501
21 مرداد 1402
در انتظار بازبینی
خودشناسی چیست؟ اهمیت، انواع و مراحل خودشناسی

- خودشناسی چیست؟
- چرا به خودشناسی نیاز داریم؟
- ما از طریق خودشناسی به تسلط بر خود میرسیم
- تفاوت خودشناسی و خودآگاهی
- مراحل خودشناسی
- راههای خودشناسی چیست؟
- بعد از خودشناسی چه دستاوردهایی خواهیم داشت؟
- چرا کمتر کسی به سراغ راههای خودشناسی میرود؟
- ویژگی افرادی که مراحل خودشناسی را طی کردهاند
- سخن آخر در مورد خودشناسی
خودشناسی با سؤالات ساده و عمیقی که گاهی از خودمان میپرسیم، شروع میشود. سوالاتی مثل: من چه کسی هستم؟ یا چرا اینطور رفتار میکنم؟ چرا به دنیا آمدهام؟ بعضی از افراد به این سؤالات توجهی نمیکنند و بدون اینکه پاسخی برای آنها داشته باشند، به روزمرگیهایشان ادامه میدهند. اما گروهی هم هستند که به دنبال پیدا کردن پاسخ این سوالات میروند و سفر درون را آغاز میکنند.
خودشناسی، مسیری پر فراز و نشیب، اما جذاب دارد. رسیدن به پاسخ اینکه که هستیم، چرا به این دنیا آمدهایم و چه رسالتی داریم، مهمترین سؤالاتی است که در طول زندگی به آنها پاسخ میدهیم. در این مقاله از برآیند بررسی میکنیم که خودشناسی را از کجا شروع کنیم، این مسیر چه مراحلی دارد و چطور میتوانیم درک درستی از ویژگیهای درونیمان پیدا کنیم.
خودشناسی چیست؟
پس وقتی به درک درستی از این اطلاعات میرسیم، یعنی خودمان را شناختهایم. دکتر ویلیام براون معتقد است که انسانها فقط با دروننگری، نمیتوانند خودشان را بشناسند. او انواع خودشناسی را معرفی میکند و بر این باور است که ما به کمک مفاهیم زیر میتوانیم به درک درستی از خودمان برسیم.
- شناخت ویژگیهای فیزیکی: این ویژگیها شامل قد، وزن، رنگ چشم و موارد اینچنینی هستند.
- مقایسههای اجتماعی: وقتی خودمان را با دیگران مقایسه میکنیم، به خودشناسی میرسیم. دکتر براون مقایسهها را به دو دسته صعودی (مقایسه با افراد بهتر از خودمان) و نزولی (مقایسه با افراد ضعیفتر از خودمان) تقسیم میکند. البته افراط در این قیاسها، اثرات منفیِ بسیاری به دنبال خواهد داشت.
- بررسی نظرات دیگران: بخشی از شناخت ما از خودمان، به نظراتی که دیگران درباره ما دارند، برمیگردد. در واقع ما خودمان را بازتابی از نظراتی که درباره ما وجود دارد، در نظر میگیریم.
- دروننگری: ما با مشاهده افکار، احساسات، انگیزهها و خواستههایمان بخشی مهمی از خودمان را میشناسیم. “دروننگری” مفهومی است که با خودشناسی درهم آمیخته است.
- درک خود: رفتارهایی که در موقعیتهای مختلف انجام میدهیم، به ما نشان میدهد چه کسی هستیم.
چرا به خودشناسی نیاز داریم؟
قدرت تصمیم گیری، عزت نفس و اعتماد به نفس تنها چند مورد از فواید خودشناسی است. وقتی خودمان را نمیشناسیم، نمیتوانیم تشخیص دهیم که واقعاً چه میخواهیم. به همین خاطر ممکن است تصمیمات اشتباهی بگیریم که روی جنبههای مختلف زندگی ما اثر میگذارند و سرنوشتمان را تحت تأثیر قرار میدهند؛ انتخاب اشتباه شریک زندگی، رشته تحصیلی، شغل و سبک زندگی، ما را به جایگاهی متفاوت از چیزی که میخواستیم، میرساند.
