557
26 بهمن 1402
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM)
- کتابچه راهنمای تشخیصی اختلالات روانی یا DSM چیست؟
- راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) از چه بخشهایی تشکیل شده است؟
- چرا ویرایشهای جدیدی از DSM منتشر میشود؟
- تاریخچه DSM
- طبقهبندی کنونی اختلالات روانی در DSM-5
- تغییرات جدید در DSM-5
- کاربردهای کتاب راهنمای تشخیصی آماری (DSM)
- چه کسی میتواند از DSM استفاده کند؟
- یک متخصص سلامت روان چگونه از DSM برای تشخیص یک اختلال روانی استفاده میکند؟
- انتقادها نسبت به DSM
- سایر کتاب های راهنما تشخیصی اختلالات روانی
- HiTOP چیست؟
- جمع بندی
در گذشته پزشکان و محققان از اصطلاحات و معیارهای متفاوتی برای تشخیص و دستهبندی اختلالات روانی استفاده میکردند و این امر باعث میشد که یک استاندارد واحد یا زبان مشترک در بین آنها وجود نداشته باشد؛ همچنین وجود یک منبع آموزشی معتبر و جامع نیز در رشتههای روانشناسی و روانپزشکی احساس میشد.
از سوی دیگر در گذشته نیز مانند امروز تحقیقات زیادی در زمینه علوم روانشناسی و روانپزشکی انجام میشد و لازم بود که نتایج و دانش بهدست آمده از این تحقیقات در چارچوب خاصی در اختیار سایر پزشکان و روانشناسان قرار بگیرد.
همه این دلایل باعث شد که نیاز به یک کتابچه راهنما در رشتههای روانشناسی و روانپزشکی در ذهن محققان شکل بگیرد و در نهایت در سال ۱۹۵۲ منجر به شکلگیری اولین نسخه از کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) شود.
در این مطلب از وبسایت برآیند ما قصد داریم کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) را مورد بررسی قرار دهیم، ببینیم این کتابچه چه کاربردهایی دارد، چه انتقادهایی به آن شده است، در طول زمان چه تغییراتی کرده است و موارد دیگر. از شما دعوت میکنیم تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.
کتابچه راهنمای تشخیصی اختلالات روانی یا DSM چیست؟
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی که به نام DSM نیز شناخته میشود، کتابی است که به طور گسترده توسط پزشکان و روانپزشکان در ایالات متحده آمریکا و سرتاسر جهان برای تشخیص بیماریهای روانپزشکی مورد استفاده قرار میگیرد. این کتاب که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا (APA) منتشر شده است، تمامی دستهبندیهای اختلالات سلامت روان را هم برای بزرگسالان و هم کودکان پوشش میدهد.
DSM برای اولین بار در سال ۱۹۵۲ معرفی شد، اما از آنجا که پیچیدگی روان انسان موضوعی نیست که به یک باره بتوان زیر و بم آن را فهمید، این کتاب تاکنون بارها و بارها دوبارهنویسی شده و همچنان نیز در حال تغییر است. آخرین نسخه این کتاب یا همان ویرایش پنجم آن در سال ۲۰۱۳ منتشر شد و این روزها مرجع اصلی برای تشخیص بیماریها و اختلالات روانی بهشمار میرود.
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) از چه بخشهایی تشکیل شده است؟
DSM از سه جزء اصلی تشکیل شده است:
طبقهبندی تشخیصی: طبقهبندی تشخیصی لیست رسمی اختلالات روانی است که در DSM به رسمیت شناخته شده است.
مجموعه معیارهای تشخیصی: شامل مجموعهای از معیارهای خاص برای تشخیص هر اختلال روانی است. این قسمت علائمی که در هر اختلال روانی باید وجود داشته باشند و مدت زمان آن را مشخص میکند.
