هر آنچه که باید درباره دلبستگی و سبکهای آن بدانید!

- تعریف دلبستگی، یک پیوند عاطفی عمیق
- نظریه دلبستگی چیست و چه زمانی مطرح شد؟
- دلبستگی چگونه ایجاد میشود؟
- دلبستگی در بزرگسالی، همان حس کودکی یا یک سوء تفاهم؟
- معرفی انواع سبک های دلبستگی
- از علائم و نشانه های دلبستگی بیشتر بدانید
- علائم و نشانه های دلبستگی
- آیا دلبستگی زیاد به یک شخص، طبیعی و ایمن است؟
- دلبستگی را با وابستگی اشتباه نگیرید!
- کلام آخر، ایمن دلبسته شوید اما وابسته نباشید!
دلبستگی احساسی است که از بدو تولد هر انسانی شکل میگیرد؛ در واقع پیوند عاطفی بین نوزاد و مادرش، یک دلبستگی بسیار عمیق است که ما آن را تجربه کردهایم. نوزاد با همین دلبستگی، نیازهای اولیه خودش را برآورده میکند و با استفاده از این حس، از نظر عاطفی، اجتماعی و شناخت محیط اطراف رشد میکند.
شاید باورش کمی مشکل باشد، اما بسیاری از تاثیراتی که در روابط انسانی و مخصوصاً در ایجاد یک رابطه پایدار با دیگران ایجاد میشوند، در اثر همین دلبستگیها هستند که ریشه در کودکی دارند. نوزاد با وجود حس دلبستگی، یک مراقبِ همیشه حاضر، یعنی مادرش، را در ذهن خودش تصور میکند، سعی میکند با او رابطه عمیق برقرار کرده و در تمام لحظات سخت به او پناه ببرد.
دلبستگی نوزاد و مادرش رفتهرفته باعث بلوغ کودک شده و کودک یاد میگیرد میتواند برخی کارها را بدون مادرش هم انجام دهد؛ پس دلبستگی، حتی در عمیقترین حالت هم به نوعی بلوغ و استقلال منجر میشود، نه وابستگی کامل روحی و جسمی!
تعریف دقیق دلبستگی چیست، چه نشانهها و علائمی دارد، تفاوت دلبستگی با وابستگی چیست و چه تاثیری در روابط ما دارد؟ در این مقاله جامع از سایت برآیند همراه ما باشید تا به تمامی این سؤالها و هر سؤالی که درباره دلبستگی در ذهنتان وجود دارد، پاسخ دهیم.
تعریف دلبستگی، یک پیوند عاطفی عمیق
بر اساس تئوری دلبستگی، این حس با گذر زمان و بر اساس تعامل اولیه بین دو شخص، بر پایه اعتماد و امنیت ایجاد میشود. در مورد نوزاد و مادرش هم صدق میکند. وقتی کودک در تماس مداوم با مادر خود قرار میگیرد، حس دلبستگی به مراقب همیشگیاش پیدا میکند و مادر نیز همین حس را نسبت به او دارد؛ مراقبتهای اولیه مادر، آسایش و امنیت را برای کودک فراهم کرده و به او احساس اعتماد و امنیت میدهد.
بر اساس یک تحقیق جامع توسط دانشمندان علوم اعصاب دانشگاه استنفورد آمریکا، ایجاد حس دلبستگی، شبکههایی از نورونها را در مغز تحت تاثیر قرار میدهد که باعث آزاد شدن هورمون اکسی توسین و تقویت مهارت مدیریت استرس در انسان میشود.
نظریه دلبستگی چیست و چه زمانی مطرح شد؟
روانشناس نامدار بریتانیایی به نام جان بالبی، اولین شخصی بود که تئوری دلبستگی را مطرح کرد. عمده تمرکز این تئوری بر روی ایجاد روابط و پیوندهای عاطفی عمیق میباشد. بالبی در این تئوری، حس دلبستگی را یک «ارتباط روانی و پایدار بین انسانها» توصیف کرده است.
جالب است بدانید که عمده تحقیقات بالبی در این زمینه، مطالعه روی رفتار کودکانی بود که برای مدتی از مراقب اصلیشان (اکثرا مادر) دور بودند؛ او متوجه شد که اضطراب و پریشانی عجیبی در خلقوخوی این کودکان ایجاد میشود.
