188
1 اسفند 1402
علت فریب و دروغگویی چیست؟ انواع و تأثیر آن بر روابط بین فردی
بعضی از افراد بنا بر شرایطی که در آن قرار دارند و بهدلایل مختلفی، مانند تنبیه نشدن، ممکن است از یکی از شیوههای فریب استفاده کنند. دروغ رایجترین شیوه فریب است که همه ما آن را میشناسیم و احتمالاً در زندگی با موقعیتهایی مواجه شدهایم که لازم بوده بین دروغ گفتن و بیان حقیقت یکی را انتخاب کنیم.
اینکه ریشه دروغ و فریبکاری در انسان چیست احتمالاً دلایلی فلسفی دارد که خارج از بحث این مطلب است. اما دانستن اینکه دیگران برای فریب دادن ما از چه روشهایی استفاده میکنند؟ خودفریبی چیست و چه علتی دارد؟ علت دروغ گفتن چیست؟ و دروغ چه انواعی دارد؟ میتواند به ما کمک کند تا با موقعیتهایی که در زندگی با فریب و دروغ مواجه میشویم آگاهانهتر برخورد کنیم.
در این مطلب از برآیند ما علاوه بر جواب دادن به سؤالات بالا در مورد فریب و تأثیری که بر روابط بینفردی دارد توضیحاتی ارائه خواهیم داد. دو موضوع دروغگویی بیمارگونه (Pathological lying) و دروغ سفید را بررسی خواهیم کرد. همچنین در این مطلب به موضوع جذابِ راههای تشخیص دروغ نیز خواهیم پرداخت. در ادامه با ما همراه باشید.
فریب به چه معناست؟
در مقالۀ تعریف فریب آمده است که تا کنون تعاریف مختلفی از فریب توسط محققان ارائه شده است که بیشتر این تعاریف دارای حداقل یکی از موارد زیر است:
- نادرستی عینی کلام یا عمل،
- اعتقاد و آگاه بودن فرستنده به این نادرستی،
- قصد فریب دادن گیرنده.
نویسندگان مقاله «تعریف فریب» با توجه به نظریههایی از حوزههای روانشناسی و ارتباطات، تعریفی یکپارچه از فریب را بر اساس موارد بالا ارائه دادهاند.
مطابق با این مطالعه تعریف فریب عبارت است از:
فریب تلاشی عمدی است که فرد یا افرادی برای پنهان کردن، ایجاد اطلاعات جعلی یا دستکاری اطلاعات واقعی یا احساسی با استفاده از ابزارهای کلامی یا غیرکلامی انجام میدهند. نتیجه این تلاش ممکن است با موفقیت همراه بوده یا ممکن است ناموفق باشد، درهرصورت هدف آن این است که دیگران چیزی را باور کنند که نادرست است.
بر اساس تحقیق دیگری فریب زمانی اتفاق میافتد که شخصی تلاش میکند دیگری را متقاعد کند که آنچه را که خودش میداند نادرست است بپذیرد و این عمل را معمولاً بهمنظور کسب منفعت یا اجتناب از مجازات انجام میدهد.
تأثیر فریب بر روابط بینفردی
بر اساس پژوهشی که در سال ۲۰۰۸ منتشر شد، فریب در گروه رفتارهای بینفردی تنفرآمیز قرار دارد. رفتارهای تنفرآمیز بینفردی شامل هرگونه اعمال ناخوشایند است که افراد ممکن است در روابط خود با دیگران از سوی طرف یا طرفهای مقابلشان تجربه کنند؛ مانند خیانت، دروغ و تکبر.
محققان در پژوهشی که پیشتر به آن اشاره شد بیان کردهاند که فریب معمولاً بهعنوان یکی از رفتارهای منفی در روابط بینفردی در نظر گرفته میشود. ما در برآیند در مطلب روابط بین فردی چیست؟ در مورد اهمیت و روشهای بهبود این روابط صحبت کردیم، مطالعه آن میتواند در برقراری ارتباط با دیگران و حذف موانع ارتباطی تأثیرگذار و کمککننده باشد.
