74
23 آبان 1402
در انتظار بازبینی
شناخت: استدلال آگاهانه مغز از دنیای پیرامون

زمانی که میخواهیم بهصورت آگاهانه دنیای پیرامون خود را استدلال کنیم، باید درباره آن موضوع اطلاعات داشته باشیم. بهعبارت دیگر، این داشتن اطلاعات یعنی موضوع برای ما مبهم یا ناشناخته نباشد. اینجا است که پای مفهومی به نام شناخت به میان آمده و به ما کمک میکند بدون اطلاعات نسبت به اطراف خود استدلال نکنیم.
بنابراین میتوان گفت شناخت به تفکر و ذهنیت ما درباره موضوعات، اشیا، افراد، مکانها و غیره که در پیرامون ما هستند اشاره دارد؛ اما این به این معنی نیست که شناخت دقیقاً همان تفکر است. چرا که تفکر به جنبههای جزئیتری، از جمله احساسات، اعمال فیزیکی و… نیز میپردازد.
شناخت به چه معناست؟
اگر تا چند وقت پیش به دنبال این بودید که شناخت یعنی چه؟ احتمالاً پاسخ شما یک مقایسه با سیستمهای کامپیوتری بود که در اصلِ ماجرا مقایسه درستی نیست. در گذشته، اصل بر این بود که اگر کامپیوتر نسبت به اطلاعاتی، واکنش باینری ۰ یا ۱ نشان میدهد، احتمالاً این اطلاعات را میشناسد یا نمیشناسد.
برای همین انسان را نیز با کامپیوتر مقایسه میکردند. اما حقیقت امر اینجا است که سلولهای مغز انسان بسیار فراتر از 0 و 1 های باینری میفهمند اما در روانشناسی نوین، تعریف قدری متفاوت است.
درواقع، شناخت در انسان نه تنها به بخش تفکری او، بلکه بر توجه، ایجاد و ذخیره خاطرات، کسب و حفظ دانش، یادگیری زبان و استدلال منطقی تمرکز دارد. این یعنی، با گذشت زمان و کسب تجربه و آموزههای مختلف، یک فرد میتواند شناخت بیشتری نسبت به پیرامون خود پیدا کند، خواه این شناخت جزئی باشد، خواه بزرگ و تأثیرگذار.
پس میتوان تعریف شناخت را این چنین بیان کرد:
شناخت به معنای فرآیند تشخیص و درک اطلاعات، مفاهیم، ایدهها، شیوهها و الگوها است. این فرآیند شامل جمعآوری، پردازش و تفسیر اطلاعات میشود که به کسب دانش و فهم بهتر از دنیای پیرامون کمک میکند. نتیجه بسیار مهمی که شناخت در توسعه فردی ایجاد میکند، تصمیمگیری بهتر است که منجر به موفقیت او میشود.
مغز انسان چطور فکر میکند؟
مغز اطلاعات را با استفاده از شبکه وسیعی از سلولهای مغزی به نام نورونها پردازش میکند. این اطلاعات توسط نورونهای مختلف شناسایی و کدگذاری میشوند که از طریق سیگنالهای الکتریکی و مواد شیمیایی به نام انتقالدهندههای عصبی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. این ارتباط بین نورونها همان مفهومی است که ما بهعنوان فکر تجربه میکنیم.
استدلال، تصمیم گیری بهتر و قدم گذاشتن در مسیر موفقیت
همانطور که گفتیم، درک بیشتر از دنیای اطراف، یا به اصطلاح کسب شناخت بیشتر در هر فرد میتواند منجر به تصمیمگیری بهتر شود. نتیجه این تصمیمگیری که از استدلال درست در ذهن نشات میگیرد، شما را در مسیر موفقیت قرار خواهد داد. دقیقا در همین نقطه، یعنی درک و استدلال منطقی با توجه به شناختن مباحث مختلف، نقطه اختلاف انسانها و حیوانات مشخص میشود.
یکی از مباحثی که همیشه برای روانشناسان و محققان این حوزه مورد توجه بود، همین مبحث شناخت و تصمیمگیری مبتنی بر استدلالها است که میتواند قدرت حل مسئله افراد را در شرایط مختلف به چالش بکشد. برای مثال، میتوان به تحقیق دنیل کانمن و عاموس تْوِرسکی اشاره کرد.
این دو محقق، درباره تفکر «سریع» و «آهسته» که دو نوع تفکر متفاوت هستند و در فرآیند شناخت اهمیت بالایی دارند، مطالعات خود را پیشبردند. تفکر سریع به معنای فرآیند تصمیمگیری سریع و بدون نیاز به تفکر عمیق و پرداختن به جزئیات است.