جان بالبی در تئوری دلبستگی ثابت میکند که دلبستگی یک رفتار آموختنی محسوب میشود که در اثر تعامل بین اشاخص بهوجود میآید. قبل از این تئوری، دلبستگی نوزاد به مادرش تنها حاصل از نیاز غذایی و جسمی کودک به مادرش بود که البته این حس بهنوعی یک وابستگی محسوب میشود؛ اما بالبی ثابت کرد این تغذیه نیست که باعث پریشانی و اضطراب کودک میشود، بلکه تجربهنکردن حسی عمیق ناشی از اعتماد و مراقبت است که دلبستگی نام دارد.
یک نتیجه جالب دیگر که بالبی در تئوری دلبستگی مطرح کرد، تاثیر نوع دلبستگی دوران کودکی در روابطی بود که افراد در بزرگسالی ایجاد میکردند، مخصوصاً روابط با جنس مخالف.
بر اساس این تئوری، کودکانی که عمق بیشتری از دلبستگی را نسبت به مادرشان تجربه کرده بودند، در دوران بزرگسالی هم روابط باکیفیتتری داشته و حس اعتماد و امنیت آنها در کنار شریک عاطفیشان بیشتر بود.
پیشنهاد مطالعه
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد روشهای بهبود و مدیریت رابطه مقاله زیر را مطالعه کنید:
روابط بین فردی چیست؟دلبستگی چگونه ایجاد میشود؟
در این قسمت نحوه ایجاد دلبستگی را بهصورت جزئیتر بررسی میکنیم. اگر بخواهیم در یک کلمه به این سؤال جواب دهیم، “تعامل” مسیر ایجاد دلبستگی را میسازد. در این مورد در قسمت قبلی هم صحبت کردیم که تعامل بین نوزاد و مادر، از تغذیه نوزاد گرفته تا به آغوشگرفتن او توسط مادرش، گرفتن دست نوزاد و هر رفتار و مراقبتی که مادر و نوزاد در قبال هم انجام میدهند، این دلبستگی را میسازد.
اما بهنظر شما آیا جنس این تعامل همیشه ثابت میماند یا با ایجاد دلبستگی تغییر میکند؟ اجازه دهید با یک مثال کاملاً واضح به این سؤال پاسخ دهیم؛ یک مادر جوان که بهتازگی فرزندش را بهدنیا آورده است، احتمالاً در ماههای اول نمیداند که نیاز دقیق نوزادش چیست، چگونه باید او را آرام کند، چگونه با او رفتار کند و چگونه به او آموزش دهد.
جالب است که تنها بعد از چند ماه تا یک سال، قضیه کاملاً برعکس میشود؛ حالا مادر تقریبا همه چیز را درباره نحوه رفتار نوزادش میداند و تلاش میکند تا به بهترین نحو و با آرامش و اعتماد به نیازهای کودکش پاسخ دهد.
حس دلبستگی ایجاد شده و رفتارهای کودک توسط مادرش قابل پیشبینی شده است. فراموش نکنید که اگر تلاش برای مراقبتهای اولیه و ارتباط موثر مادر با نوزاد و برعکس وجود نداشت، دلبستگی خاصی هم ایجاد نمیشد.
دلبستگی در بزرگسالی، همان حس کودکی یا یک سوء تفاهم؟
با اینکه همه انسانها عمیقترین و درستترین حس دلبستگی را در کودکی تجربه میکنند، بهتر است کمی از این دوران فاصله بگیریم و وارد دوران جوانی و بزرگسالی شویم. حالا احساسات رنگ و بو و همینطور پیچیدگیهای خاصی به خودشان گرفتهاند و ممکن است درک آنها به همین سادگی هم نباشد!
در حقیقت دلبستگی یک نمونهی اولیه برای تمام روابط اجتماعی و تعاملات میان فردی افراد در آیندهی آنها محسوب میشود، که عدم شکل گیری دلبستگی ایمن میتواند آسیبهای جدی را در زندگی افراد ایجاد کند.
همانطور که کودک دلبسته به مادرش در کنار او احساس امنیت میکند و از اضطراباش کم میشود، دو فرد بزرگسال دلبسته به هم نیز همین احساس را نسبت به هم دارند؛ مثل کودکی که با دلبستگی به مادرش، رشد میکند و خودکفا میشود.
دو فرد دلبسته به هم نیز با وجود نیازهایی که از نظر جسمی و روحی به یکدیگر دارند، خودکفا و مستقل هستند. در قسمتهای بعدی بیشتر درباره ویژگیها و شاخصههای مهم دلبستگی صحبت میکنیم.
