442
23 مهر 1402
خود کم بینی چیست؟ دلایل و راهکارهای کاهش خود کم بینی
خود کم بینی از آن اصطلاحات روانشناسی است که برای شرح و توصیفش نیاز به دقت و بررسی زیادی وجود دارد. در واقع، این اصطلاح زیر چتر بزرگ خود، حالتهای مختلفی را پوشش میدهد. بهطور کلی، وقتی صحبت از خودکمبینی میشود، منظور احساس ناکافیبودن است.
کسانی که دچار این حالت هستند، خود را در بسیاری از مواقع لایق یا به اندازه کافی خوب نمیبینند. حس حقارت با افراد خودکمبین همراه است و باعث میشود که مدام احساس ناامنی کنند. منظور از ناامنی چیست؟ برای مثال: خود را کمهوشتر از دیگران میبینند. در ادامه این مقاله از برآیند درباره این موضوع بیشتر میخوانید. میخواهیم برایتان بگوییم که خودکمبینی دقیقاً چیست؟ چرا به وجود میآید و چطور میشود به جنگ آن رفت؟
خودکمبینی به چه معنا است؟
انجمن روانشناسی آمریکا (APA) میگوید: «خودکمبینی یعنی احساس نالایق و ناکافیبودن و ناامنی».کسانی که به خودکمبینی دچار هستند، عزت نفس اندکی دارند و نسبت به لیاقت و شایستگیهای خود در زمینههای مختلف دچار شک هستند. چنین احساسی میتواند ریشه در مشکلات مختلفی داشته باشد. گاهی نقصی در بدن شعله آن را روشن میکند و گاهی فقط ریشه در تفکراتی دارد که شرایط زندگی یا عوامل دیگر در فرد به وجود میآورند.
برخی هم در مسیر رقابتِ شدیدی با افراد دیگر قرار میگیرند و میخواهند برای پرکردن خلأ و حسی که درباره کملیاقتیِ خود دارند، با دیگران بجنگند و مسابقه بدهند. برای اینکه بهتر با چنین مشکلی آشنا شویم، باید نگاهی به علائم و نشانههای آن در فردِ مبتلا داشته باشیم.
نشانههای خودکمبینی چیست؟
ویژگی افراد خودکمبین چیست؟ چه نشانههایی در رفتار چنین افرادی دیده میشود:
-
- کمبود عزت نفس در آنها دیده میشود.
- به نقدها و حتی تحسینهای دیگران بیشتر از حدِ لازم توجه دارند و آنها را بهشدت تجزیه و تحلیل میکنند.
- مدام بهدنبال دریافت تأییدِ دیگران هستند و میخواهند که از سوی افراد دیگر تصدیق شوند.
- از دوستان، اعضای خانواده، همکلاسی یا همکاران، دور میشوند و حالت منزوی دارند.
- سعی دارند در دیگران هم احساس ناامنی و بیلیاقتی به وجود بیاورند و انتقام حالتهای خود را با آزار دیگران بگیرند.
- گاهی بهشدت رقابتیاند و گاهی هم از ترس قضاوتشدن در رویدادهای رقابتی شرکت نمیکنند.
- دچار اضطراب و افسردگی هستند.
- در رسیدن به اهدافشان مشکل دارند.
- در هنگام مواجه شدن با چالشهای کاری و زندگی، زود ناامید شده و تسلیم میشوند.
پیشنهاد مطالعه
برای مطالعه بیشتر در مورد انواع عزت نفس در روانشناسی حتما مقاله زیر را بخوانید:
عزت نفس چیست؟دلایل خودکمبینی چیست؟
علت خودکمبینی ریشه در چه چیزی دارد؟ دکتر آلفرد آدلر (Alfred Adler)، بنیانگذار مکتب روانشناسیِ فردنگر (Individual psychology) برای نخستینبار در سال ۱۹۰۷ میلادی، اصطلاح عقدۀ حقارت (inferiority complex) یا خودکمبینی را مطرح کرد. او معتقد بود که انسانها با سطح و درجهای از حقارت و خودکمبینی به دنیا میآیند و البته ارادهای برای مبارزه و مقابله هم در آنها وجود دارد.
