پرخاشگری چیست؟ راهکارهای مدیریت پرخاشگری

- خشم و پرخاشگری چیستند؟
- ما خشونت را چگونه تجربه میکنیم؟
- ریشه پرخاشگری چیست؟
- کدام ویژگیهای شخصیتی به پرخاشگری ارتباط دارند؟
- انواع خشم
- پرخاشگری و سلامت روان
- چگونه پرخاشگری را مدیریت کنیم؟ 5 روش آسان و کاربردی
- چگونه خشم خود را به درستی ابراز کنیم؟
- اگر دچار خشم متناوب و اختلالات روانی مرتبط با خشم هستیم، چه کنیم؟
- جمع بندی در مورد پرخاشگری
پرخاشگری چیست؟ به احتمال زیاد همه ما تجربه اینکه دیگران از دست ما عصبانی شده یا حتی به ما پرخاشگری کرده باشند، داریم. خود ما نیز ممکن است در یک موقعیت همین حس را تجربه و پرخاشگرانه رفتار کرده باشیم.
خشم یکی از عواطف ذاتی همه انسانها و پرخاشگری رفتاری است که از آن ناشی میشود. ما انسانها برای هزاران سال از قدرت پرخاشگری برای محافظت از خود استفاده کردهایم.
پرخاشگری را میتوان واکنش ذاتی انسان برای محافظت از خود دانست؛ اما این واکنش امروزه دیگر کاربرد سابق را ندارد. پس این پرسش پیش میآید که چگونه میتوانیم خشم خود را مدیریت کنیم؟
خشم ما چه ارتباطی با برخی اختلالات روانی دارد؟ آیا هر شکلی از خشم و پرخاشگری، ناپسند است؟ اینها پرسشهایی هستند که سعی میکنیم در این مقاله از برآیند به آنها پاسخ دهیم. با ما تا پایان همراه باشید.
خشم و پرخاشگری چیستند؟
خشم یکی از احساسات و هیجانهای بشر است که همچون دیگرهیجانها و احساسات مانند غم، اضطراب و ترس، ریشه در ذات تکاملی ما دارد. پرخاشگری، رفتارهای حاصل از خشم است. این رفتارها به عملکرد دستگاه عصبی ما وابسته بوده و نوعی واکنش است که ما را آماده مبارزه میکند.
البته این مبارزه لزوما فیزیکی یا فردی نیست. گاهی اوقات خشم و انزجار ناشی از بیعدالتیها، جامعه خشمگین را به سمت اصلاح یا انقلاب سوق میدهد.
ما خشونت را چگونه تجربه میکنیم؟
آخرین باری که عصبانی شدید را به یاد میآورید؟! احتمالا زمانی بود که یک راننده ناگهان جلوی شما پیچید، یا زمانی که با همسرتان بر سر موضوعی جر و بحث کردید. ما به خاطر موضوعی(تبعیض در جامعه) یا رفتارهای کسی خشمگین میشویم. حتی ممکن است از دست خودمان عصبانی شویم.
متأسفانه پرخاشگری اغلب به نتیجه مثبتی که ما انتظار داریم منجر نمیشود. برعکس، پرخاشگری ما منجر به تولید خشم و پرخاشگری بیشتر میشود. در این حالت چرخهای از خشونت و پرخاشگری شکل میگیرد که اگر متوقف نشود، میتواند پیامدهای جبران ناپذیری برای ما و دیگران داشته باشد.
ریشه پرخاشگری چیست؟
چرا برخی در یک موقعیت، چندان عصبانی نمیشوند و بعضی دیگر واکنشی خشمآلود نشان میدهند؟! این پرسشی است که ذهن بسیاری از روانشناسان را به خود مشغول کرده است. یک مدل پیشنهادی برای توجیه ریشههای خشم از سوی جری دِفِنباخر (Jerry L. Deffenbacher) ارائه شده است. او میگوید پرخاشگری حاصل ترکیب عوامل زیر است:
- موقعیت
- وضعیت روانی و ویژگیهای شخصیتی فرد
- میزان برانگیختگی فرد در آن موقعیت
در نظریه او، موقعیتها، رویدادهایی هستند که میتوانند خشم افراد را برانگیزند. برای مثال پیچیدن ناگهانی خودرو جلوی شما یک رویداد با پتانسیل ایجاد خشم است.
وضعیت روانی و ویژگیهای شخصیتی شما تعیین میکنند که تا چه حد مستعد پرخاشگری هستید. سومین عامل نیز برداشت شما از رویداد است، اینکه تا چه اندازه حادثه رخ داده را ناعادلانه و مستحق مجازات میدانید. ترکیب این سه عامل شدت خشم و پرخاشگری شما را تعیین خواهند کرد.