معرفی انواع سبک های دلبستگی
قبل از پرداختن به ویژگیهای دلبستگی مخصوصاً در دوران بزرگسالی، بهتر است با انواع سبکهای دلبستگی و مفهوم دقیق هر یک از آنها آشنا شوید. آشنایی و درک انواع سبکهای دلبستگی، به شما کمک میکند تا بهتر با احساساتتان نسبت به دیگران مخصوصاً در سنین جوانی کنار بیایید.
همه افراد دوست دارند که عشق همراه با دلبستگی را تجربه کنند و مطمئن شوند احساسی که آنها نسبت به همسرشان دارند، کاملاً عمیق و واقعی است؛ عشق شامل انتخاب مداوم در کنار تعهد است. بنابراین با گذر زمان ممکن است نوع دلبستگی در افراد هم تغییر پیدا کند.
تئوری دلبستگی به ما گفت که هر چقدر افراد در کودکی دلبستگی عمیقتر و درستتری تجربه کنند، در جوانی هم رابطههای پایدارتری خواهند داشت. در ادامه شما را با سبکهای دلبستگی آشنا میکنیم.
1. دلبستگی امن
به جرأت میتوانیم بگوییم که دلبستگی ایمن بهترین و عمیقترین سبک از حس شیرینی است که ممکن است تجربه کنید. اجازه دهید تعریف دلبستگی ایمن را از دوران کودکی شروع کنیم.
بر اساس نتایج یک تحقیق روانشناسی معتبر، آن دسته از کودکانی که بیشتر در کنار والدینشان زمان میگذرانند و مراقبانشان در اکثر مواقع در دسترس آنها و پاسخگوی نیازهایشان هستند، اکثراً بهصورت امن دلبسته میشوند.
این کودکان تمایل دارند تا آرامش و حساسیت را بیشتر از والدینشان دریافت کنند تا دیگر افراد؛ در غیاب والدینشان احساس نگرانی میکنند و مراقبان دیگر (غیر از والدین) توانایی زیادی برای کاهش این نگرانی ندارند.
در کنار کودک، مادر نیز تمایل دارد تا در کنار نوزادش بماند و از او مراقبت کند؛ سعی میکند با گذر زمان، راحتتر او را درک کند و به نیازهایش پاسخ دهد.
مشابه دوران کودکی، افراد بزرگسالی که دلبستگی ایمن دارند، تمایل دارند تا روابطشان بر اساس صداقت، اعتماد و برابری شکل گرفته باشد. در رابطه شکل گرفته بر پایه سبک دلبستگی ایمن، هر دو طرف یاد میگیرند چگونه باهم یک زوج طلایی را تشکیل دهند و در کنار هم رشد کنند.
پیشنهاد مطالعه
برای یادگیری تکنیکهای تقویت اعتماد به نفس حتما مقاله زیر را بخوانید:
اعتماد به نفس چیست؟منظور از امنیت در دلبستگی ایمن چیست؟
به این نکته توجه کنید که منظور از دلبستگی ایمن، کمالگرایی مطلق نیست؛ قطعاً در رابطه شکلگرفته با دلبستگی ایمن هم ممکن است به دلایل مختلف هر دو طرف دچار تعارض و تجربه روزهای بد شوند؛ چیزی که این سبک از دلبستگی را متمایز میکند، داشتن مهارت ارتباط مؤثر در طرفین است که باعث حل شدن مشکلاتشان میشود.
2. دلبستگی با اضطراب
بهعنوان مثال در یک رابطه عاطفی، افرادی که دچار دلبستگی با اضطراب میشوند، تمایل دارند تا رابطه آنها سرشار از احساسات خوب و بی نقص باشد؛ برای آنها راحتتر این است که پیوند فانتزی با شریک عاطفیشان داشته باشند تا اینکه حقایق یک رابطه واقعی را بپذیرند.
اغلب این افراد شدیدا جذب شریک احساسی خود میشوند و بیش از حد مطالبهگر، وسواسی و حساس هستند. شخصیت این افراد آمیخته با نوسانات خلقی است و معمولاً موقعیتهای مختلف را بیش از حد تجزیه و تحلیل میکنند.
این افراد معمولا دارای عزت نفس پایین هستند و با وجود کوچکترین اختلاف در رابطه، احساس ناامنی و اضطراب میکنند. این شخصیتها معمولا در دوران کودکی با بیاعتنایی زیادی از والدینشان مواجه شده و در جستجوی توجه افراطی حتی در دوران بزرگسالی هم هستند.