این نوع تفکر برای مواجهه با موقعیتهای اضطراری و خطرناک مفید خواهد بود. اما تفکر آهسته به معنای تفکر عمیق و دقیق با بررسی جزئیات است که نیاز به تمرکز و تحلیل دارد. این نوع تفکر برای حل مسائل پیچیده و درک عمیق مسائل، بسیار مفید محسوب میشود.
در نتیجه این تحقیق به آنها ثابت کرد، گرفتن تصمیمات مهم و عمیق که از نظر افراد به اندازه کافی خوب باشد، به زمان و البته انرژی بیشتری نیاز خواهد داشت؛ چرا که افراد لازم دارند شناخت بیشتری کسب کرده و با تجزیه و تحلیل اطلاعات پیش بروند.
شناخت سوگیری شده و تصمیم گیری
مبحث دیگری که باید در بخش تصمیمگیریهای مبتنی بر شناخت مؤثر بدانیم، سوگیریهای ناخودآگاه ذهن نسبت به یکسری مسائل است. شناخت سوگیریشده به معنای تمایل به تصمیمگیری بر اساس باورها، دیدگاهها و تجربیات شخصی است. این نوع تصمیمگیری ممکن است باعث شود که فرد به انتخابهای خود فقط با توجه به نظرات خود بپردازد و به دیدگاههای دیگران بیتوجه باشد.
در مواردی این سوگیری میتواند باعث شود فرد به تصمیمگیریهای نادرست برسد. در واقع ممکن است فرد به تجربیات نامطلوب خود تکیه کند و از انتخابهای جدید و نوآورانه غافل شود. در مقابل، اگر فرد نسبت به موقعیت مشابه شناخت سوگیریشده داشته باشد، ممکن است بتواند در تصمیمگیری سرعت عمل بیشتری بهخرج دهد. پس نمیتوان گفت سوگیری مطلقاً منجر به تصمیمات غلط میشود.
پیشنهاد مطالعه
اگر به دنبال مراحل تصمیم گیری درست هستید مقاله زیر را بخوانید:
مهارت تصمیم گیری چیست؟آیا فرهنگ و طرز تفکر با هم در ارتباطند؟
تحقیقات نشان میدهد، فرهنگ جوامع میتواند روی طرز تفکر افراد تأثیرگذار باشد. فرهنگ شامل اعتقادات، ارزشها، رفتارها و نگرشهای یک جامعه است که توسط افراد آن جامعه به ارث برده میشود. این فرهنگ میتواند به عنوان یک شیوه فکری در ذهن فرد جا بگیرد و تأثیر بسیار زیادی در تفکر و تصمیمگیریهای او داشته باشد.
به عنوان مثال، در برخی فرهنگها، خانواده و ارتباطات خانوادگی بسیار ارزشمند هستند و به عنوان یک نگرش مثبت در ذهن فرد جا میگیرند. در این جامعه، فرد ممکن است در تصمیمگیریهای خود به نظرات و تجربیات خانوادگی خود توجه بیشتری داشته باشد. یا در برخی جوامع، دین و مذهب میتوانند بهطور جدی روی تصمیمات فرد تأثیرگذار باشند که او را از انجام یکسری کارها باز دارد یا به سمت تصمیماتی هدایت کند.
برای جلوگیری از تأثیرات نامطلوب فرهنگ در تفکر، فرد باید سعی کند تا حد ممکن به دیدگاههای دیگران گوش کند و از تجربیات خود و دیگران به طور همزمان استفاده کند. همچنین، فرد باید سعی کند تا حد ممکن از نگرشهای نادرست و نامطلوب فرهنگ خود دوری کند و به دیدگاههای متنوع و نوآورانه گوش کند.
چرا برای برخی تصمیم گیری دشوار است و چطور میتوان تصمیم گیری بهتری انجام داد؟
این که فرد در چه شرایطی قصد تصمیمگیری دارد، میتواند تأثیر بهسزایی در انتخابهای او داشته باشد. مثلا اگر نیاز باشد یک تصمیم فوری بگیرد، شاید زمان کافی برای تفکر، شناخت و درنظر گرفتن جنبههای مختلف نداشته باشد و تصمیم او به یک انتخاب غلط تبدیل شود.
از طرفی، فرایندهای درونی از جمله استرس یا سردرگمی به دلیل وجود مسیرهای متعدد، میتوانند روی انتخابها تأثیرگذار باشند که پروسه تصمیمگیری را دشوار میکند. بهطورکلی، هر چه موضوعی که میخواهید درباره آن تصمیم بگیرید، مهمتر و سرنوشتسازتر باشند، فرایند تصمیمگیری دشوارتر خواهد بود.