فریب میتواند جریان ارتباطات را مختل کند. بهعبارت دیگر وقتی یکی از طرفین دروغ میگوید، و دروغش آشکار میشود، این امر ممکن است باعث شود که طرف مقابل نیز احساسات و افکار خود را صادقانه بیان نکند.
تحقیقات نشان داده است؛ فریبی که آشکار و مشخص میشود به اعتماد بین فردی آسیب میرساند و ممکن است باعث شود طرف مقابل تصمیم بر انتقام و مجازات بگیرد. البته در مقاله دیگری آمده است که، برخی از اشکالات فریب که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد ممکن است اعتماد را افزایش دهد.
اما در اکثر موارد فریب تأثیری منفی بر روابط بینفردی دارد و منجر به از دست دادن اعتماد در رابطه، کاهش رضایت و افزایش تعارض میشود. مطالعهی مطلب مدیریت تعارض چیست میتواند اطلاعات خوبی را در زمینه مدیریت کردن و کاهش تعارض در روابط را در اختیار شما قرار دهد.
دیگران به چه شیوههایی ما را فریب میدهند؟
انواع مختلفی از فریب وجود دارد، از دروغهای جزئی گرفته تا موارد جدیتر مانند کلاهبرداری. در ادامه فهرستی از انواع فریب را ارائه خواهیم داد:
- دروغگویی: دروغ رایجترین شکل فریب است و میتواند اشکال مختلفی داشته باشد. دروغ میتواند از طریق کلمات یا با زبان بدن انجام شود.
- حذف: از قلم انداختن شکلی از فریب است که در آن اطلاعات مهم بهمنظور گمراه کردن یا فریب کسی حذف میشود.
- اغراق: اغراق شکلی از فریب است که در آن حقیقت به این منظور که تأثیرگذارتر یا هیجانانگیزتر شود، زینت داده میشود یا از تناسب خارج میشود.
- کم بیان کردن: کم بیان کردن مخالف اغراق است و شامل این است که چیزی کمتر از آنچه که هست، مهم یا تأثیرگذار به نظر برسد.
- اظهارات گمراهکننده: جملات گمراهکننده آنهایی هستند که کاملاً درست نیستند و برای فریب یا گمراه کردن شنونده استفاده میشوند.
- دروغهای سفید: دروغ سفید، دروغی است که بهمنظور جلوگیری از آسیب رساندن به احساسات دیگران یا ایجاد احساس بهتر در آنها گفته میشود. در حالی که این دروغها از نظر فنی هنوز دروغ هستند، اما بهطور کلی بیضرر در نظر گرفته میشوند.
تمرکز ما در این مطلب بر دروغگویی است؛ از آنجهت که دروغگویی رایجترین شکل فریب است و همچنین یکی از مضرترین رفتارهای بینفردی بهشمار میرود.
دروغ گفتن و دلایل آن
بر اساس پژوهشی، دروغ گفتن عمل نادرستی است که افراد معمولاً زمانی که گفتن حقیقت آنها را دچار دردسر میکند، مرتکب آن میشوند. بهعبارت دیگر دروغ گفتن به معنای ارائه یک جمله یا بیانیه است که با واقعیت تناقض دارد. همچنین دروغ گفتن ممکن است بهمنظور پوشاندن یک اشتباه یا نقص در عملکرد شخصی باشد.
بهصورت کلی دروغ ممکن است به دلایل مختلفی گفته شود از جمله:
- میل به حفظ چهره؛
- هدایت و مدیریت تعاملات اجتماعی؛
- اجتناب از تنش یا درگیری؛
- حفظ روابط بینفردی؛
- دستیابی به قدرت در روابط بینفردی.
در پژوهش گفته شده آمده است که در یک آزمایش مربوط به دروغ، محققان ابتدا از شرکتکنندگان خواستند تا مکالمات خود را با دیگران ضبط کنند؛ سپس از آنها خواسته شد تا مکالمات خود را گوش بدهند و صحت اظهارات خود را تجزیهوتحلیل کنند.
