151
25 مهر 1402
در انتظار بازبینی
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM)

اگر شما تابهحال یک دستگاه یا وسیله الکترونیکی خریداری کرده باشید، حتماً چیزی بهعنوان دفترچه راهنما را در جعبه آن دیدهاید. در این دفترچه اغلب نحوۀ استفاده، بایدها و نبایدها و برخی از اشکالات ممکن را نوشته است که افراد بتوانند آسانتر با آن وسیله کار کنند.
حال اگر انسان را نیز مانند یک دستگاه پیشرفته در نظر بگیریم، کتابی به نام راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) را، میتوانیم بهعنوان دفترچه راهنمای آن بدانیم. DSM در حقیقت همان عصای دست روانشناسان و روانپزشکان است، که در تشخیص مشکلات روانی پیچیدهی افراد به آنها کمک میکند. در این مقاله از بلاگ برآیند ما قصد داریم تا قدری با این راهنما آشنا شویم.
DSM یا DSM 5 چیست؟
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی که به نام DSM نیز شناخته میشود، کتابی است که به طور گسترده توسط پزشکان و روانپزشکان در ایالات متحده آمریکا و سرتاسر جهان برای تشخیص بیماریهای روانپزشکی مورد استفاده قرار میگیرد. این کتاب که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا (APA) منتشر شده است، تمامی دستهبندیهای اختلالات سلامت روان را هم برای بزرگسالان و هم کودکان پوشش میدهد.
DSM برای اولین بار در سال ۱۹۵۲ معرفی شد، اما از آنجا که پیچیدگی روان انسان موضوعی نیست که به یک باره بتوان زیر و بم آن را فهمید، این کتاب تاکنون بارها و بارها دوبارهنویسی شده و همچنان نیز در حال تغییر است. آخرین نسخه این کتاب یا همان ویرایش پنجم آن در سال ۲۰۱۳ منتشر شد و این روزها مرجع اصلی برای تشخیص بیماریها و اختلالات روانی بهشمار میرود.
کاربردهای کتاب راهنمای تشخیصی آماری (DSM)
DSM در روانشناسی کاربردهای فراوانی دارد. در حقیقت این کتاب را باید مهمترین معیاری بدانیم که روانشناسان و روانپزشکان برای تشخیصگذای از آن استفاده میکنند. اما شاید کنجکاو باشید که در این کتاب چه چیزهایی نوشته شده است؟
باید بگوییم در DSM توصیفی از شرایط سلامت روان از اختلالات اضطرابی و خلقی گرفته تا اختلالات شخصیتی و مرتبط با مواد مخدر نوشته شده و آنها را به دستههای مختلف مانند اختلال افسردگی اساسی، اختلال اضطراب فراگیر، و اختلال شخصیت خودشیفته تقسیم میکند.
پیشنهاد مطالعه
برای آشنایی بیشتر با انواع، علائم و درمان خودشیفتگی مقاله زیر را بخوانید
خودشیفتگی یا نارسیسیسم چیست؟این اختلالات همچنین بر اساس ویژگیهای مشترک در فصلهایی دستهبندی میشوند؛ به عنوان مثال، اختلالات تغذیه و خوردن، اختلالات افسردگی، طیف اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روانپریشی همه دستهبندیهایی هستند که روانپزشکان و روانشناسان با مراجعه به آن مشکلات سلامت روان را تشخیص میدهند.
علاوه بر دستهبندی اختلالات برای هر دسته اختلال، این کتابچه راهنمای مجموعهای از معیارهای تشخیصی و فهرستی از علائم و دستورالعملهایی را نیز آورده است که روانپزشکان، رواندرمانگران و سایر متخصصان سلامت از آنها برای تعیین اینکه آیا بیمار یا مراجع معیارهای یک یا چند دسته اختلال را برآورده میکنند، کمک میگیرند.
به عنوان مثال، برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی، DSM 5 بیان میکند که فرد حداقل پنج علامت از لیست نهگانه (شامل خلق و خوی افسرده، کاهش لذت و سایر علائم) را در یک دوره دو هفتهای نشان دهد. برای تشخیص فرد همچنین باید علائمی که همراه با سایر شرایط، باعث ایجاد «پریشانی یا اختلال قابل توجه بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر زمینههای مهم را نیز از خود نشان دهد.