متن توصیفی: این قسمت اطلاعاتی در مورد هر اختلال تحت عناوین مختلف ارائه میدهد. از جمله ویژگیهای تشخیصی، ویژگیهای مرتبط، شیوع، توسعه و دوره، عوامل خطر و پیشآگاهی، مسائل تشخیصی مرتبط با فرهنگ، مسائل تشخیصی مرتبط با جنسیت و غیره.
چرا ویرایشهای جدیدی از DSM منتشر میشود؟
سؤال این است که چرا این تغییرات و بهروزرسانیها انجام میشود؟ هدف اصلی این تغییرات این است که پیشرفتهای جدید در زمینه روانپزشکی در این کتابچه منعکس شود و دقت تشخیص و درمان را بهبود بخشد.
در حقیقت، علت اصلی این همه تغییر در DSM حفظ اعتبار آن است، زیرا با گذشت زمان، تحقیقات و دستاوردهای جدیدی در حوزه روانشناسی ایجاد میشود که باعث به وجود آمدن تغییرات در تشخیص اختلالات مختلف میشود.
برای مثال تشخیص بسیاری از اختلالات مانند اوتیسم بارها تغییر کرده و به عبارتی دقیق و دقیقتر شده است؛ بنابراین، اگر DSM تغییر نکند و با دستاوردهای جدید بهروزرسانی نشود ممکن است اعتبار خود را از دست بدهد و خیلی زود کنار گذاشته شود.
بهروزرسانیهای DSM معمولاً شامل تغییراتی در معیارهای تشخیصی، افزودن یا حذف اختلالات خاص و اصلاح متن موجود است. در DSM-I یا همان اولین نسخه این راهنما، ۱۰۲ دستۀ تشخیص وجود داشت که در DSM-II به ۱۸۲، در DSM-III به ۲۶۵ و در DSM-IV به ۲۹۷ افزایش یافت.
پیشنهاد مطالعه
برای یادگیری علت، انواع، علائم و درمان اختلال اوتیسم مقاله زیر را بخوانید.
اختلال اوتیسم چیست؟تاریخچه DSM
ریشه استانداردسازی طبقهبندی اختلالات روانی به سالهای ابتدایی پس از جنگ جهانی دوم برمیگردد. پس از جنگ جهانی دوم سربازان آمریکایی که از جنگ برگشته بودند دچار طیف گستردهای از مشکلات سلامت روان شده بودند و دولت آمریکا به راه و روشی احتیاج داشت که این مشکلات را تشخیص و برای درمان آنها کاری بکند.
در سال ۱۹۴۹، سازمان بهداشت جهانی ششمین ویرایش از کتابچه راهنمایی، تحت عنوان طبقهبندی بینالمللی بیماریها International Classification of Diseases (ICD) را منتشر کرد که برای اولینبار شامل بیماریهای روانی نیز میشد.
DSM-I و DSM-II
در سال ۱۹۵۲ انجمن روانپزشکی آمریکا (APA) نسخه اول راهنمای تشخیصی اختلالات روانی DSM-I را منتشر کرد. این راهنمای اقتباسی از یک سیستم طبقهبندی بود که توسط نیروهای مسلح (آمریکا) در طول جنگ جهانی دوم توسعه یافته و برای استفاده توسط پزشکان و سایر ارائهدهندگان درمان طراحی شده بود.
با وجود اینکه DSM-I در نوع خود اولین بود، اما بیشتر کارشناسان روی این موضوع همنظر بودند که این راهنما هنوز به کار نیاز دارد. DSM-II در سال ۱۹۶۸ منتشر شد، نسخه جدیدتر تلاش کرد تا دانش روانپزشکی آن روز را به کار گیرد. این راهنما بهشدت تحت تأثیر مفاهیم روانکاوی قرار گرفت که در آن زمان موضوع داغ مباحث روانپزشکی بود.
پیشنهاد مطالعه
برای درمان اختلال بیخوابی، انواع و عوارض آن مقاله زیر را بخوانید.