آنها دریافتند که شرکتکنندگان فقط ۳۸.۵ درصد از اظهارات خود را صادقانه میدانستند. تعداد دفعات بالایی که شرکتکنندگان در این آزمایش به دروغ گفتن اعتراف کردند، نشاندهنده این است که دروغ یک عنصر یا عضو جدانشدنی در تعاملات اجتماعی است.
انواع دروغ
در مقاله دروغ واقعی، دروغ سفید و دروغ خاکستری آمده است که در زمینههای مختلف تحقیقاتی، دروغها به دو دسته کلی تقسیم میشوند که عبارتاند از:
- دروغهای خوشخیم (بیضرر و قابلقبول)؛
- دروغهای استثمارگرانه (مضر و غیرقابلقبول).
مطابق با مقالۀ گفته شده، برخی محققان بین دروغهای خودمحور که برای محافظت یا تقویت منافع شخصی گفته میشود و دروغهای دیگری که برای محافظت یا تقویت منافع دیگران گفته میشود، تفاوت قائل شدند. از نظر این محققان انواع دروغ عبارتاند از:
- دروغهایی که صرفاً برای منافع شخصی خود گفته میشود؛
- دروغهای سفید که با توجه به احساسات دیگران گفته میشود.
دروغهای نقضکننده اعتماد، عموماً توسط جامعه پذیرفته نمیشوند؛ در حالی که دروغهای سفید نسبتاً رایج و قابلقبول هستند؛ چون قرار نیست به کسی آسیب برسانند. دروغ سفید اغلب برای کنترل تعارض در روابط یا توجه داشتن به احساسات دیگران گفته میشود. در واقع دروغهای سفید را حتی میتوان بهعنوان یک مهارت ارتباطی در نظر گرفت و بهعنوان رفتار عادی پذیرفت.
بررسی دروغ سفید
بر اساس پژوهش بالا برخی از دروغها به بدی دروغهایی که به دیگران آسیب میرسانند نیستند. این دروغهای قابلقبول «دروغهای دیگر محور» و «دروغهای زیرکانه» نامگذاری شدهاند، اما بیشتر بهعنوان دروغهای سفید شناخته میشوند.
یک دروغ سفید «دروغی نیست که برای صدمه زدن به دیگران گفته شود» در واقع دروغ سفید ممکن است صرفاً برای حفظ آرامش در تعاملات اجتماعی گفته شود. بهعبارت دیگر وقتی حقیقت ممکن است باعث تنش، استرس یا خجالت شود و همچنین نگفتن آن به کسی آسیب نمیرساند مردم اکثراً ترجیح میدهند حقیقت را پنهان کنند. همچنین دروغهای سفید ممکن است برای حفظ ثبات یک رابطه یا تسلیم شدن در برابر اقتدار یک مدیرِ بالا دستی گفته شود.
استفاده از دروغهای سفید آنقدر رایج است که اغلب دروغ تلقی نمیشود. حتی برخی محققان توانایی استفاده صحیح از دروغهای سفید را یک شایستگی ارتباطی در نظر میگیرند و استفاده درست از آن را در زمان مذاکرههای مربوط به تعاملات اجتماعی ضروری میدانند.
بهصورت کلی از افراد در روابط بینفردی انتظار میرود که بین موقعیتهایی که نیاز است صداقت داشته باشند و موقعیتهایی که بهتر است یک دروغ سفید بگویند، تفاوت قائل شوند. با این توضیحات و بر اساس پژوهش گفته شده در بالا، گفتن دروغهای سفید برای بسیاری از مردم (بهاستثنای افرادی که با دروغگویی بیمارگونه یا پاتولوژیک درگیر هستند) یک تجربه آشنا است. در رابطه با تفاوت این مدل از دروغگویی در ادامه توضیح خواهیم داد.