وقتی خودمان را نمیشناسیم، با ضعفها و قوتهایمان آشنا نیستیم. در نتیجه ضعفهایمان را نادیده میگیریم و قوتهایمان را بیشتر از چیزی که هست، در نظر میگیریم. بنابراین نتایجی به دست میآوریم که با انتظاراتمان فاصله دارد. این مسئله، اعتماد به نفس و عزت نفسمان را از بین میبرد، عملکردمان را ضعیف میکند و سطح رضایت از زندگی را کاهش میدهد.
پیشنهاد مطالعه
برای یادگیری تکنیکهای تقویت اعتماد به نفس حتما مقاله زیر را بخوانید:
اعتماد به نفس چیست؟- ایجاد معنا برای تجربههای زندگی
- برآوردن نیاز درونی به یادگیری
- ایجاد تعادل بین درکی که از خودمان داریم و برداشتی که دیگران نسبت به ما دارند
- آگاهسازی از هوسهای غیر منطقی ناخودآگاه
- تقویت پاسخهای پیشگیرانه و جایگزینی آن با واکنشهای شدید
- برداشتن اولین گام برای ایجاد تغییرات مثبتالبته، سایر روانشناسان، دلایل دیگری را هم به گفتههای آنا شافنر اضافه کردهاند:
- کاهش تردید درباره احساسات
- کاهش احساسات منفی مثل ناامیدی، نداشتن امنیت، حسادت و اضطراب
- کاهش نگرانی درباره پول و کسب درآمد
- به دست آوردن توانایی پذیرش مسئولیتها
- افزایش حس همدلی و مهربانی
خودشناسی همچنین به برداشتی که درباره دیگران داریم هم کمک میکند. ما از شناختی که درباره خودمان به دست آوردهایم، به عنوان مرجعی برای شناخت دیگران استفاده میکنیم. هنریک بوکوفسکی نیز در این باره میگوید:
خودشناسی برای ایجاد یک روایت معنادار از کارهای گذشته، حال و آینده ماست. ما با شناخت خودمان احساس میکنیم زندگیمان در طول زمان به صورت پیوسته ادامه داشته. همچنین درک میکنیم که در عین منحصر به فرد بودن، وجه شباهتهای بسیاری با دیگران داریم.
ما از طریق خودشناسی به تسلط بر خود میرسیم
وقتی درک درستی از خودمان داریم، میدانیم چطور میتوانیم رشد کنیم، تغییرات مثبت ایجاد کنیم و روی جنبههای مختلف زندگیمان کنترل داشته باشیم. ما با شناخت خودمان، انگیزه و ترسهایمان را شناسایی میکنیم و آنها را تحت کنترل خود در میآوریم؛ در نتیجه زندگی منسجم و رضایتبخشی خواهیم داشت.
اگر درک درستی از ویژگیهای خود نداشته باشیم و احساساتمان را نشناسیم، نمیتوانیم آنها را کنترل کنیم. احساسات کنترل نشده به ما آسیب میرسانند و در بسیاری از مواقع، کنترل زندگی را از دستمان خارج میکنند.
تفاوت خودشناسی و خودآگاهی
مهارت خودآگاهی با خودشناسی متفاوت است. این دو مفهوم ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند، اما یکسان نیستند. در ادامه به تفاوتهای بین خودآگاهی و خودشناسی اشاره میکنیم تا متوجه شوید هر کدام از آنها چه هستند و چه ارتباطی با یکدیگر دارند.
خودآگاهی به معنی بررسی حالتها، رفتارها و الگوهای احساسی است و خودشناسی، نتیجهای است که از این بررسیها به دست میآید.
