهد.
علاوه بر این، درد شدید باعث حساسیت عاطفی و احساسات ناخوشایند میشود. نتیجه این مقاله بیان میکند که تغییرات یا فعالیتهایی که در مغز به دلیل احساسات ناخوشایند به وجود میآید ممکن است باعث ایجاد تفکر فاجعه پندار در بیماران مبتلا به درد مزمن شود.
فاجعه سازی درد
درد نهتنها یک وضعیت فیزیولوژیکی در افراد ایجاد میکند؛ بلکه با وضعیت عاطفی افراد هم ارتباط دارد. فاجعه سازی درد را میتوان یک پاسخ یا واکنش شناختی و عاطفی ناسازگارانه به درد تعریف کرد. به بیان دیگر فاجعه سازی درد با ارزیابی نادرست علائم بیماری و داشتن دید منفی به برخی علائم دیگر و توجه بیش از حد به آنها ایجاد میشود.
مطالعهای در سال ۲۰۰۷ در رابطه با ارتباط فاجعه پنداری و درد بیان میکند:
فاجعه پنداری، یک پاسخ روانشناختی به درد است. فاجعه سازی درد پیشبینی درد همراه با نشخوار فکری، بزرگنمایی درد و قرار گرفتن فرد در موضع درماندگی در شرایط بیماری است. فاجعه پنداری یا فاجعه سازی درد باعث اختلال در عملکرد و کیفیت زندگی میشود و با انواع اختلالات درد مزمن همراه است.
مقالهای در سال ۲۰۱۲ منتشر شد و در این مقاله در رابطه با تاریخچه و قدمت فاجعه سازی درد اینطور بیان شده است که: برای اولینبار به فاجعه سازی درد در رساله کلاسیک طب سنتی چینی به نام (Jingui Yaolüe) که در سال ۲۰۰ پس از میلاد نوشته شده اشاره شده است. در این رساله بهتفصیل وضعیت بالینی درد و بیماریی را شرح میدهد که در آن بیمار (اغلب یک زن) دارای احساس نگرانی، درماندگی و افکار تکراری است. همچنین در این رساله آمده است که فرد درگیر با بیماری واکنشهای اغراقآمیز و شدیدی نسبت به درد دارد.
اندازهگیری فاجعه پنداری درد
در ویرایش دوم کتاب آسیبشناسی و مداخله در توانبخشی که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد آمده است که فاجعهسازی درد را میتوان اندازهگیری کرد و این محاسبات با مقیاس فاجعهسازی درد انجام میشود. در این کتاب بیان شده است که مقیاس فاجعه سازی مقیاسی ۱۳ موردی است.
همچنین تحقیقی در سال ۲۰۲۰ در رابطه با مقیاس فاجعه پنداری درد انجام شد. این پژوهش پرسشنامهای حاوی ۱۳ سؤال را برای اندازهگیری فاجعه پنداری درد ارائه داد و اذعان داشت که این پرسشنامه ابزار بالینی و تحقیقاتی مناسبی است که ارزیابی عددی درجه فاجعه پنداری را ممکن میسازد.
پرسشنامه مطرح شده شامل سه رویکرد برای توضیح فاجعه پنداری است که این سه رویکرد دربردارنده سه مقیاس مختلف است. این سه مقیاس در مجموع یک شاخص واحد از فاجعه پنداری را تشکیل میدهند. رویکردها و مقیاسهای اندازهگیری فاجعه پنداری درد عبارتاند از:
- رویکرد اول: تمرکز بیش اندازه فرد بر افکار مرتبط با درد که بهعنوان پایهای برای اولین مقیاس که نشخوار فکری است عمل میکند.
- رویکرد دوم: تمایل فرد به اغراق و تأکید بر اهمیت و پیامدهای درد که بهعنوان مبنایی برای مقیاس دوم که بزرگنمایی است عمل میکند.
- رویکرد سوم: اتخاذ موضع درماندگی و ناتوانی در کنترل شرایط در زمان داشتن درد که بهعنوان پایهای برای مقیاس سوم یعنی ناامیدی عمل میکند.
این سه مقیاس به هم مرتبط هستند و میتوان آنها را بهعنوان اجزای مختلف یک ساختار اساسی در نظر گرفت. نکته آخر اینکه مقیاس فاجعه پنداری درد یکی از مهمترین ابزارها برای بررسی رابطه روانشناسی با درد و درد مزمن است. این پرسشنامه میپرسد که فرد تا چه میزان افکار منفی یا غیرمنطقی را در حین درد تجربه میکند. موارد مربوط به این پرسشنامه عبارتاند از:
- احساس میکنم دیگر نمیتوانم تحمل کنم.
- مدام به این فکر میکنم که چقدر دلم میخواهد درد متوقف شود.
- احساس میکنم نمیتوانم ادامه بدهم.
- من نمیدانم که آیا ممکن است اتفاق بدی رخ دهد و همه چیز نابود شود یا خیر؟
چگونه فاجعه پنداری را درمان کنیم؟
مقالهای که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد به این موضوع اشاره کرد که فاجعه پنداری نهتنها در طیف گستردهای از اختلالات نقش دارد؛ بلکه نقطه کانونی برای پیشگیری و درمان برخی اختلالات روانی نیز هست.