تفاوت دروغگویی بیمارگونه با بقیه دروغها در چیست؟
همانطور که گفتیم بیشتر ما هر از چند گاهی دروغ میگوییم. احتمالاً برای همه ما پیش آمده است که برای محافظت از احساسات عزیزانمان یک دروغ سفید گفته باشیم، یا برای جلوگیری از درگیری یا رهایی از کاری که نمیخواهیم انجام دهیم، تمام حقیقت را بیان نکرده باشیم. بهطور کلی دروغ گفتن در اکثر موارد ایدهآل نیست.
اما وقتی که دروغ گفتن برای فردی به یک عادت تبدیل شود یا بدون هیچ هدفِ قابل تشخیصی درباره خود و دیگران دروغ بگوید و حتی در موقعیتهایی که ادعاهایش آشکارا نادرست است، باز هم دروغ بگوید؛ احتمالاً آن فرد یک دروغگوی پاتولوژیک است. محققان بر این باورند که چنین افرادی ممکن است از دروغ بهعنوان راهی برای کنترل یا جلوگیری از ناامید کردن دیگران استفاده کنند. همچنین دروغهای آنها ممکن است نوعی خیالبافی باشد.
دروغگویی پاتولوژیک (Pathological lying) یا بیمارگونه چیست؟
یک مطالعه در سال ۲۰۲۰ دروغگویی پاتولوژیک را دروغ گفتن بهصورت مداوم و اغلب اجباری که منجر به اختلال قابلتوجه در عملکرد در زمینههای اجتماعی، شغلی یا سایر زمینهها میشود تعریف کرده است. همچنین در این مطالعه آمده است که دروغگویی بیمارگونه ممکن است برای خودِ فرد یا دیگران خطر ایجاد کند. این نوع دروغگویی معمولاً بیش از شش ماه ادامه دارد.
دروغگویی بیمارگونه، در اغلب موارد در دوران نوجوانی و جوانی شروع میشود. درواقع ریشه دروغگویی بیمارگونه را نیز مانند برخی از اختلالات روانی میتوان در دوره نوجوانی و جوانی پیدا کرد. مطالعه مطلب نوجوانی و بلوغ چیست؟ میتواند شما را با اهمیت و حساسیت این دوران و ارتباطی که با برخی از اختلالات روانی دارد آشنا کند.
دروغگویی بیمارگونه و اختلالهای روانی
دروغگویی پاتولوژیک یا دروغگویی بیمارگونه بهخودیخود یک اختلال روانی نیست و در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ویرایش پنجم (DSM-5) که اختلالات سلامت روان را فهرست میکند، گنجانده نشده است.
دروغگویی بیمارگونه با اینکه یک اختلال روانی در نظر گرفته نمیشود؛ اما ممکن است نشانهای از وجود یک اختلال شخصیتی باشد. دو مورد از اختلالهایی که ممکن است با دروغگویی پاتولوژیک ارتباط داشته باشند عبارتاند از:
- سایکوپات (Psychopathy) یا اختلال شخصیت ضداجتماعی که با فقدان همدلی و کمرنگ شدن سایر حالات عاطفی مشخص میشود.
- اختلال شخصیت خودشیفته که در مطلب خودشیفتگی یا نارسیسیسم چیست با جزئیات به آن پرداختهایم و مطالعه آن میتواند شما را با علائم و نشانههای دیگر این اختلال آشنا کند.
دروغگویی بیمارگونه علاوه بر اینکه ممکن است نشاندهنده وجود اختلالهای روانی باشد، احتمال دارد با عملکرد مغز نیز مرتبط باشد. در واقع تحقیقات تصویربرداری نشان داده است که مغز دروغگویان بیمارگونه با مغز دیگران متفاوت است. در بخش بعدی به وجود ارتباط بین دروغ گفتن و مغز انسان خواهیم پرداخت.
پیشنهاد مطالعه
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد اختلال شخصیت سوسیوپاتی (Sociopathy) مقاله زیر را مطالعه کنید.
