87
10 فروردین 1402
هیپوکندری یا اختلال اضطراب بیماری چیست؟

اختلال اضطراب بیماری یا خودبیمارانگاری (که بعضاً با عنوان هیپوکندری شناخته میشود)، یک اختلال روانی است که احتمالاً اکثر ما حالت گذرا و موقت آن را تجربه کردهایم.
هیپوکندری به این صورت است که ما خیال و تصور میکنیم که مبتلا به بیماری خاص یا خطرناک جسمی هستیم، اما در واقع بیماریِ جسمی نداریم بلکه این روانِ ما است که دچار اختلال و بیماری شده است.
ما اغلب فراموش میکنیم که بیماریهایی که سلامت روان ما را تهدید میکنند به اندازه بیماریهایی که سلامتِ جسم را درگیر میکنند تأثیرگذار و دارای اهمیت هستند. داشتن آگاهی و اطلاعات در مورد وجود اختلالهای روانی همچون اختلال هیپوکندریازیس، برای بهبود و ارتقای سلامت روان امری ضروری است.
در این مطلب از سایت برآیند ابتدا به توضیحاتی در رابطه با نام این بیماری خواهیم پرداخت که دانستنش برای درک بهتر اختلال خودبیمارانگاری لازم است. سپس به این دو سؤال که هیپوکندری چیست و نشانههای آن کدام است؟ پاسخ خواهیم داد.
در انتها بعد از بیان علت خودبیمارانگاری در رابطه با درمان هیپوکندری و رویکرد شناختی رفتاری برای درمان آن صحبت خواهیم کرد. از شما دعوت میکنیم تا انتهای این مطلب همراه برآیند باشید.
هیپوکندری یا اختلال اضطراب بیماری؟
در یکی از مطالعاتِ علمی منتشر شده در مورد اختلال خودبیمارانگاری که به بررسی دقیق و علمی این اختلال پرداخته است بین دو واژه هیپوکندری و اختلال اضطراب بیماری تفاوت قائل شده است. این مقاله بیان میکند که:
محققان در تحقیقات اولیه وجود یک سری از علائم اصلی را در افراد مبتلا به هیپوکندری پیشنهاد کردهاند که عبارتاند از:
1. حس محکومیت به بیماری
2. ترس از بیماری
3. توجه، علاقه و هوشیاری متمرکز بر عملکردها و احساسات بدن
4. علائم جسمی
5. رفتارهایی مانند بررسیهای مکرر سلامت برای کسب اطمینان از سلامت جسم
همچنین در این مطالعه بیان شده است که: در تعریف کلاسیک هیپوکندری نکات متمایزی وجود دارد و این تعریف احساسِ داشتن بیماری و ترس از بیماری را در کنار هم قرار میدهد.
در سالهای اخیر، برخی از محققان استفاده از اصطلاح هیپوکندری را زیر سؤال بردهاند و انجمن روانپزشکی آمریکا(APA) نیز نظر خود را در رابطه با اصطلاح هیپوکندری با اشاره به دو دلیل بهشکل زیر بیان کرده است:
1. هیپوکندری یک اصطلاح منسوخ شده است و از نظر ریشهشناسی به یک اختلال شکمی اطلاق میشود که آن را منسوخ و کاملاً از مفهوم فعلی خود حذف میکند.
2. هیپوکندری یک مفهوم ناهمگن است زیرا [همانطور که در بالا ذکر شد] دربردارندهی دو جزء اصلی است: اعتقاد به بیماری و ترس از بیماری. این ساختار در درمان بیماران با اظهارات بالینی متنوع، مشکلساز بوده است.
نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی انجمن روانپزشکی آمریکا (DSM-5) دو اختلال جدید را برای جایگزینی هیپوکندری معرفی کرده است:
1. اختلال علائم جسمی(Somatic symptom disorder)
اختلال علائم جسمی زمانی تشخیص داده میشود که فرد تمرکز قابل توجهی بر علائم فیزیکی مانند درد، ضعف یا تنگی نفس داشته باشد تا حدی که منجر به پریشانی و نگرانی بیش از حد او شود.