ما در خودآگاهی، کارها و رفتارهایمان را بررسی میکنیم، اما در شناخت خود، بررسی میکنیم که چه کسی هستیم و چه ویژگیهایی داریم. خودآگاهی صرفاً به مشاهده درون و آگاهی از رفتارها میپردازد، اما در خودشناسی، روی تغییرات مثبت کار میکنیم تا به تکامل برسیم.
پیشنهاد مطالعه
برای آشنایی بیشتر با مفهوم خودآگاهی و یادگیری این مهارت، مقاله زیر را بخوانید.
خودآگاهی چیست؟مراحل خودشناسی
خودشناسی یک مسیر مشخص نیست. ما در سفر زندگی، تجربههای مختلفی به دست میآوریم و هرکدام از آنها چیزهای مختلفی درباره خودمان به ما نشان میدهند. یک دورؤ گردش ماه را که ۱۴ شب طول میکشد، تصور کنید؛ در شب اول، فقط هلال باریکی از ماه نمایان است، اما این به معنی ناکامل بودن ماه نیست. شب دوم، هلال بزرگتری از ماه روشن میشود. این فرایند ادامه پیدا میکند و در شب چهاردهم، ماه کامل خواهد بود. ما هم مثل ماه کامل هستیم، اما هنوز کاملاً روشن نیستیم. در هر تجربهای که به دست میآوریم، هلالی از وجودمان روشن میشود. ما در طول زندگی به سمت روشن کردن کاملِ ماه درونمان پیش میرویم.
در ادامه، مراحل خودشناسی را به صورت کلی ارائه میدهیم تا مسیر مشخصی برای حرکت در این راستا داشته باشید.
1. جمعآوری فهرستی از ویژگیهای خود
پیش از هر چیز باید از خودمان بپرسیم: «ویژگیهای ذهنی و اخلاقی من چیست؟» یا «چه چیزهایی مرا منحصر به فرد میکند؟» باید هر پاسخی به ذهنمان میرسد را یادداشت کنیم. همانطور که پیش از این گفتیم، هر کدام از تجربههای زندگی، چیزی در مورد ویژگیهای ما نشان میدهند. پس شاید لازم باشد برای پیدا کردن ویژگیها، تجربۀ زندگی خود را هم بررسی کنیم.
۲. مشخص کردن اینکه چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم
ما همیشه میتوانیم مهارتهای بیشتری به دست آوریم و پیشرفت کنیم، اما درک اینکه اکنون تواناییِ انجام چه کارهایی را داریم، اهمیت بسیاری دارد. ممکن است اکنون تواناییهای لازم برای به دست آوردن شغل رویاییمان را نداشته باشیم. اگر این موضوع را نپذیریم و برای شغل مورد نظر درخواست بدهیم، فقط سرخورده خواهیم شد. اما اگر ضعفهایمان را بپذیریم، آموزش میبینیم، یاد میگیریم و در نهایت شایستگیهای لازم برای شغل رویاییمان را به دست میآوریم.
درک درست و واقعگرایانه از توانمندیهایمان، به ما کمک میکند مسئولیتهایی در سطح توان خود بپذیریم.
۳. حس کردن احساسات
یکی از سختترین و مهمترین مراحل خودشناسی، درک احساساتی که در لحظه داریم و علت بروز این احساسات است. احساسات زبان بدن ما هستند و اطلاعات بسیاری درباره خودمان به ما میدهند. ما به کمک تجربههای کنونی و مرور تجربههای زندگیمان میتوانیم تشخیص دهیم هر کدام از احساساتمان چه تغییراتی در ما ایجاد میکنند یا نشانه چه هستند، در نتیجه آنها را درک میکنیم و میتوانیم از اطلاعاتی که درباره ما به خودمان میدهند، بهره ببریم.