اختلال شخصیت ضداجتماعیفهمیدن فریبکار بودن و دروغگو بودن در دیگران
با توجه به اهمیت آشکار کشف فریب، بشر مدتهاست که به دنبال روشهای قابلاعتمادی است که بتواند حرف راست را از دروغ تشخیص بدهد.
مطابق با مطالعهای، برخی از محققان سعی دارند با توجه به نشانهها و تغییرات رفتاری، دروغ را تشخیص دهند. در واقع، آنها تعدادی از نشانههای غیرکلامی یا حالات رفتاری را که با فریب مرتبط هستند، مشخص کردهاند و بر اساس آنها سعی دارند دروغ گفتن در افراد را تشخیص دهند. اما هیچ یک از این نشانهها صددرصد قابلاعتماد نیستند. برخی از این حالات رفتاری در زمان دروغ گفتن عبارتاند از:
- تکان دادن سر؛
- حالت چهره منفی یا نگران؛
- افزایش زیروبمی صدا؛
- برخی تغییرات در حالات تماس چشمی؛
- سفتتر شدن حالت بدن نسبت به زمانی که شخص حقیقت را بیان میکند.
همچنین بر اساس مقاله گفته شده زمانی که افراد دروغ میگویند به علت اینکه احساس گناهکار بودن دارند و میترسند شناسایی شوند یا از فکر فریب دادن دیگران هیجانزده شدهاند، ممکن است تغییراتی در بدن آنها ایجاد شود؛ مثلاً ضربان قلبشان تغییر کند.
بر اساس این تغییرات در فردی که دروغ میگوید محققان و جرمشناسان راه و روشهای مختلفی را ابداع کرده و سعی کردهاند با اندازهگیری میزان تغییرات در افراد دروغگو به نتایجی برای تشخیص فریب و دروغ برسند.
پلیگراف (Polygraph) یا همان دروغسنج یکی از این ابداعات است که عملکردهای فیزیولوژیکی مانند ضربان قلب و تنفس را در حین پرسشوپاسخ کنترل و اندازهگیری میکند و از این طریق به تشخیص فریب و دروغ کمک میکند.
برای مثال روش کار دروغسنج برای فهمیدن حقیقت در مورد دزدیده شدن یک ماشین به این صورت است که پاسخهای فیزیولوژیکی بدنِ فرد مشکوک به دزدی را با سؤالات مرتبط (مثلاً «آیا ماشینی را که گم شده شما دزدیدید؟») با پاسخ به سؤالات نامربوط (مثلاً «آیا در کالیفرنیا به دنیا آمدید؟») کنترل و مقایسه میکند.
آیا میشود به دستگاه دروغسنج اعتماد کرد؟
اگر بخواهیم در یک کلمه به این سؤال پاسخ بدهیم باید بگوییم خیر. مقالهای که در بالا ذکر شد در این رابطه توضیح میدهد که پلیگرافها یا دروغسنجها دارای ایراداتی هستند. یکی از این ایرادات این است که تغییرات فیزیولوژیکی مانند تغییرات در تنفس در واقع نشاندهنده احساس گناه و ترس است. همین موضوع از دو جهت دارای مشکل است:
- اول اینکه احساس گناه و ترس میتواند به جز در هنگام فریب دادن دیگران یا دروغ گفتن در بسیاری از موقعیتهای دیگر نیز رخ دهد، از این رو، تغییرات فیزیولوژیکی که پلیگراف نشان میدهد لزوماً و صددرصد نشاندهنده فریب و دروغ نیست.
- دوم اینکه ممکن است فرد دروغگو یا فریبکار اصلاً احساس گناه نداشته باشد در نتیجه به احتمال زیاد واکنش فیزیولوژیکی نشان نمیدهد که با دستگاه دروغسنج قابلتشخیص و اندازهگیری باشد.