حال چه روش یا روشهایی وجود دارد که میتوان به کمک آن این روند ساده شود؟ استراتژیهای مختلفی برای موفقیت بیشتر در تصمیمگیریها وجود دارد که عبارتند از:
- تلاش برای شناخت حداکثری درباره موضوع و تصمیمگیری بر پایه اطلاعات کافی
- تصمیمگیری در زمان استراحت یا زمانی که سطح استرس به حداقل خود رسیده است
- صرف زمان کافی برای تفکر، تجزیه و تحلیل اطلاعات و دخیل کردن تجربیات سایرین برای افزایش کیفیت تصمیمگیری
- تعیین قوانین خاص برای نهایی کردن تصمیم (میتوانید یک لیست از قوانین تهیه کنید و مطمئن شوید طبق قوانینی که تعیین کردید، جلو رفتهاید).
پیشنهاد مطالعه
برای یادگیری مراحل و موانع حل مشکل حتما مقاله زیر را مطالعه کنید.
مهارت حل مسئله چیست؟انسان چطور یاد میگیرد؟ نحوه کسب اطلاعات جدید چگونه است؟
یادگیری یا کسب اطلاعات، مهارتها و رفتارهای جدید، یکی از کلیدیترین بخشهای شناخت به حساب میآید. انسان تنها گونهای است که میتواند مباحث پیچیده را یاد بگیرد و یادگیری آگاهانه داشته باشد. این یعنی، مهارتهای شناختی پیشرفته ما به این معنا است که میتوانیم کارهای پیچیدهتر را یاد بگیریم و با ایدههای پیچیدهتر دست و پنجه نرم کنیم.
البته باید گفت، برخی از یادگیریها به طور خودکار و بدون فکر، آگاهانه اتفاق میافتد. برای مثال، یادگیری دست زدن به اجاق داغ پس از سوختن، نوعی یادگیری است که با تجربه فرد و بدون نیاز به تمرینات متوالی اتفاق میافتد. یعنی زمانی که یکبار دست ما با اجاق داغ میسوزد، کاملاً یاد میگیریم که این عمل مجدداً همین نتیجه را خواهد داشت.
زمانی که اطلاعات جدیدی به حافظه ما وارد میشود، مغز شروع شکل دادن ارتباط جدید بین نورونها میکند. هر چقدر تکرار این اطلاعات بیشتر باشد (تمرین بیشتر)، ارتباط بین نورونها نیز قویتر شده و مؤثرتر خواهند بود. اما اگر این تکرار انجام نشود، رفتهرفته ارتباط تضعیف شده بهطوری که شاید حتی از بین برود. در این مواقع اصطلاحاً میگوییم این مساله را فراموش کردهایم.
روش های مختلف یادگیری چیست؟
مغز انسان میتواند روشهای مختلفی برای یادگیری و شناخت محیط پیرامون خود داشته باشد. برای مثال چند مورد از روشهای یادگیری عبارتند از:
- یادگیری تجربی: این روش یادگیری شامل تجربه کردن اتفاقات مختلف است که این باعث درک بهتر افراد میشود. مانند مثالی که برای سوختن دست پس از برخورد با اجاق داغ زدیم.
- یادگیری تئوریک: این روش یادگیری شامل مطالعه و تحقیق در مورد موضوعات است که فرد با خواندن و تحقیق درباره موضوعات مختلف، دانستههای خود را افزایش میدهد. این روش با آزمون و خطا همراه است تا یادگیری را دقیقتر کند.
- یادگیری اجتماعی: در این روش یادگیری، فرد با نگاه کردن به سایرین و تلاش برای تکرار فعالیت آنها، اقدام به یادگیری میکند. مثل زمانیکه کودکان میخواهند برای نخستین بار صحبت کنند یا راه بروند. به این روش یادگیری، الگوبرداری نیز میگویند.
- یادگیری شنیداری: این روش یادگیری شامل شنیدن و گوش دادن به مطالب است که فرد با شنیدن اطلاعات، سعی در ذخیرهسازی آنها در ذهن خود میکند. مثل زمانیکه با شنیدن یک موسیقی، متن آن را به خاطر میسپاریم.
- یادگیری عملی: این روش یادگیری شامل انجام تمرینات عملی است. مانند زمانیکه میخواهیم نواختن یک قطعه موسیقی با یک ساز را یاد بگیریم.
آیا یادگیری در مغز تغییری ایجاد می کند؟
بله؛ مغز میتواند در طی زمان با کسب شناخت درباره موضوعات مختلف، رشد و تغییر کند. محرک اصلی این تغییرات، یادگیری مباحث گوناگون است، که طی آن خارهای دندریتیک جدید که مسئول ذخیرهسازی خاطرات و تسهیلکننده ارتباطات بینسلولی هستند، تولید میشوند. اگر این محرک در مغز وجود نداشته باشد یا دیگر اطلاعات جدیدی به مغز اضافه نشود، ممکن است همان خارها پژمرده شوند و اتصالات بین سیناپسها ضعیف شود.