کدام ویژگیهای شخصیتی به پرخاشگری ارتباط دارند؟
تحقیقات نشان داده که روان رنجوری زیاد و سازگاری کم، احتمال پرخاشگری را در ما افزایش میدهند. همچنین برخی عادتها و نگرشها نیز با پرخاشگری در ارتباط هستند. مانند:
- مستحق دانستن خود در موقعیتهای مختلف
- توجه به چیزهایی که در کنترل ما نیست، مانند رفتار شریک عاطفیمان
- تلاش برای کنترل احساسات از طریق کنترل محیط
- باور به اینکه خوشبختی امری بیرونی است
- نادیده گرفتن دیدگاه دیگران و بیارزش دانستن آنها
- تحمل کم در برابر ناملایمات
- تحمل کم در برابر ابهام
- توجه بیش از حد بر سرزنش دیگران
انواع خشم
خشم بسته به ریشهها و موقعیتی که بروز میکند، به اشکال مختلفی ظاهر میشود. در فهرست زیر به طور مختصر انواع خشم را معرفی میکنیم:
1. خشم قابل توجیه
هنگامی که نسبت به بیعدالتیها خشمگین میشویم در حال تجربه خشم قابل توجیه هستیم. خواه خشم ما ناشی از نابودی محیط زیست باشد یا به خاطر مشاهده نابرابری در جامعه، چنین خشمی از احساسات متعالی ما ناشی میشود.
خشم قابل توجیه میتواند انگیزه ما را برای تحرک اجتماعی جهت بهبود اوضاع بیشتر کند. با این حال هر شکل از خشم در طولانی مدت تاثیر منفی بر سلامت روان و جسم ما دارد. بنابراین باید مراقب خشم قابل توجیه نیز باشیم.
2. خشم ناشی از ناراحتیهای روزمره
این شکل از خشم که ما همه روزه آن را در برخورد با سختیهای زندگی روزمره تجربه میکنیم، شایعترین شکل در این دسته بندی است. انواع تجربیات روزمره از رانندگی کردن در ترافیک گرفته تا اشتباهات یا حواس پرتیهای کوچک دیگران میتواند ما را کلافه و عصبانی کند. این شکل هرچند به سرعت پدیدار شده و شاید سریع هم فروکش کند، اما بر کیفیت زندگی ما تاثیر منفی میگذارد.
3. خشم تهاجمی
خشم تهاجمی هنگامی بروز میکند که فردی بخواهد بر دیگری تسلط یابد. هدف از این سلطه میتواند سوءاستفاده از فرد، آزار و اذیت او یا مجبور کردنش به کاری باشد. این شکل از خشم شاید از بیرون فرد پرخاشگر را مقتدر نشان دهد، اما نشانه ضعف و ترس درونی پرخاشگر است.
4. خشم ناشی از ناکامی در تامین نیازها
این خشم زمانی بروز میکند که نیازهای فرد تامین نشده باشد. در این هنگام اغلب، کسانی هدف پرخاشگری فرد قرار میگیرند که تقصیر چندانی در این ناکامی ندارند.
برای مثال کودکان این خشم را هنگامی که پدر و مادر از خرید اسباب بازی مورد علاقه آنها سرباز میزنند، نشان میدهند. این شکل از پرخاشگری، نوعی جنجال به پا کردن است. با این حال برخی افراد در بزرگسالی نیز این رفتار پرخاشگرانه را همچنان انجام میدهند.
پرخاشگری و سلامت روان
هرکسی در مرحلهای از زندگی خشم و پرخاشگری را تجربه کرده است. اما زمانی که این دو به تناوب و با شدت فزاینده بروز میکند، نشانه مشکل است. گرچه پرخاشگری به تنهایی یک اختلال روانی تلقی نمیشود، برخی بیماریهای روانی بهطور مستقیم با پرخاشگری ارتباط دارند. در ادامه آنها را معرفی میکنیم:
1. اختلال انفجاری متناوب (Intermittent explosive disorder)
این اختلال منجر به پرخاشگری انفجاری و ناگهانی در فرد میشود. اغلب این انفجارهای خشم کاملا نامتناسب با موقعیت پیش آمده هستند. برای مثال ممکن است فردی به یک بهانه کوچک، بهشدت و بهشکل ناگهانی پرخاشگری نشان دهد.
این خشم میتواند کلامی یا فیزیکی باشد. پیامدهای این اختلال گاهی جبران ناپذیر هستند بهگونهای که کیفر قانونی به دنبال دارند. تحقیقات جرم شناسان نشان داده که برخی از قتلهای غیر عمد یا درگیریهای منجر به ضرب و شتم، در اثر پرخاشگری انفجاری رخ میدهند. همچنین رویدادهایی مانند تیراندازی در مدارس برخی کشورها و حملات مسلحانه به افراد بیگناه در بعضی موارد ناشی از اختلال انفجاری متناوب است.