اختلال بیخوابی یا اینسومنیا چیست؟DSM-III
DSM-III در سال ۱۹۸۰ منتشر شد و نشاندهنده یک تغییر اساسی در ساختار DSM بود. هدف ویرایش جدید بهبود اعتبار و استانداردسازی تشخیصهای روانپزشکی بود.
این اولین نسخهای بود که عناصری مانند سیستم چندمحوری و معیارهای صریح تشخیصی را معرفی کرد. همچنین از تمرکز نسخههای قدیمی بر ایدههای روان پویشی یا فرویدی خلاص شد و در عوض از رویکردی توصیفیتر و سادهتر استفاده کرد.
اگرچه DSM-III یک کارِ پیشگام بود، اما استفاده از آن در دنیای واقعی بهزودی نقصها و محدودیتهای این نسخه را آشکار کرد. معیارهای تشخیصی گیجکننده و ناسازگاریها باعث شد APA یک تجدیدنظر روی این نسخه ایجاد کند. برخی از این تغییرات مبتنی بر تغییر هنجارهای اجتماعی بود.
بهعنوان مثال، در DSM-III، همجنسگرایی بهعنوان یک اختلال روانی تشخیص داده شد بود؛ اما در تجدیدنظر DSM-III-R که در سال ۱۹۸۷ منتشر شد این طبقهبندی خاص حذف شد.
DSM-IV و DSM-IV-TR
در سال ۱۹۹۴، DSM-IV منتشر شد. این ویرایش شامل تغییرات زیادی در نحوۀ درک اختلالات سلامت روان بود. برخی از تشخیصها و اختلالات برای اولینبار در این راهنما گنجانده شدند، برخی دیگر حذف شدند یا در دستههای دیگری قرار گرفتند.
علاوه بر این، در DSM-IV سیستم تشخیص اختلالات بهبود یافت تا استفاده از آن برای افراد آسانتر شود. در سال ۲۰۰۰ متن DSM-IV مورد بازبینی مجدد قرار گرفت و تحت عنوان DSM-IV-TR منتشر شد.
DSM-5
DSM-5 یا پنجمین ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، هنگامی که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، بهروزرسانی قابلتوجهی را نسبت به نسخه قبلی، DSM-IV نشان داد. تغییرات در DSM-5 منعکسکننده پیشرفتهای بسیاری در درک علمی مشکلات سلامت روان بود.
برخی از تغییرات قابل توجه در این نسخه شامل سازماندهی مجدد دستهبندیهای خاص، افزودن تشخیصهای جدید مانند اختلال احتکار و اختلال خراش دهی (چیدن پوست) و تجدیدنظر در معیارهای تشخیصی برای برخی اختلالات موجود، مانند اختلال طیف اوتیسم و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) بود.
پیشنهاد مطالعه
برای مطالعه بیشتر در مورد اختلال PTSD مقاله زیر را بخوانید:
اختلال استرس پس از سانحه چیست؟طبقهبندی کنونی اختلالات روانی در DSM-5
DSM-5 اختلالات روانی را در ۲۹۷ دسته، طبقهبندی میکند که شامل:
- اختلالات رشد عصبی
- طیف اسکیزوفرنی و سایر اختلالات روانپریشی
- اختلالات دوقطبی و مرتبط
- اختلالات افسردگی
- اختلالات اضطرابی
- اختلالات وسواس-اجباری و مرتبط
- اختلالات ترومایی و استرس
- اختلالات استرس زا
- علائم جسمی و اختلالات مرتبط
- اختلالات تغذیه و خوردن
- اختلالات دفع
- اختلالات خواب و بیداری
- اختلالات جنسی
- نارسایی جنسی
- اختلالات کنترل تکانه و رفتار
- اختلالات مرتبط با سوء مصرف مواد و اعتیاد
- اختلالات عصبی تحولی
- اختلالات شخصیت
- اختلالات انحراف جنسی
- اختلالات حرکتی ناشی از دارو و سایر اثرات نامطلوب دارو
پیشنهاد مطالعه
برای یادگیری تشخیص، انواع و علائم اختلال دو قطبی مقاله زیر را بخوانید!