مزایای DSM چیست؟
DSM به چند دلیل برای ما اهمیت دارد:
اول، زبان مشترکی برای توصیف اختلالات روانی ایجاد میکند. در تشخیص اختلالات روانی، ایجاد سازگاری بسیار کلیدی است زیرا اغلب تشخیصهای روانپزشکی بر اساس علائم فعلی بیمار و سابقه خانوادگی است تا اقدامات عینیتر مانند آزمایش خون یا اسکن مغز؛ بنابراین مهم است که روانشناسان در تشخیصهای خود یکپارچگی داشته باشند.
دوم این که هنگامی که افراد برای دریافت خدمات بهداشت روان مراجعه میکنند، متخصصان باید کتاب راهنمایی داشته باشند که کدام درمان به بهترین وجه مجموعه خاصی از علائم را برطرف میکند.
سوم، تشخیص، تحقیق در مورد علل اختلالات روانی را آسانتر میکند؛ مثلا اگر تحقیقات در آفریقا، افسردگی را با فقر مرتبط کرد یک مفهوم رایج از افسردگی برای بررسی پیوندهای مشابه در کانادا ضروری است.
پیشنهاد مطالعه
برای یادگیری تشخیص، انواع و علائم اختلال دو قطبی مقاله زیر را بخوانید!
اختلال دو قطبی چیست؟آیا DSM برای متخصصان بالینی مفید است؟
همانطور که گفتیم، داشتن معیارهای تشخیصی یکپارچه به روانشناسان و متخصصان تازهکار کمک میکند تا الگوهایی از اختلالات روانی که مردم عادی با آنها آشنایی ندارند را بشناسند. برای مثال اختلال دوقطبی حالتهای غیرطبیعی را توصیف میکند که طی هفتهها یا ماهها ادامه مییابد، نه حالتهایی که بیش از یک ساعت یا یک روز تغییر میکنند. بدین ترتیب، DSM زبان مشترکی را برای ارتباطات و تحقیقات حرفهای برای متخصصان ایجاد میکند تا بتوانند به یک نظر واحد برسند.
با این حال، در برخی جنبهها متخصصان سلامت روان DSM را چندان از نظر بالینی مفید نمیدانند. این موضوع اغلب به این دلیل پیش میآید که پس از مشاهده تعداد زیادی از بیماران، پزشکان به تدریج مدلهای ذهنی خود از تشخیصها و علائم رایج ایجاد میکنند که ممکن است قدری با DSM متفاوت باشد. پزشکان همچنین ممکن است تجربیات خود را نسبت به کتابچه راهنمای رسمی برتر بدانند و تشخیص و درمان را بر مبنای آن قرار دهند.
پیشنهاد مطالعه
برای درمان اختلال بیخوابی، انواع و عوارض آن مقاله زیر را بخوانید.
اختلال بیخوابی یا اینسومنیا چیست؟انتقادها نسبت به DSM
میدانید که در روانشناسی، ما چیزی به نام درمان نداریم و متخصص و روانشناس تنها به دنبال کاهش و بهبود علائم میگردند. بسیاری معتقدند، دلیل این ناتوانی و شکست در ایجاد درمانها تا حدی میتواند در شکست طبقهبندی اختلالات، که با تکیه طولانی مدت به DSM شکل گرفته، ردیابی شود.
DSM خوشههایی از علائم همزمان را برچسبگذاری میکند و آنها را در دستههای اختلال طبقهبندی میکند؛ در حالی که ممکن است حتی شواهد کمی وجود نداشته باشد که نشان دهد این دستهها با واقعیتهای بیولوژیکی متمایز مطابقت دارند. در برخی موارد DSM حتی ممکن است به جای تسهیل، درک روانشناسی از اختلالات روانی را مختل کند.