2. اختلال نافرمانی مخالف (Oppositional defiant disorder)
افراد مبتلا به این اختلال، با زیرپاگذاشتن متناوب قوانین، اقتدار مجریان قانون را به چالش میکشند. آنها ممکن است کنترل خود را از دست داده، ناگهان عصبانی شده و از پیروی از دستورات مجریان قانون سرباز زنند.
همچنین این افراد به عمد دیگران را آزرده خاطر و سرزنش میکنند. علت این اختلال، عملکرد دو بخش از مغز یکی آمیگدال و قشر جلوی پیشانی است.
3. اختلال سلوک
این اختلال شکلی از الگوی رفتاری نابهنجار است که در آن فرد با زیرپا گذاشتن هنجارهای اجتماعی، حقوق دیگران را مدام نقض میکند.
برای مثال زورگویی و زورگیری، قلدری، تهدید و آسیب فیزیکی به دیگران نمونههایی از این اختلال به شمار میروند. افراد مبتلا به این اختلال همچنین نسبت به حیوانات نیز بیرحم بوده و ممکن است اموال دیگران را دزدیده یا تخریب کنند.
این اختلال در زیر 12 سالگی با نام اختلال نافرمانی مقابله ای، در بالای 12 تا 18 سال به اختلال سلوک و در بالای 18 سال به نام اختلال ضد اجتماعی نام می گیرد.
تفاوت این اختلال با اختلال قبلی در این است که اختلال نافرمانی مخالف، یک رفتار واکنشی است. اما اختلال رفتاری یک رفتارِ از پیش طراحی شده ضد اجتماعی است. از این رو برخی از افراد مبتلا به آن، ممکن است اختلال شخصیت ضد اجتماعی نیز داشته باشند.
4. اختلال شخصیت مرزی (Borderline personality disorder)
این اختلال با دو ویژگی ناپایداری و تکانش پذیری همراه است. افراد مبتلا به آن اغلب به صورت انفجاری پرخاشگری میکنند. ترس از تنهایی و طرد شدگی باعث میشود تا این افراد همواره به دنبال محبت و تایید دیگران باشند.
از این رو با کوچکترین تغییرات، احساس ناامنی کرده و عصبانی میشوند. در این اختلال خشم به عنوان ابزاری برای مقابله با ترس از تنهایی و طرد شدگی به کار میرود.
5. افسردگی
شاید عجیب به نظر برسد، اما افسردگی با خشم رابطه دارد. افسردگی به معنای احساس مزمن ناراحتی و ناامیدی است. در افسردگی فرد از چیزهای لذت بخش، لذتی نمیبرد. به تدریج علائم دیگری مانند بینظمی در خواب نیز بروز میکنند.
بررسیهای بالینی و مشاهدات نشان داده که خشم، واکنش و ابزاری برای حواس پرتی از رنج درونی است. بسیاری از افرادی که به دنبال درمان افسردگی میروند در مراحل درمان متوجه میشوند که تا چه حد نسبت به خود خشمگین هستند.
چگونه پرخاشگری را مدیریت کنیم؟ 5 روش آسان و کاربردی
پرخاشگری مانند هر رفتار دیگری، باید به کمک خودآگاهی مدیریت شود. مهارت خود آگاهی جلوی تبدیل شدن خشم به امری آسیب زننده به خود و دیگران را میگیرد. اما چگونه میتوانیم این خودآگاهی را تقویت کنیم؟! ما روشهای زیر را برای تقویت این مهارت و مهار خشم پیشنهاد میکنیم:
1. خواب کافی داشته باشیم
کم خوابی یکی از عوامل مهم کاهش توانایی ما برای کنترل احساسات است. با خواب کافی و منظم میتوانیم در برابر محرکهای درونی و بیرونی، خود را بهتر کنترل کنیم.
2. برداشتهای دیگر از موضوع را بررسی کنیم
هنگام مواجه شدن با یک موقعیت تحریک آمیز، به جای تکیه بر برداشت شخصی خود، میتوانیم برداشتهای دیگر را نیز بررسی کنیم. بررسی مدلهای ذهنی دیگران و تحلیل برداشتهای سایرین از موضوع مورد اختلاف، جلوی سوءتفاهمها و عصبانیت ما را میگیرد.
3. نفس عمیق بکشیم
هنگامی که حس کردیم عصبانی هستیم، نفسهای عمیق، آرام و بلند بکشیم.