بر اساس این توضیحات میتوان نتیجه گرفت که استفاده از پلیگراف که آن را بهعنوان دستگاه دروغسنج میشناسند برای تشخیص گناه کاربرد بیشتری دارد تا تشخیص دروغ. اما آیا راهی برای حل ایراد دستگاه دروغسنج وجود دارد؟
محققان در مقاله گفته شده بیان کردند که: «ما برای حل ایرادات پلیگراف و تشخیص دروغ و فریب در افراد، به طور مستقیم عضوی را که دروغ میسازد، یعنی مغز را باید بررسی کنیم.» در واقع محققان مطالعه و بررسی فعالیتهای عصبی مغز را بهعنوان منبع تشخیص دروغ پیشنهاد میکنند.
خودفریبی یا دروغ گفتن به خود و علت آن
خودفریبی نوعی دروغ گفتن به خود است و یک مکانیسم دفاعی است که به افراد اجازه میدهد تا با ترسها، تردیدها و ناامنیهای خود کنار بیایند. خودفریبی به افراد این امکان را میدهد که بدون توجه به شواهد واقعی و درست، آنچه که خودشان میخواهند (هر چند اشتباه) را باور کنند.
در تحقیقی که مفهوم خودفریبی و اهداف آن را مورد بررسی قرار داده، خودفریبی به شکل زیر تعریف شده است:
خودفریبی به موقعیتهایی اشاره دارد که شخص خود را در مورد چیزی متقاعد میکند که حقیقت ندارد و این کار را اغلب برای محافظت از تصورات یا باورهای خود انجام میدهد.
تحقیق گفته شده دو احتمال را بهعنوان هدف افراد از فریب دادن خود ارائه میدهد که عبارتاند از:
- خودفریبی بهعنوان فرایندی درونفردی
فرد از طریق این فرایند از خود در برابر اطلاعاتی که ناراحتش میکند یا مطابق با خواسته و میل او نیست محافظت میکند.
- خودفریبی بهعنوان یک راهکار یا استراتژی بینفردی برای متقاعد کردن دیگران
بر اساس این احتمال وقتی افراد بتوانند خودشان را در رابطه با موضوع خاصی متقاعد کنند و فریب بدهند، آن موضوع خاص برای دیگران نیز متقاعدکنندهتر به نظر میرسد.
چگونه بفهمیم که با خودمان روراست نیستیم؟
مؤثرترین راه برای انجام این کار این است که خود را بدون قضاوت مشاهده و بررسی کنیم و به احساسات افکار و رفتار خود توجه داشته باشیم.
دو مورد از علائمی که نشان میدهد ممکن است به خودمان دروغ بگوییم عبارتاند از:
- در مورد احساسات، اهداف، ارزشها و تواناییها خود صادق نیستیم.
- از افراد یا موقعیتهای خاصی دوری میکنیم.
جمعبندی
در نهایت دانستن این نکته مهم است که فریب و دروغ گفتن به هر شکلی ممکن است بر سلامت روانی ما تأثیرگذار باشد یا از آن تأثیر بگیرد. در واقع وقتی فردی به طور مداوم در گفتن حقیقت شکست میخورد و از اینکه خود واقعیاش باشد احساس امنیت نمیکند احتمالاً نیاز به کمک دارد. ما در این مطلب از برآیند شش موضوع مرتبط با فریب و دروغ را بررسی کردیم.
در ابتدا بهعنوان موضوع اول به فریب، انواع آن و تأثیر مخربی که بر روابط بینفردی دارد پرداختیم. برای موضوع دوم دروغ را که رایجترین شکل فریب است بررسی کرده و دلایل و انواع آن را نام بردیم. برای موضوع سوم به دروغ سفید پرداختیم که یکی از انواع دروغ است.
برای موضوع چهارم به دروغگویی بیمارگونه پرداختیم که با دروغ گفتنهای دیگر تفاوتهای بسیاری دارد و ممکن است نشانهای از وجود اختلالات روانی باشد. برای موضوع پنجم نیز روشهای فهمیدن دروغ در دیگران بررسی کرده و در انتها هم در مورد خود فریبی و دروغ گفتن به خود توضیحاتی ارائه دادیم.
منبع اولمنبع دوممنبع سوممنبع چهارممنبع پنجم
دانلود پی دی اف