2. اختلال اضطراب بیماری(Illness anxiety disorder)
با توجه به این توضیحات میتوان برداشت کرد که اصطلاح هیپوکندری یا اختلال هیپوکندریازیس اگرچه در رابطه با خودبیمارانگاری اصطلاحی شناخته شده است و بسیار استفاده میشود اما با توجه به نظر گروهی از محققان یک اصطلاح رسمی و علمی نیست.
بههمین دلیل در حوزههای تخصصی مربوط به تشخیص بیماری و درمان آن، دو اصطلاح اختلال علائم جسمی و اختلال اضطراب بیماری بیشتر از اصطلاح هیپوکندری کاربرد دارد.
بهطور کلی هر دو اصطلاح مربوط به خودبیمارانگاری به بیمارانی اطلاق میشود که بهطور مداوم از سیستم مراقبت پزشکی استفاده میکنند، در صورتی که هیچ بیماری جسمی نگران کنندهای ندارند.
هیپوکندری چیست؟
این اختلالات باید در ابتدای ارزیابی بیماران در نظر گرفته شود تا از مداخلات و آزمایشهای غیر ضروری جلوگیری شود. در اختلال هیپوکندری فرد نگرانِ داشتن یک بیماری جدی است. این نگرانی باعث رنج و اختلال قابلِ توجهی در زندگی وی میشود.
در مقالهای مرتبط با خودبیمارانگاری توضیح و تعریف هیپوکندری بهشکل زیر آمده است:
کلمه هیپوکندری از زبان یونانی گرفته شده است و قبلاً برای توصیف بیماریهای جسمی و سپس اختلالات مغزی و بعد از آن برای توصیف افرادی که از افسردگی رنج میبردند کاربرد داشت.
هیپوکندری از قرن نوزدهم بهعنوان اصطلاحی برای افرادی بهکار میرفت که ترس از مبتلا بودن به بیماریهای خطرناک داشتند درحالیکه کاملاً سالم بودند. همچنین باور این افراد بهداشتن بیماری با وجودِ نتایج منفی آزمایشهای پزشکی و نظر خود پزشکان تغییر نمیکرد.
از نگاه فرد مبتلا به هیپوکندری، یک سردرد از علائم وجود تومور مغزی است. این شکل از برداشتها از علائم جسمی منجر به استرس و اضطراب شدید در این افراد میشود.
داشتنِ نگرانیهای جزئی در مورد سلامتی، امری طبیعی است و ما را به انجام معاینات پیشگیرانه ترغیب میکند، اما تفسیر بیش از حد علائم جسمانی منجر به خستگی فرد و اختلال در عملکردِ زندگی اجتماعی او میشود. همچنین استفاده بیش از حد و غیرضروری از کمکهای پزشکی بر زندگی اقتصادی او نیز تأثیر منفی دارد.
هیپوکندری را میتوان تشخیص داد و این اختلال دارای علائم مشخصی است که در ادامه بهآنها اشاره خواهیم کرد.
- علائم و نشانههای تشخیص هیپوکندری
- ترس از بیمار شدن؛
- اعتقاد و باور عمیق بهداشتن بیماری با وجود نبود شاخصهای ابتلا به بیماری؛
- توجه افراطی بهعلائم جسمی؛
- جستوجوی مداوم برای اطمینان از عدم وجود بیماری.
علت خود بیمارانگاری چیست؟
در سال 2017 تحقیقی با عنوان کمکم کن دکتر، خیلی مریضم! منتشر شده است که بیان میکند، دیدگاههای مختلفی برای توضیح علتِ خودبیمارانگاری وجود دارد. این دیدگاهها عبارتاند از:
1. دیدگاه رشدی
این دیدگاه سه عامل را با علت بروز اختلال اضطراب بیماری مرتبط میداند: نگرشی که فرد در کودکی در مورد بیماری خاصی از والدین دریافت کرده است، تجربههای قبلی که او از بیمارهای جسمی داشته است و همچنین نگرشهای فرهنگی موجود در جامعه در رابطه با یک بیماری خاص.
2. دیدگاه شناختی-رفتاری
افرادی که آستانهی تحمل پایینی در مقابل ناراحتی فیزیکی دارند و همچنین آنهایی که مملو از حسهای عاطفی و غیرمنطقی هستند با افزایش و تقویت احساسات جسمانی، علائم بدنی خود را اشتباه تفسیر کرده و در نتیجه با خودبیمارانگاری مواجه میشوند. بر اساس تئوری شناختی-رفتاری، هیپوکندری نتیجه الگوهای شناختی آشفته افراد در مورد خود و جهان است.