4. خالی کردن خود را فراموش کنیم
برخی افراد گمان میکنند با تخلیه خشم خود میتوانند مشکلات خود را حل کنند. این باوری غلط است. خشم، به خشم بیشتر میانجامد. قبول ندارید؟! درباره چرخه خشونت مطالعه کنید.
5. خشم را به رسمیت بشناسید
خشمگین شدن در برابر بیعدالتی یا تحریک شدن امری طبیعی است. نباید فکر کنیم که خشم یک احساس بد و غلط است که باید همیشه سرکوبش کرد. برعکس، باید آن را شناسایی و به درستی بیان کنیم. به جای سرکوب هیجانات، روشهای کنترل هیجانات را یاد بگیریم.
چگونه خشم خود را به درستی ابراز کنیم؟
حال اگر به راستی دچار خشم قابل توجیه شدیم، چطور آن را ابراز کنیم؟ برای مثال فرض کنید همکارتان هیچ کمکی در انجام پروژه به شما نکرده و از دست او عصبانی هستید. برای مدیریت چنین شرایطی ضمن رعایت نکات گفته شده در بالا، موارد زیر را انجام دهید:
1. فاصله بگیرید
در موقعیت پرتنش، فضا را ترک کنید. از موقعیتی که باعث تحریک خشمتان میشود دوری کنید.
پیشنهاد مطالعه
برای آشنایی بیشتر با مفهوم خودآگاهی و یادگیری این مهارت، مقاله خودآگاهی چیست را بخوانید.
خودآگاهی چیست؟2. تامل کنید
زمانی را برای بررسی همه جوانب موضوع در نظر بگیرید. ریشه مشکل را شناسایی کرده و روشهای حل تعارض را پیدا کنید.
3. خشم خود را به شکل صحیح بیان کنید
بهجای پرخاشگری که فرد مقابل را به دفاع و موضعگیری وا میدارد، خشم خود را با کلمات مناسب و همراه با ارائه پیشنهاداتی جهت بهبود اوضاع بیان کنید.
اگر دچار خشم متناوب و اختلالات روانی مرتبط با خشم هستیم، چه کنیم؟
برخی افراد برای کنترل خشم خود، نیاز به کمک روان درمانگر و دارو دارند. از کمک گرفتن نترسید. روشهای کارآمدی برای مدیریت خشم وجود دارند. یکی از آنها مبتنی بر مشاوره گروهی است. در این گروهها افراد با هدایت یک مشاور، تجربیات خود را بیان کرده و روشهای مدیریت خشم و کنترل رفتار پرخاشگرانه را میآموزند.
علاوه بر این، اصلاح نگرشهای فرد نیز در تغییر نوع نگاه و کنار گذاشتن افکار تحریک آمیز موثر است. در نهایت برخی افراد که منشاء خشم آنها ناشی از عملکرد مغز و هورمونهای آنهاست، نیاز به دارو برای کنترل خشم خود دارند. این داروها زیر نظر روانپزشک و پس از ریشه یابی علل فیزیولوژیک، تجویز میشوند.
جمع بندی در مورد پرخاشگری
در این مقاله از سایت برآیند به خشم و پرخاشگری و آسیبهای آنها اشاره کردیم. خشم یکی از احساسات ذاتی بشر است که سابقه تکاملی دارد. خشم انواعی دارد که از قابل توجیه تا ناگهانی و انفجاری تقسیم میشود.
خشم اگر کنترل نشود پیامدهای ناگوار روانی، جسمی و حتی قانونی در پی دارد. برخی بیماریها و اختلالات روانی با خشم و رفتارهای پرخاشگرانه مرتبط هستند به گونهای که پرخاشگری متناوب یا شدید یکی از نشانههای آنهاست.
برای کنترل خشم میتوانیم راهکارهایی مانند تنفس عمیق، دور شدن از موقعیت خشم آفرین و اصلاح نگرش را تمرین کنیم. در برخی موارد در صورتی که خشم ما ناشی از نحوه عملکرد مغزمان باشد، باید به روان درمانگر یا روان پزشک مراجعه کنیم.
منبع اولمنبع دوم
فرآیند تولید و تأیید علمی محتوا

با سلام و سپاس از مطلب مفیدتان.لطفا منابع مود استفاده را برای مطالعه بیشتر معرفی می فرمایید؟
متشکرم
سلام و عرض ادب. ممنونیم از همراهی شما.
کتاب های زیر رو به عنوان منابع تکمیلی معرفی میکنیم خدمتتون:
1- کتاب مدیریت خشم (اثر: دکتر دویل جنتری)
2- کتاب: نمیگذارم کسی اعصابم را بههم بریزد. (اثز: دکتر آلبرت آلیس)