اختلال دو قطبی چیست؟تغییرات جدید در DSM-5
ویرایش پنجم کتاب راهنمای تشخیصی آماری نسبت به DSM-IV و DSM-IV-TR قبلی تغییرات بسیار چشمگیری را داشته است. DSM در این ویرایش شاهد دو تغییر مهم بود:
- حذف سیستم چند محوری: این سیستم روانشناس را مجبور میکرد تا هر مراجعهکننده را بر اساس معیارهایی غیر از اختلال روانشناختی اصلی آنها و براساس عوامل مهم دیگری مانند شرایط محیطی را نیز رتبهبندی کنند.
- تغییر در ترتیب فصلهای راهنما: در ویرایش جدید کتاب، 20 فصل خواهد داشت که بر اساس ارتباطشان با هم دستهبندی میشوند.
علاوه بر این دو تغییر کلی، سایر تغییرهایی که در تشخیص اختلالات شاهد آن هستیم عبارتند از:
- حذف تشخیص «اختلال آسپرگر» و قرار گرفتن آن در اختلال طیف اوتیسم.
- نامگذاری «اختلالات وسواسی اجباری» به عنوان گروه جدا از اختلالات به جای یک اختلال اضطرابی.
- ایجاد PTSD به عنوان یک «اختلال مرتبط با تروما و استرس» به جای یک اختلال اضطرابی.
- جایگزینی تشخیصهای «سوء مصرف الکل» و «وابستگی به الکل» با برچسب کلی «اختلال مصرف الکل» که بر اساس تعداد علائم موجود به عنوان خفیف، متوسط یا شدید مشخص می شود. این موضوع در مورد سایر تشخیصهای مرتبط با اعتیاد نیز صدق میکند.
- حذف برچسبها، مانند جایگزینی تشخیص «عقب ماندگی ذهنی» با «ناتوانی ذهنی».
- حذف استثناء سوگ برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی.
- اضافه کردن تشخیص «اختلال عصبی خفیف» برای طبقهبندی مشکلات شناختی در دوران سالمندی.
- طبقهبندی مجدد اختلالات دوران کودکی مانند اختلال نقص توجه – بیش فعالی (ADHD) به عنوان اختلالات رشد عصبی.
- اضافه شدن تشخیص اختلال پرخوری، اختلال احتکار، و اختلال نارسایی پیش از قاعدگی (PMDD).
DSM-5-TR
کاربردهای کتاب راهنمای تشخیصی آماری (DSM)
DSM در روانشناسی کاربردهای فراوانی دارد، چند مورد از مهمترین آنها عبارتاند از:
- تشخیص بالینی اختلالات روانی و استانداردسازی تشخیص: یکی از اهداف اولیه DSM ارائه یک سیستم استاندارد و قابلاعتماد برای تشخیص اختلالات روانی است. در DSM معیارهای مشخصی ارائه شده است که متخصصان سلامت روان، از جمله روانپزشکان، روانشناسان و پزشکان، از آنها برای شناسایی و طبقهبندی مشکلات و شرایط مختلف سلامت روان استفاده میکنند.
استانداردسازی تشخیص اختلالات روانی کمک میکند تا اطمینان حاصل شود که مراجعهکنندگان بدون توجه به مکان، طبقه اجتماعی یا توانایی پرداخت، درمان مناسب و مفیدی دریافت میکنند. - برنامهریزی درمان: رویکردهای درمانی اغلب به این بستگی دارند که فرد دچار چه نوع اختلال یا مشکلی شده باشد. DSM با ارائه یک زبان و چارچوب مشترک برای متخصصان سلامت روان به پیشبرد و هدایت برنامه ریزی برای درمان بیماران کمک میکند.