روش های یادگیری مؤثر
مطالعات نشان میدهد که تقسیم کردن یادگیری به بخشهای کوتاه و گسترده معمولاً مؤثرتر از یادگیری مسائل پیچیده و زیاد، به یکباره است. داشتن خواب کافی و باکیفیت نیز در یادگیری تأثیرگذار خواهد بود؛ زیرا خواب به مغز کمک میکند تا خاطرات کوتاه مدت را به خاطرات بلندمدت تثبیت کند و اطلاعات نامربوط را حذف کند. اما سایر روشهایی که میتوانید برای یادگیری بیشتر دنبال کنید عبارتند از:
- تدریس به دیگران: با تدریس به دیگران، شما مجبور میشوید مفاهیم را به طور کامل درک کنید.
- تمرین و تکرار: با تمرین و تکرار، شما مفاهیم را بهتر درک میکنید و اطلاعات را به خاطر میسپارید.
- استفاده از روشهای تصویری: با استفاده از نمودارها، نقشههای ذهنی و تصاویر، شما مفاهیم را بهتر درک میکنید چرا که حواس بیشتر و نتیجتاً بخشهای بیشتری از مغز درگیر میشوند.
- استفاده از روشهای تعاملی: با استفاده از روشهای تعاملی، مانند گفتگو با دیگران و کار گروهی ذهن شما آمادگی بیشتری برای یادگیری خواهد داشت.
- تعیین هدف: با تعیین هدف، شما میتوانید برای یادگیری مؤثرتر تلاش کنید و به بهترین نتایج برسید. هر چه اهداف یادگیری کوچکتر باشند، رسیدن به نتیجه با موفقیت بیشتری همراه است.
توجه داشته باشید که یادگیری با حافظه شما ارتباط مستقیم دارد. پس از اینکه یک واقعیت، مفهوم یا مهارت فیزیکی آموخته شد، باید در حافظه فرد ذخیره شود تا بعداً به خاطر بیاورد بتواند آن را تکرار کند. بنابراین اگر فکر میکنید، حافظه شما ضعیف است، باید روی تقویت آن نیز برنامه ریزی کنید.
فراشناخت یعنی چه؟
فراشناخت به معنی شناخت و درک عمیقتری از خود، دیگران و دنیای پیرامون ما است که شامل شناخت و درک عمیقتری از احساسات، ارزشها، نیازها و رفتارها میشود. فراشناخت باعث بهبود تصمیمگیری شده و در برقراری روابط اجتماعی بهتر و ارتباط مؤثر با دیگران نیز تأثیرگذار خواهد بود.
آگاهی فراشناختی به افراد این امکان را میدهد که با شناسایی عوامل منفی اطراف خود و ریشه کن کردن آنها در تعیین هدف و دنبال کردن مسیر موفقیت، کارایی بیشتری داشته باشید. از آنجایی که با فراشناخت میتوانیم تصمیمگیری بهتری داشته باشیم، به احتمال زیاد در یافتن بهترین راهحلها را برای مسائل پیچیده نیز موفق خواهیم بود.
همچنین فراشناخت کمک میکند و در روابط با دیگران، با فهمیدن نیازها و احساسات آنها، بهترین رفتارها را انتخاب کنیم. در نتیجه میتوان گفت این مفهوم به تفکر مؤثرتر منجر میشود.
درمان فراشناختی چیست؟
درمان فراشناختی شکلی از درمان شناختی رفتاری است که باورهای فراشناختی بیماران را در مورد نحوه عملکرد ذهن آنها بررسی میکند و هدف آن تغییر آنهایی است که عادات فکری بیهوده را تقویت میکنند. برای مثال میتوان درمان فراشناختی را در زمینه افسردگی و اضطراب مشاهده کرد.
سخن پایانی
شناخت بهطورکلی به درک مفاهیم و دنیای پیرامون ما اشاره دارد که در استدلال، تفکر و نهایتاً تصمیمگیریهای ما تأثیرات مثبت میگذارد. یکی از ارکان اساسی شناخت یادگیری است که این مسئله نیز در تصمیمگیری درست مؤثر بوده و روشهای مختلفی برای گرفتن نتیجه بهتر مطرح شد.
شناخت همچنین بر رفتار ما و حتی روابطی که با اطرافیان داریم نیز تأثیرگذار خواهد بود و آشنایی با مفاهیم آن میتواند زندگی ما را متحول کند. امیدواریم مطالعه این مقاله برایتان مفید بوده باشد.
فرآیند تولید و تأیید علمی محتوا