این روزها، پژوهشها و تحقیقاتِ روانشناسی متنوع نشان میدهند که پای دلایل مختلفی در بروز خودکمبینی در افراد در میان است. برای مثال، پژوهشی در سال ۲۰۱۲ میلادی انجام شد و در آن ۲۰ نوجوان از خانوادههای نابهسامان و ۱۰ نوجوان از خانوادههای معمولی شرکت داشتند. نتیجه نشان میداد که نوجوانان خانوادههای نابهسامان، احساس خودکمبینی و عزت نفسِ کمتری نسبت به دیگران داشتند. این افراد میل بیشتری به مصرف مواد مخدر از خود نشان میدادند و روند رشد احساسیشان هم در مسیری طبیعی پیش نرفته بود. علاوه بر اینها، حس طغیان و یاغیگری هم در آنها دیده میشد.
دلایل متنوعی در بروز حسِ خودکمبینی در افراد نقش دارند:
- تجربههای دوران کودکی
- ویژگیهای فیزیکی و بدنی
- چالشهای اقتصادی و اجتماعی
تجربههای دوران کودکی
نشانههای خودکمبینی بیشتر در بزرگسالی نمود پیدا میکنند که شاید ریشه در کودکی دارد. گاهیاوقات، مراقبتِ بیش از حد از کودک باعث میشود که حس ناکافیبودن و ناتوانی برای انجام امور مختلف در او شکل بگیرد. کودکانی که در میان افراد بزرگسال رشد میکنند و هیچ کودک دیگری در اطرافشان نیست در معرض چنین موقعیتی قرار دارند. بزرگشدن در محیطی که کودک مدام تحقیر میشود هم امکان بروز خودکمبینی را در او تشدید میکند.
والدین یا کسانی که مرتباً کودک را سرزنش میکنند و تواناییهایش را زیر سؤال میبرند، باعث زبانهکشیدن آتش حس نالایقی در او میشوند. کودکی که اعتماد به نفس کافی نداشته باشد و به تواناییهایش واقف نشود، خجالتی و ترسو خواهد شد. ضمن اینکه درباره توانمندیهایش تردید پیدا میکند.
ویژگیهای فیزیکی و بدنی
گاهیاوقات، وجود نقصی در ظاهر و بدن هم میتواند حس خودکمبینی را زیاد کند. مشکلی جسمانی یا نارضایتی از عضوی در بدن، در بعضی از افراد، حس بیلیاقتی و ناکافیبودن را در آنها افزایش میدهد. بعضی از افراد هم که در ادا کردن جملات و کلمات مشکل دارند و برای مثال، با لکنت صحبت میکنند، در این دسته قرار میگیرند. بهرغم اینکه هیچیک از این نقصها نقشی در ارزشگذاری آدمها ندارند اما برای بعضی از افراد کنارآمدن با ویژگیهای مذکور ساده نیست.
چالشهای اقتصادی و اجتماعی
مجبور شدن به کمک گرفتن از دیگران برای تأمین مشکلات مالی هم در روحیه فرد، اثرات منفی میگذارد. چالشها و مشکلات اقتصادی مانند ناتوانی در یافتن شغل مناسب یا حتی موارد دیگری مانند پیدا نکردن همسرِ دلخواه هم میتوانند در شعلهور شدنِ حس حقارتِ فرد نقش داشته باشند.