۴. شناخت انگیزهها
ما باید انگیزههایمان را بشناسیم و بدانیم چرا کاری را انجام میدهیم. این آخرین تکه پازل است و بعد از آن متوجه میشویم خودشناسی چیست.
پول، اعتبار، شناخته شدن، فراهم کردن رفاه برای خانواده، آزادی و رسیدن به اهداف شخصی مهمترین عوامل محرکه ما برای انجام فعالیتهای روزانه هستند. حتی ممکن است انگیزههای فراتر از منفعت شخصی داشته باشیم و برای مسائل بزرگتری مثل حفظ سیاره زمین یا گسترش صلح در جهان، تلاش کنیم.
وقتی به انگیزه فکر میکنیم، ذهن ما در ابتدا، سادهترین و آمادهترین پاسخ را میدهد، این پاسخ همیشه انگیزۀ واقعی ما نیست. به عنوان مثال: وقتی درباره اینکه «چرا من کار میکنم؟» فکر میکنیم، ممکن است پیش از هر چیز به «پول» فکر کنیم، اما در واقعیت، انگیزۀ اصلی ما از کار کردن، رسیدن به امنیت است.
راههای خودشناسی چیست؟
روشهای مختلفی برای رسیدن به شناخت خود وجود دارد و مسیرِ هیچ دو نفری در این زمینه، مشابه یکدیگر نیست. در ادامه به مواردی اشاره میکنیم که میتوان به عنوان راههای خودشناسی از آنها استفاده کرد. این موارد، مثل ابزارهایی برای طی کردن مسیر شناخت خود هستند:
- روزمرهنویسی
- مدیتیشن
- توجه به احساسات و درگیریهای روزمره
- بررسی و تحلیل وقایع هر روز در انتهای همان روز
- صحبت با دوستان، اعضای خانواده یا درمانگر
- پرسیدن نظر دیگران درباره خودمان
- نوشتن اهداف، برنامهها و رویاها
- توصیف کردن خودمان به زبان سوم شخص (به عنوان مثال بنویسیم: او دختری است مهربان که خیلی زود عصبانی میشود و غیره)
- نوشتن داستانی که خودمان قهرمان آن هستیم و تجربههای زندگیمان را روایت میکند
- پرسیدن دائمی دو سؤال کلیدی در موقعیتهای مختلف:
1.چرا من این احساس را دارم؟
2.چرا اینطور رفتار میکنم؟ - فهرست کردن نقاط ضعف و قوت
- پاسخ دادن به تستهای خود ارزیابی
- انجام تمرینات توسعه فردی و مطالعه در این زمینه
بعد از خودشناسی چه دستاوردهایی خواهیم داشت؟
بعد از شناخت خود و ویژگیهایمان، میتوانیم احساسی که در هر لحظه داریم را بشناسیم و آن را مدیریت کنیم. شناخت و مدیریت احساسات، نتایج مختلفی به دنبال دارد که در ادامه به چند مورد از مهمترین آنها اشاره میکنیم.
- پذیرش ویژگیها و شفقت بیشتر نسبت به خودمان
- افزایش عزت نفس
- از بین رفتن تردیدهایی که درباره خود و توانمندیهایمان داریم
- گرفتن تصمیمهای درستی که با ارزشها، باورها و احساسات واقعی ما هماهنگ است
- توانایی مراقبت از خود و ارتقای سطح سلامت
- ارتقای هوش هیجانی
- افزایش همدلی با دیگران
- درک بهتر از خود، شناخت ویژگیهای مثبت و منفی
- به دست آوردن توانایی خود مدیریتی، به خصوص در شرایطی که واکنشهای ناخودآگاه دردسرساز میشوند
- افزایش اختیار، به دست آوردن قدرت کنترل و کاهش تأثیر عوامل خارجی روی زندگی ما
چرا کمتر کسی به سراغ راههای خودشناسی میرود؟
طی کردن مسیر جذاب خودشناسی، ساده نیست، به همین دلیل بسیاری از افراد آن را حتی شروع هم نمیکنند. هنگام حرکت در این مسیر ممکن است چیزهایی درباره خودمان بفهمیم که با باورهای کنونی ما در تضاد است. پذیرش این اطلاعات و تغییر باورها کار سادهای نیست و بسیاری از افراد آن را انجام نمیدهند.