همچنین در مدیریت استرس روزمره هم دچار مشکل هستند. بر اساس مطالعاتی که در اروپا و آمریکای جنوبی انجام شده است، حدود 20 درصد از افراد این نوع دلبستگی را تجربه میکنند.
3. دلبستگی با اجتناب و طرد
این نوع شخصیتها از نظر عاطفی کاملاً مستقل و خودکفا هستند و همین عامل هم باعث میشود تا نتوانند صمیمیت واقعی را در رابطه خودشان تجربه کنند؛ با وجود اینکه وابستگی بیش از حد اصلاً در رابطه جالب نیست و همانطور که در دلبستگی ایمن هم اشاره کردیم، در رابطههای موفق طرفین باید فضای کافی برای استقلال داشته باشند.
اما این مسئله بعضاً میتواند آسیبزا هم باشد؛ اشخاصی که دارای دلبستگی با اجتناب و طرد هستند، سعی میکنند خودشان را از آسیبپذیری طرف مقابل حفظ کنند و زیاد به او نزدیک نشوند. تجزیه و تحلیل گزارشات معتبر نشان میدهد که حدود 25 درصد از افراد این سبک از دلبستگی را تجربه میکنند.
4. دلبستگی با ترس و اجتناب
درصد بسیار کمی از افراد دچار این نوع دلبستگی میشوند؛ در دلبستگی با ترس و اجتناب، افراد هم از نزدیکی و صمیمیت زیاد و هم از دوری واهمه دارند؛ معمولا رفتارهای غیرقابل پیشبینی از خودشان بروز میدهند و دمدمی مزاج هستند. روابطی که بر پایه این سبک از دلبستگی ایجاد میشوند، با فراز و نشیبهای زیادی مواجه میشود و در کوتاهترین زمان میتواند به جدایی دو طرف منجر شود.
از علائم و نشانه های دلبستگی بیشتر بدانید
اگر موافق باشید دوباره به تئوری دلبستگی جان بالبی برگردیم و اصلیترین ویژگیهای دلبستگی را در آن جستجو کنیم. البته ویژگیهایی که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد، بیشتر به دلبستگی ایمن اشاره دارند. از این نظر، جان بالبی ویژگیهای خاص را در تئوری خودش برای دلبستگی نام برده است:
امنیت
در دلبستگی سالم، شرکای عاطفی در کنار هم یک پناهگاه امن را در برابر هرگونه ترس و تهدید نشان میدهند.
نزدیکی
مانند یک کودک دلبسته به مادرش، بزرگسالان دلبسته به هم نیز، تمایل به نزدیک بودن به همدیگر و سپریکردن لحظات عمرشان در کنار یکدیگر دارند.
اضطراب جدایی ( تا حد منطقی!)
اینگونه نیست که در دلبستگی ایمن، شرکای عاطفی کاملا مستقل بوده و هیچ ترسی نسبت به از دستدادن یکدیگر نداشته باشند. اضطراب جدایی حتی در سالمترین و عمیقترین نوع دلبستگی هم وجود دارد؛ علاوه بر ترس جدا شدن دائمی، این مورد هم طبیعی است که در غیاب همدیگر احساس اضطراب کنند.
تحقیقات نشان می دهد که افراد دارای سبک دلبستگی ایمن، در مواردی مانند ثبات رابطه و رضایت جنسی بهتر عمل میکنند و ممکن است کمتر درگیر اعمال مخرب مانند نظارت بیش از حد بر شریک و رفتارهای جنسی مضر شوند.
علائم و نشانه های دلبستگی
آشنایی با مراحل دلبستگی در نوزاد، دید جامعتری از نحوه ایجاد این حس عمیق به شما میدهد. بر اساس یک تحقیق جامع از دو محقق حوزه روانشناسی، پگی امرسون و رودلف شافر، در حالت طبیعی، تا زمان ایجاد دلبستگی کامل و عمیق، این مراحل طی میشوند.
1. پیش از دلبستگی
بر اساس تحقیقات انجامشده، کودک تازه متولدشده تا حوالی 3 ماه، هیچ علائمی از دلبستگی به مادرش را نشان نمیدهد. در این بازه زمانی، نوزاد مردم گریز بوده و به انواع محرکهای اجتماعی یا غیراجتماعی واکنش جزئی نشان میدهند.