تغییرات DSM در طول زمان
در حقیقت، علت اصلی این همه تغییر در DSM چیزی به جز اعتبار آن نبوده زیرا با گذشت زمان، تحقیقات و دستاوردهای جدیدی که در حوزه روانشناسی ایجاد شده، تشخیصگذاری بسیاری از اختلالات مانند اوتیسم نیز بارها تغییر کرده و بهعبارتی دقیق و دقیقتر شده است. بنابراین، اگر DSM نیز تغییر نکند و با نسخههای قبلی خود به راه ادامه دهد، ممکن است خیلی زود کنار گذاشته شود.
تغییرات راهنمای تشخیصی آماری همچنین از آنجایی که این کتاب مرجع اصلی برای تشخیص سلامت روان در آمریکا و بسیاری کشورهای دیگر است، از نظر تاریخی مهم تلقی میشوند. مانند زمانی که DSM در سال ۱۹۷۳ تصمیم گرفت تا همجنسگرایی را دیگر به عنوان نوعی بیماری روانی طبقهبندی نکند و اینگونه یک تغییر مهم در جامعه ایجاد کرد.
پیشنهاد مطالعه
برای آشنایی بیشتر با علائم و علت اختلال شخصیت مرزی مقاله زیر را بخوانید:
اختلال شخصیت مرزی چیست؟طبقهبندی کنونی اختلالات روانی در DSM-5
DSM-5 اختلالات روانی را در ۲۹۷ دسته، طبقهبندی میکند که شامل:
- اختلالات رشد عصبی
- طیف اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روانپریشی
- اختلالات دوقطبی و مرتبط
- اختلالات افسردگی
- اختلالات اضطرابی
- اختلالات وسواس-اجباری و مرتبط
- اختلالات ترومایی و استرس
- اختلالات استرس زا
- علائم جسمی و اختلالات مرتبط
- اختلالات تغذیه و خوردن
- اختلالات دفع
- اختلالات خواب و بیداری
- اختلالات جنسی
- نارسایی جنسی
- اختلالات کنترل تکانه و رفتار
- اختلالات مرتبط با سوء مصرف مواد و اعتیاد
- اختلالات عصبی تحولی
- اختلالات شخصیت
- اختلالات انحراف جنسی
- اختلالات حرکتی ناشی از دارو و سایر اثرات نامطلوب دارو
پیشنهاد مطالعه
برای یادگیری مقاله علائم و نشانههای اعتیاد و تاثیر آن بر مغز مقاله زیر را بخوانید.
اعتیاد چیست؟تغییرات جدید در DSM-5
ویرایش پنجم کتاب راهنمای تشخیصی آماری نسبت به DSM-IV و DSM-IV-TR قبلی تغییرات بسیار چشمگیری را داشته است. DSM در این ویرایش شاهد دو تغییر مهم بود:
- حذف سیستم چند محوری: این سیستم روانشناس را مجبور میکرد تا هر مراجعهکننده را بر اساس معیارهایی غیر از اختلال روانشناختی اصلی آنها و براساس عوامل مهم دیگری مانند شرایط محیطی را نیز رتبهبندی کنند.
- تغییر در ترتیب فصلهای راهنما: در ویرایش جدید کتاب، 20 فصل خواهد داشت که بر اساس ارتباطشان با هم دستهبندی میشوند.
علاوه بر این دو تغییر کلی، سایر تغییرهایی که در تشخیص اختلالات شاهد آن هستیم عبارتند از:
- حذف تشخیص «اختلال آسپرگر» و قرار گرفتن آن در اختلال طیف اوتیسم.
- نامگذاری «اختلالات وسواسی اجباری» به عنوان گروه جدا از اختلالات به جای یک اختلال اضطرابی.
- ایجاد PTSD به عنوان یک «اختلال مرتبط با تروما و استرس» به جای یک اختلال اضطرابی.
- جایگزینی تشخیصهای «سوء مصرف الکل» و «وابستگی به الکل» با برچسب کلی «اختلال مصرف الکل» که بر اساس تعداد علائم موجود به عنوان خفیف، متوسط یا شدید مشخص می شود. این موضوع در مورد سایر تشخیصهای مرتبط با اعتیاد نیز صدق میکند.