3. دیدگاه یادگیری اجتماعی
دیدگاههای منفی موجود در جامعه نسبت بهبیماریهای روانی عامل قدرتمندی است که فرد خود را متقاعد میکند با یک بیماری جسمی که پزشکان قادر به تشخیصِ آن نیستند درگیر است تا یک اختلال روانی.
همچنین ممکن است فرد اختلال اضطراب بیماری را بهعنوان درخواستی برای ورود بهنقش بیمار در نظر بگیرد. این حالت زمانی ایجاد میشود که فرد در زندگی خود با مشکلاتِ متعددی درگیر است که حل آنها برای او دشوار است. در نتیجه وارد شدن در نقش یک بیمار جسمی بهفرد آسیبدیده این امکان را میدهد که مسئولیتهای خود را نادیده بگیرد و برای او این فرصت فراهم شود که تعهدات و وظایف خود را بهتعویق بیندازد.
4. دیدگاه روانکاوانه
در اختلال خودبیمارانگاری، فرد بین احساس درد فیزیکی و تمایلات پرخاشگرانه و خصمانه نسبت بهدیگران و خودش ارتباط برقرار میکند. بهطوریکه دیگر مجبور نشود به مقابله آگاهانه با رفتارهای غیرقابلقبول خود بپردازد.
همچنین فرد بهجای بروز خشمی که از ناامیدیها، امتناعها یا ضررهای گذشته ایجاد شده، نقش بیمار جسمی را میگیرد و از دیگران درخواست توجه و کمک دارد.
5. دیدگاه بیولوژیکی
تحقیقاتی در مورد ارتباطِ بین افسردگی و اختلالات اضطرابی با خودبیمارانگاری انجام شده است که نشاندهنده تشابه اختلالاتِ عصبی شیمیایی بین اختلال هیپوکندریازیس با افسردگی یا اختلالات اضطرابی در افراد است. تشابه بیولوژیکی این اختلالات باهم موجب درمانهای مشابه دارویی شده است که در ادامه بهاین موضوع اشاره خواهد شد.
درمان هیپوکندری
در تحقیقی با عنوان هیپوکندریازیس، درمان آن و قرار گرفتن در معرض تخیل بیماری و تجربه مرگ بیان شده است که: درمانِ اختلال هیپوکندریازیس اغلب دشوار است.
بیماران در ابتدا از درمان روانپزشکی خودداری میکنند و بر مبتلا بودن بهبیماری جسمانی اصرار و تاکید دارند. اما برخی اوقات در صورتی که درمان با روانپزشک بهعنوان کمکی برای کاهشِ استرس ناشی از خودبیمارانگاری باشد، دوره درمان با روانپزشک را قبول میکنند.
برای درمان بیماری هیپوکندریازیس، رویکردهای رواندرمانی متعددی امتحان شده است. تحقیقات و مطالعات علمی در این حوزه نشان میدهد که، آنچه ممکن است برای درمان کمک کند یک رویکرد حمایتی، منطقی و آموزشی است که امکان تغییر و تحول را برای بیمار ایجاد کند.
بستری شدن در بیمارستان، تستهای آزمایشگاهی و داروهای بالقوه اعتیادآور مانند بنزودیازپینها (داروهایی هستند که پیامهای ارسالی بین مغز و بدن را کاهش میدهند و برای کاهشِ استرس، اضطراب و کمک به خواب تجویز میشوند.) برای درمان خودبیمارانگاری مناسب نیستند؛ اما تجویز داروهای ضد افسردگی بهویژه SSRI ها، SNRI ها و داروهای ضدروانپریشی با دوز پایین ممکن است مفید باشد.
بیمارانی که نگران سلامتی خود هستند در بیشتر موارد قادر بهتوصیف عواقب خاص بیماری خیالی خود نیستند. از آنجایی که فکر کردن بهعواقبِ بیماری خاص و خطرناکی که خیال میکنند به آن مبتلا هستند باعث ایجاد اضطراب شدید در آنها میشود، سعی میکنند جلوی پیشروی افکار خود را بگیرند.