2. دلبستگی عمومی و بدون تبعیض
در این مرحله، نوزاد کمکم به مراقبتهای اطرافیان واکنش مثبت نشان داده و یاد میگیرد که برای رفع نیازهایش، چه عکسالعملهایی باید نشان دهد. نوزاد رفتهرفته تشخیص میدهد که مراقبان اصلی او که مدت بیشتری در کنارش سپری میکنند و چه کسانی هستند.
3. دلبستگی خاص
بعد از گذشت حدود 5 ماه، واکنشهای خاص نوزاد به نزدیکان مخصوصاً مادرش به اوج میرسد؛ در آغوش مادرش بیشتر از هر جای دیگری آرام میگیرد و در غیاب او هم احساس ترس، ناراحتی و اضطراب دارد. احساس دلبستگی به مادر، معمولاً اولین حس دلبستگی ایجاد شده برای نوزادان بوده است.
4. دلبستگی چندگانه
از 9 ماهگی به بعد، کودکان علاوه بر مراقب اصلیشان به سایر افراد و مراقبانی که به آنها توجه میکنند هم دلبسته میشوند. در این بازه سنی، قطعاً شاهد علائم دلبستگی نوزاد به خواهر، برادر، پدربزرگ، مادربزرگ و سایر نزدیکانش خواهید بود.
آیا دلبستگی زیاد به یک شخص، طبیعی و ایمن است؟
در دلبستگی هم مانند هر احساس انسانی دیگر اگر زیادهروی شود، این حس شیرین میتواند از دایره امن خود خارج شود. اگر مانند بسیاری از افراد، سوالتان این است که چگونه میتوانید تشخیص دهید که فردی سبک دلبستگی ناایمن دارد، باید به چندین نشانه در او توجه کنید.
دلبستگی را با وابستگی اشتباه نگیرید!
با مفاهیمی که تا اینجا مطرح کردیم، به احتمال زیاد یک مفهوم جامع و منطقی از دلبستگی ایمن و انواع سبکهای دلبستگی در ذهنتان پدید آمده باشد. شاید تا چند دهه پیش، مرز خاصی بین دلبستگی ایمن و وابستگی (نه چندان شدید) وجود نداشت.
اما طی چندین سال گذشته، تحقیقات انجامشده نشان داد که اگر حس وابستگی افراد به یکدیگر از حد معقول بیشتر شود، میتواند آسیبهای جدی به رابطه وارد کرده و سبک دلبستگی را هم از حالت ایمن خارج کند.
بنابراین امروزه محققان روانشناسی، حس دلبستگی امن را یک مقوله جدا از وابستگی میدانند. همانطور که در قسمت قبلی اشاره کردیم، بعضی اوقات دلبستگی زیاد هم مقدمهای برای تشکیل وابستگی بیش از حد خواهد بود.
باید دقت کنید که در یک رابطه پایدار که بر اساس دلبستگی ایمن تشکیل شده باشد، هر دو طرف تا حد معقولی دارای استقلال و آزادی هستند و وابستگی خیلی زیادی به شریک عاطفی و جنسی خود ندارند.
کلام آخر، ایمن دلبسته شوید اما وابسته نباشید!
در این مقاله جامع از سایت برآیند، در ابتدا یک تعریف کامل برای دلبستگی ارائه دادیم و به بررسی عمیقترین نوع دلبستگی که بین نوزاد و مراقب اصلیش (معمولا مادر) بهوجود میآید، پرداختیم.
سپس به تئوری دلبستگی و مفاهیم اصلی آن اشاره کردیم و علائم و ویژگیهای دلبستگی امن را هم از همین تئوری جامع استخراج کردیم. در بخشهای بعدی شما را با انواع سبکهای دلبستگی که ممکن است افراد با ویژگیهای شخصیتی مختلف آنها را تجربه کنند، آشنا کردیم.
مهمترین نکته در درک انواع این سبکها، توجه به نوع دلبستگی افراد در دوران کودکی بود که برای اولین بار این حس را تجربه کرده بودند؛ دیدیم که رابطه والدین با فرزندان در دوران نوزادی و کودکی، بر نوع رابطه آنها با جنس مخالف در جوانی و بزرگسالی تاثیرگذار خواهد بود.
در پایان مقاله نیز، در کنار ذکر مراحل دلبستگی، تفاوت وابستگی و دلبستگی را ذکر کردیم تا بهتر بتوانید مفهوم این دو حس را درک کنید. امیدوارم این مقاله اطلاعات سودمندی در اختیار شما قرار داده باشد.
منبع اولمنبع دوممنبع سوممنبع چهارممنبع پنجم
فرآیند تولید و تأیید علمی محتوا