- حذف برچسبها، مانند جایگزینی تشخیص «عقب ماندگی ذهنی» با «ناتوانی ذهنی».
- حذف استثناء سوگ برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی.
- اضافه کردن تشخیص «اختلال عصبی خفیف» برای طبقهبندی مشکلات شناختی در دوران سالمندی.
- طبقهبندی مجدد اختلالات دوران کودکی مانند ADHD به عنوان اختلالات رشد عصبی.
- اضافه شدن تشخیص اختلال پرخوری، اختلال احتکار، و اختلال نارسایی پیش از قاعدگی (PMDD).
سایر کتاب های راهنما تشخیصی اختلالات روانی
به جز راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی، کتابهای دیگری نیز وجود دارند که روانشناسان و متخصصان سلامت روان میتوانند از آن برای تشخیصگذاری دقیقتر کمک بگیرند. از این میان، طبقهبندی بینالمللی بیماریها (ICD) که توسط سازمان بهداشت جهانی منتشر شده، شناختهشدهترین و محبوبترین جایگزین برای کتاب DSM است. این طبقهبندی شامل کدهای تشخیصی است که برای ردیابی میزان بروز و شیوع، و همچنین برای بازپرداخت بیمه درمانی، تشخیص بیماریهای روانی و جسمی استفاده میشود.
راهنماهای دیگری که میتوانند جایگزین DSM شوند عبارتند از:
- راهنمای تشخیصی روانپویشی (PDM)
- طبقهبندی سلسله مراتبی آسیبشناسی روانی (HiTOP)
- معیارهای حوزه تحقیقاتی (RDoC)
- چارچوب معنایی تهدید قدرت (PTMF)
طبقهبندی سلسله مراتبی آسیبشناسی روانی یا HiTOP شباهت زیادی به DSM دارد و به دلیل اعتبار و دستهبندیهای بهروزی که این منبع انجام داده، اغلب در کنار DSM به کمک روانشناسان میآید.
HiTOP چیست؟
این مدل پیشنهاد میکند تا سلامت روان را بهعنوان یک طیف در نظر بگیریم و طبق آن یک فرد میتواند در مقیاسهای مختلف تشخیص امتیاز پایین، بالا یا جایی در میان بگیرد. HiTOP معتقد است استفاده از یک مرز مصنوعی برای تشخیص رفتار سالم در مقابل بیماری روانی منجر به تشخیصهای ناپایدار میشود، زیرا تنها تغییر یک علامت در حال فرد میتواند تشخیص را بهطور کلی تغییر دهد.
سیستم HiTOP همچنین طبقهبندی اختلالات را سادهتر میکند. تشخیصهای مختلف DSM 5 اغلب یکسان نیست و بیشترِ بیماران به طور همزمان با بیش از یک اختلال برچسبگذاری میشوند و بسیاری از مقوله های تشخیصی آنقدر پیچیده هستند که اغلب دو بیمار با تشخیص یکسان یک علامت مشترک ندارند.
راه حل HiTOP برای این مشکلات اساسی، این مدل پیشنهاد میکند تا اختلالات را در سطوح چندگانه سلسله مراتبی طبقهبندی کنیم. بدین ترتیب پزشکان و محققان بهتر میتوانند بر روی علائم دقیقتر متمرکز شوند و در صورت لزوم مشکلات گستردهتر را ارزیابی کنند.
جمع بندی
کتاب راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی منبع و مرجع اصلی بسیاری از متخصصان سلامت روان برای تشخیص اختلالات مراجعهکنندهها است. این کتاب که برای اولین بار در سال ۱۹۵۲ منتشر شد از آن سال تاکنون بارها ویرایش شده و همچنان در حال تغییر و تکامل است. DSM همچنین شامل بخشهای راهنما، علائم اختلالات، درمان و غیره میشود که به متخصصان کمک میکند تا با بررسی علائم مراجعهکنندۀ خود، مشکل را تشخیص داده و برای کمک به او اقدام کنند.
منبع
فرآیند تولید و تأیید علمی محتوا