برای جلوگیری از فاجعه پنداری، توجه به علائم و نشانههای فاجعه پنداری که چند مورد از آن را در بالا نام بردیم و داشتن استراتژیهایی مانند تمرکز حواس میتواند مفید باشد. همچنین ما این قدرت را داریم که با نگاه کردن به افکار خود به شیوهای متفاوت، روش تفکر خود را تغییر دهیم.
بررسی، دقت و تغییر در شیوه تفکر و جلوگیری کردن از تفکر فاجعه ساز گاهی با رعایت موارد ساده امکانپذیر است و گاهی باتوجهبه شرایط دیگر نیاز به درمان جدیتری دارد. موارد سادهای که رعایت آنها مانع تفکر فاجعه ساز میشود عبارتاند از:
1. به تنفس خود دقت کنیم
سعی کنیم قبل از پرداختن به افکار منفی چند نفس عمیق بکشیم تا خود را آرام کنیم.
2. خواب کافی داشته باشیم
همه ما میدانیم که وقتی کمخواب هستیم احساسات بدی سراغ ما میآید. کمبود خواب ما را نسبت به موضوعات حساستر میکند و ما را به تفسیرهای منفی از رویدادها سوق میدهد.
3. سیاهوسفید فکر کردن را کنار بگذاریم
خطای شناختی تفکر همه یا هیچ ارتباط بسیار نزدیکی با خطای شناختی تفکر فاجعه سازی دارد. وقتی درگیر این نوع تفکرات میشویم، یافتن راههایی برای خوشبین بودن سختتر میشود، زیرا کل دیدگاه و حواس ما به سمت بعد منفی موضوعات جلب میشود.
4. حال یا گذشته را با آینده در هم نیامیزیم
ما با مبنا قرار دادن تجربیات ناموفق گذشته به این باور میرسیم که «اگر در مقطعی در گذشته بر چیزی کنترل نداشتیم، دیگر هرگز بر آن کنترل نخواهیم داشت» به همین دلیل به خود زحمت تلاش کردن نمیدهیم و ناامید میشویم.
5. به سراغ فعالیتهای بدنی برویم
دویدن و انجام حرکات کششی به ما کمک میکند تا اضطراب ما در لحظه کاهش پیدا کند. این کارها به ما کمک میکنند تا به زمان حال توجه داشته باشیم و تمرکز ما را از گذشته یا آینده دور میکنند.
پیشنهاد مطالعه
برای آشنایی بیشتر با مفهوم خودآگاهی و یادگیری این مهارت، مقاله خودآگاهی چیست را بخوانید.
خودآگاهی چیست؟مواردی که در رواندرمانی برای درمان فاجعه پنداری استفاده میشوند عبارتاند از:
درمان شناختی رفتاری (Cognitive-behavioral therapy)
درمان شناختی رفتاری یکی از رایجترین اشکال گفتاردرمانی است که شامل قالببندی مجدد افکار و تغییر تفکر است. تغییر تفکر معمولاً بسیار سخت است؛ اما خوشبختانه، درمان شناختی رفتاری استراتژیهای اثبات شدهای دارد که میتواند به ما کمک کند تا تأثیرات فاجعه پنداری را کاهش دهیم. یک مطالعه در سال ۲۰۲۰ نشان داد که درمان شناختی رفتاری بر کاهش فاجعه پنداری مؤثر بوده است.
رفتاردرمانی دیالکتیکی(Dialectical behavioral therapy) DBT
شباهتهایی با درمان شناختی رفتاری دارد، اما تأکید بیشتری بر تنظیم هیجان و تحمل پریشانی میکند. هدف DBT نشان دادن راههای سالم به بیماران برای تشخیص و کنار آمدن با احساسات است؛ قبل از اینکه آن احساسات منجر به فاجعه پنداری شود است.
کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی (Mindfulness-based stress reduction)
این روش از طریق روشهای مختلف مدیتیشن، مانند تمرینات تنفس عمیق، افکار را به سمت درستی هدایت میکند. در مقالهای که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد آماده است که ذهنآگاهی میتواند فهم این موضوع را که بیشتر افکار و عواطف در نوسان و ناپایدار هستند ممکن سازد و در کاهش فشارهای روانی و درد مزمن تأثیر داشته باشد. نتیجه تحقیق در این مقاله نشان داده است که درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی فاجعه پنداری را کاهش میدهد.
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and commitment therapy)
پذیرش تمام احساسات، بهویژه احساسات ناراحت کننده ناشی از فاجعه سازی، هسته اصلی رویکرد ACT است. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد ابزارهایی را در اختیار بیماران قرار میدهد تا از احساسات خود جدا شوند و چیزها را عینیتر ببینند.
جمعبندی
گفتیم که فاجعه پنداری یک خطای شناختی است که در ذهن بدترین نتیجه ممکن از یک رویداد، موقعیت یا پیشامد را تصویرسازی میکند. ما در این مطلب سعی کردیم تا به چند پرسش مهم پاسخ دهیم، سؤالاتی مانند: فاجعه پنداری چیست؟ نشانههای آن کداماند؟ چه چیزهای باعث فاجعه پنداری میشوند؟ و چگونه میتوانیم فاجعه پنداری را درمان کنیم؟ همچنین در این مقاله تلاش شد تا در رابطه با تأثیر فاجعه پنداری بر اختلالات روانی، اندازهگیری فاجعه پنداری و فاجعه سازی درد نیز توضیحاتی مفید ارائه شود.
فرآیند تولید و تأیید علمی محتوا