- تحقیق: DSM ابزار ارزشمندی برای محققانی است که در مورد سلامت روان انسان مطالعه و تحقیق میکنند. این کتابچه راهنمای مجموعۀ استاندارد شدهای از معیارها را برای تعریف و طبقهبندی اختلالات روانی فراهم میکند که به محققان کمک میکند مطالعات را به روشها و رویههای یکسانی انجام دهند. این ویژگی کمک میکند محققان مطمئن شوند که نتایج تحقیق تکرارپذیر بوده، قابلمقایسه و قابلاعتماد است و در نتیجه به یافتهها اعتبار میبخشد.
- آموزش: دانشجویان روانشناسی، روانپزشکی، مشاوره و رشتههای مرتبط، از DSM بهعنوان منبعی اساسی برای یادگیری در مورد اختلالات سلامت روان استفاده میکنند.
پیشنهاد مطالعه
برای آشنایی بیشتر با انواع، علائم و درمان خودشیفتگی مقاله زیر را بخوانید
خودشیفتگی یا نارسیسیسم چیست؟چه کسی میتواند از DSM استفاده کند؟
اگرچه تهیه و مطالعه این کتابچه برای عموم آزاد است؛ اما تنها متخصصان آموزشدیده از DSM بهعنوان یک ابزار تشخیصی در درمان اختلالات روانی استفاده میکنند. این کتابچه توسط متخصصان بهداشتی مختلف، از جمله روانپزشکان، روانشناسان، پرستاران، پزشکان، و مددکاران اجتماعی بالینی استفاده میشود.
یک متخصص سلامت روان چگونه از DSM برای تشخیص یک اختلال روانی استفاده میکند؟
تشخیص یک بیماری روانی و شروع درمان آن ممکن است یک فرایند چندمرحلهای باشد. روانشناس یا روانپزشک حرفهای بهاحتمال زیاد ابتدا سلامت فیزیکی، وضعیت پزشکی فعلی و هرگونه تاریخچه بیماریهای فرد یا خانوادهاش را مورد بررسی قرار میدهد.
متخصص برای بررسی بیشتر، ممکن است به مراجعهکننده یک پرسشنامه ارائه دهد و از او سؤالاتی درباره علائم و هرگونه افکاری که درباره علائم اش دارد بپرسد. پس از این بررسیها متخصص میتواند از اطلاعات جمعآوری شده از این فرایند و با استفاده از کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) برای تشخیص وجود اختلال روانی و نوع آن در فرد و همچنین تعیین برنامۀ درمانی استفاده کند.
انتقادها نسبت به DSM
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) به دلایل مختلفی مورد انتقاد قرار گرفته است. برخی از انتقادات کلیدی عبارتاند از:
- DSM در برخی مواقع ممکن است شرایط را بیش از حد پزشکی کند، به این معنی که در آن حتی رفتارهای نسبتاً عادی یا غیرجدی نیز بهعنوان اختلالات روانی در نظر گرفته میشوند.
- برخی منتقدان به مشکلاتی در مورد مفید، قابلاعتماد و دقیق بودن DSM اشاره میکنند. آنها بر این باورند که استانداردهای DSM بهاندازه کافی بالا نیست که میتواند منجر به این شود که هم افراد آسیبپذیر و هم کسانی که مشکلات سلامت روانی را تجربه نمیکنند در معرض خطر تشخیص بیماریهایی قرار بگیرند که ندارند.
- در فرهنگهای مختلف برخی رفتارها عادی تلقی میشود. DSM ممکن است رفتارها یا احساسات عادی از یک فرهنگ را بهعنوان اختلالات یا مشکلات توصیف کند که میتواند منجر به تشخیص اختلالات روانی در افراد شود.
- منتقدان نگران هستند که گسترش معیارهای تشخیص بیماریهای روانی در DSM منجر به برچسبزدن افراد، بیشتر بهعنوان بیمار روانی و تشخیص بیش از حد شود.