در فرهنگها و جوامع امروزی، تمرکز مردم روی پیشرفت بیرونی است و کمتر روی درون تمرکز میکنند. اکثر مردم بیشتر از اینکه به خودشناسی و دروننگری اهمیت بدهند، به ارتقای شغلی، مدارک تحصیلی و موفقیت مالی بها میدهند.
ویژگی افرادی که مراحل خودشناسی را طی کردهاند
بعد از اینکه خودمان را بشناسیم، تواناییهایی را به دست میآوریم که در جنبههای مختلف زندگی، دستاوردهای بزرگی به دنبال خواهد داشت. ویژگیهای فردی که به بالاترین مراحل خودشناسی رسیده را در ادامه ارائه میدهیم. با این ویژگیها میتوانیم کیفیت زندگیمان را افزایش دهیم و به کارهایی که واقعاً مهم و ارزشمند هستند، بپردازیم.
- احساساتمان را درک میکنیم.
- نقاط ناامن و مکانیزمهای مقابلهای خود را میشناسیم.
- مستقل از دیگران فکر میکنیم و باورهای خودمان را میسازیم.
- متوجه میشویم چه کارهایی حالمان را بهتر میکند و برای آنها وقت میگذاریم.
- نقاط ضعف و قوتمان را میشناسیم.
- هنگام ارتباط با دیگران میدانیم به چه چیزهایی نیاز داریم. با بیان نیازهای خود و برآورده کردن نیاز طرف مقابل، میتوانیم روابط بین فردیِ موفقی داشته باشیم.
- اعتماد به نفس درست پیدا میکنیم؛ یعنی میدانیم که چه زمانی میتوانیم به خودمان اعتماد کنیم و کاری را انجام بدهیم و چه زمانی نباید مسئولیتی را بر عهده بگیریم.
- الگوهای ذهنی خود را میشناسیم و میتوانیم آنها را تغییر دهیم.
- محدودیتهایمان را میشناسیم و حد و مرز مشخصی برای ارتباط با دیگران تعیین میکنیم.
- آنچه درون خودمان و دیگران ارزشمند است را پیدا میکنیم و به آن بها میدهیم.
- در شرایط ذهنیِ سخت، میتوانیم خودمان را کنترل کنیم.
- میتوانیم خودمان را با تمام ویژگیهای مثبت و منفی بپذیریم و قضاوت نکنیم.
- میتوانیم افکار و احساسات منفی را بشناسیم و از آنها رها شویم.
- در برابر انتقاد و نظرات سازندهای که دیگران میدهند، مقاومت نمیکنیم، آنها را میپذیریم و در صورت نیاز، از آنها استفاده میکنیم.
سخن آخر در مورد خودشناسی
در این مقاله بررسی کردیم انواع خودشناسی چیست و چطور با شناخت و مدیریت احساساتمان، میتوانیم کنترل زندگی را در دست بگیریم. همچنین روشهای شناخت خود را بررسی کردیم و راههایی برای طی کردن این مسیر معرفی کردیم.
بعد از اینکه خودمان را شناختیم، میتوانیم برنامههای بهتری برای زندگی داشته باشیم و در مسیر تکامل گام برداریم. اگر تجربهای در زمینه شناخت خود دارید، با ما در میان بگذارید. به ما بگویید که کدام روشها به شما کمک کرده احساسات و ویژگیهای شخصیتتان را بشناسید و چطور توانستید تغییرات مثبت ایجاد کنید.
منبع اولمنبع دوممنبع سوم
فرآیند تولید و تأیید علمی محتوا