این بیماران با منحرف کردن توجه خود، تلاش میکنند تفکر خود را کنترل کنند. این جلوگیری کردن و اجتناب از افکار یک نوع اجتناب شناختی است.
یکی از روشهای درمان که روانپزشکها انجام میدهند، مطرح کردن سوالاتی در رابطه با عواقب بیماری است. این سوالات فرد را با نتیجه بیماری که اصرار دارد به آن مبتلا است روبهرو میکند.
افراد مجبور میشوند بهبدترین گونههای بیماری جسمیِ خیالی خود و آینده همراه با آن فکر کنند. آنها بهتدریج بدترین عواقب بیماری را هم برای خود و هم برای نزدیکانشان تصور میکنند. عواقب، مرگ و تجربه مرگ با تمام احساسات و جزئیات را تصور میکنند.
سپس از بیماران در مورد تخیلاتشان و در مورد زندگی پس از مرگ سؤال میشود. ایجاد تصویرِ بیماری و مرگ ناشی از آن، مبتنی بر گفتوگو درمانی است و با استفاده از پرسیدن سؤال ایجاد میشود. این روش راهی برای غلبه بر اجتناب شناختی است.
چندین بار مواجهه با عواقب بیماریِ خیالی که با کمک روانپزشک در جلسات متوالی انجام میشود منجر به کاهش قابل توجه علائم اضطراب میشود. این روش درمان، درمانِ شناختی رفتاری است.
درمان شناختی رفتاری(cognitive behavioral therapy) اختلال هیپوکندریازیس
بر اساس نظر انجمن روانپزشکی امریکا(APA) درمانِ شناختی رفتاری (CBT) نوعی درمان روانشناختی است که علاوه بر هیپوکندری برای طیف وسیعی از بیماریها و اختلالات روانی از جمله افسردگی، اختلالات اضطرابی، مشکلات مصرف الکل و مواد مخدر، مشکلات زناشویی، اختلالات خوردن و بیماریهای روانی شدید مؤثر است.
پایه و اساس درمان شناختی رفتاری بیماریهای روانی، از جمله خودبیمارانگاری شامل سه اصل میشود، این اصول عبارتاند از:
- مشکلات روانشناختی افراد تا حدی بهدلیل شیوههای اشتباه تفکر آنها است.
- مشکلات روانشناختی افراد تا حدی بهدلیل الگوهای آموخته شده از رفتارهای غیر مفید یا نادرست است.
- افرادی که از اختلالات روانی رنج میبرند، با کمک گرفتن از روشهای مناسب برای مقابله با مشکلاتِ روانی میتوانند علائم این اختلالها را کاهش دهند.
همچنین درمان شناختی رفتاری شامل روشهایی برای تغییر الگوهای رفتاری است. این روشها ممکن است شامل دو مورد زیر باشد:
1. رویارویی با ترسهای خود بهجای اجتناب از آنها.
2. یادگیری آرام کردن ذهن و آرام کردن بدن.
در درمان شناختی رفتاری(CBT) خودبیمارانگاری تلاش بر این است که اعتقاد یا نگرش نادرست بیمار در مورد سلامتی شناسایی شود تا با باورهای علمی و درست جایگزین شود.
بههمین دلیل در طول درمان CBT در رابطه با منشاء و ریشه بیماریهای فیزیکی بهصورت تدریجی به بیمار آموزشهایی ارائه میشود. CBT مستلزم تمرین بدنی و تمرین تمدد اعصاب است. همچنین درمان CBT ممکن است فردی یا گروهی باشد.
جمعبندی
ما در این مطلب از سایت برآیند در مورد نشانهها، علت و روش درمان خودبیمارانگاری توضیحاتی ارائه دادیم و به تعریفهای علمی اختلال هیپوکندریازیس، اختلال اضطراب بیماری و اختلال علائم جسمی پرداختیم.
همچنین در مورد درمان شناختی رفتاری و استفاده از آن در درمان هیپوکندری صحبت کردیم. هدف از این مطلب معرفی هیپوکندری و ایجاد آگاهی در رابطه با خودبیمارانگاری بوده است.
منبع اولمنبع دوممنبع سوممنبع چهارممنبع پنجم
فرآیند تولید و تأیید علمی محتوا