- تمرکز بیش از حد DSM بر استفاده از دارو بهعنوان روش اولیه درمان برای مسائل سلامت روان نگرانیهایی را در مورد احتمال تشخیص بیش از حد اختلالات روانی و استفاده نامناسب از دارو برای افراد ایجاد کرده است.
پیشنهاد مطالعه
برای یادگیری مقاله علائم و نشانههای اعتیاد و تاثیر آن بر مغز مقاله زیر را بخوانید.
اعتیاد چیست؟سایر کتاب های راهنما تشخیصی اختلالات روانی
به جز راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی، کتابهای دیگری نیز وجود دارند که روانشناسان و متخصصان سلامت روان میتوانند از آن برای تشخیص دقیقتر کمک بگیرند.
از این میان، طبقهبندی بینالمللی بیماریها (ICD) که توسط سازمان بهداشت جهانی منتشر شده، شناختهشدهترین و محبوبترین جایگزین برای کتاب DSM است. این طبقهبندی شامل کدهای تشخیصی است که برای ردیابی میزان بروز و شیوع، و همچنین برای بازپرداخت بیمه درمانی، تشخیص بیماریهای روانی و جسمی استفاده میشود.
راهنماهای دیگری که میتوانند جایگزین DSM شوند عبارتند از:
- راهنمای تشخیصی روانپویشی (PDM)
- طبقهبندی سلسله مراتبی آسیبشناسی روانی (HiTOP)
- معیارهای حوزه تحقیقاتی (RDoC)
- چارچوب معنایی تهدید قدرت (PTMF)
طبقهبندی سلسله مراتبی آسیبشناسی روانی یا HiTOP شباهت زیادی به DSM دارد و به دلیل اعتبار و دستهبندیهای بهروزی که این منبع انجام داده، اغلب در کنار DSM به کمک روانشناسان میآید.
HiTOP چیست؟
این مدل پیشنهاد میکند تا سلامت روان را بهعنوان یک طیف در نظر بگیریم و طبق آن یک فرد میتواند در مقیاسهای مختلف تشخیص امتیاز پایین، بالا یا جایی در میان بگیرد. HiTOP معتقد است استفاده از یک مرز مصنوعی برای تشخیص رفتار سالم در مقابل بیماری روانی منجر به تشخیصهای ناپایدار میشود، زیرا تنها تغییر یک علامت در حال فرد میتواند تشخیص را بهطور کلی تغییر دهد.
سیستم HiTOP همچنین طبقهبندی اختلالات را سادهتر میکند. تشخیصهای مختلف DSM 5 اغلب یکسان نیست و بیشترِ بیماران به طور همزمان با بیش از یک اختلال برچسبگذاری میشوند و بسیاری از مقولههای تشخیصی آنقدر پیچیده هستند که اغلب دو بیمار با تشخیص یکسان یک علامت مشترک ندارند.
راه حل HiTOP برای این مشکلات اساسی، این مدل پیشنهاد میکند تا اختلالات را در سطوح چندگانه سلسله مراتبی طبقهبندی کنیم. بدین ترتیب پزشکان و محققان بهتر میتوانند بر روی علائم دقیقتر متمرکز شوند و در صورت لزوم مشکلات گستردهتر را ارزیابی کنند.
جمع بندی
در این مقاله یاد گرفتیم کتاب راهنمای تشخیصی آماری اختلالات روانی منبع و مرجع اصلی بسیاری از متخصصان سلامت روان برای تشخیص اختلالات مراجعهکنندهها است. این کتاب که برای اولین بار در سال ۱۹۵۲ و آخرین نسخه آن در سال 2022 منتشر شد از آن سال تاکنون بارها ویرایش شده و همچنان در حال تغییر و تکامل است.
DSM همچنین شامل بخشهای راهنما، علائم اختلالات، درمان و غیره میشود که به متخصصان کمک میکند تا با بررسی علائم مراجعهکنندۀ خود، مشکل را تشخیص داده و برای کمک به او اقدام کنند.
منبع اولمنبع دوم
دانلود پی دی اف