اثرات و عوارض خودکمبینی چیست؟
وقتی با این حس زندگی میکنیم که همه از ما بهتر هستند، در گذرانِ زندگیِ روزانه هم دچار مشکل میشویم. از نتایج وجود حس خودکمبینی و حقارت باید به موارد زیر اشاره کنیم:
1. افزایش احتمال مبتلا شدن به اعتیاد
برای گریز از احساس ناکافیبودن و رهایی از فشاری که حقارت درونی به فرد وارد میکند، ممکن است بهسراغ مصرف مواد مخدر برود. وابستگی به الکل و سیگار هم میتواند از نتایج خودکمبینی باشد. چنین راهکارهای مخربی نه تنها اثری بر رهایی از حس حقارت ندارند بلکه مشکلات جسمانی متنوعی هم به همراه خواهند داشت.
2. افسردگی
زمانی که خود را قوی و ارزشمند نمیدانیم، معاشرت با آدمهای دیگر مانند اعضای خانواده، دوستان و همکاران برایمان دشوار میشود. در چنین وضعیتی، احتمال قوتگرفتن افسردگی عجیب نیست.
3. کیفیت پایین زندگی اجتماعی و کاری
چه راهکارهایی؟ گاهی امکان دارد که فرد برای تسکین خود سعی در تحقیر دیگران داشته باشد. در واقع، با ارائه چنین واکنشی میخواهد احساس حقارت درونی خود را آرام کند. چنین شخصیتی حتی اگر منزوی نشود و در جمعهای مختلف حضور پیدا کند، چهرهای محبوب و قابل احترام نخواهد بود. در نتیجه، یکی از عوارض اصلیِ خودکمبینی، کیفیت پایین زندگی اجتماعی خواهد بود.
درمان خودکمبینی چگونه است؟
درست است که احساس ناکافیبودن و اینکه دیگران از ما بهتر هستند، اصلاً خوشایند نیست اما راههایی برای مقابله با آن وجود دارد. باید قبول کنیم که هر فردی دارای استعدادها و ویژگیهایی مخصوص به خود است. منحصر به فرد بودن باعث میشود که فرصتهای بسیار زیادی پیش روی همه ما وجود داشته باشد. فقط کافی است که با خودآگاهی به آنها مسلط شویم. برای کاهش خودکمبینی روشهای مختلفی وجود دارد:
- اولین و مهمترین راه، مراجعه به یک روانشناس خبره در این حوزه است
- نوشتن خاطرات
- عادتکردن به تصدیق خود
1. مراجعه به یک روانشناس خبره
برای درمان خودکمبینی باید از کمک افراد متخصص و حرفهای استفاده کنیم. دردِ دل کردن با آدمهای معمولی فکر خوبی نیست. روشهای مختلفی وجود دارند که رواندرمانگرها و روانشناسان با بهرهمندی از آنها به درمان حس حقارت کمک میکنند:
- درمان شناختی رفتاری؛ در این روش، رواندرمانگر با گفتوگو و صحبتکردن، سعی در تغییر الگوهای رفتاری و فکری فرد دارد.
- رواندرمانی تحلیلی؛ در این روش، تلاش میشود تا فرد از دست رفتارهای منفی و احساساتی رها شود که ریشه در کودکیاش دارند.
- رواندرمانی حمایتی؛ در این روش، رواندرمانگر به فرد کمک میکند که اضطرابهایش را کاهش بدهد، رفتار اجتماعی بهتری داشته باشد و عزت نفس خود را بالا ببرد.
2. نوشتن خاطرات
شاید این روش کمی عجیب به نظر برسد اما از نظر روانشناسی مفید است. با نوشتن خاطرات و افکارمان درباره خود میتوانیم مدیریت آنها را بهتر بهدست بگیریم. اگر در مسیر تغییر برای کاهشِ حسِ خودکمبینی باشیم، مرور نوشتههایمان، راهی برای بررسی روند پیشرفتمان خواهد بود. با بیان دلایل و عواملی که موجب بروز احساسات منفی دربارهمان میشوند، راحتتر میتوانیم راهکارهای حل مسئله را پیدا کنیم.
3. عادتکردن به تصدیق خود
یکی از روشهای مفید برای کاهش حسِ خودکمبینی، تعریفکردن از خود است. باید از درون و با خود به این بیاندیشیم که ارزشمند هستیم و لایق بهترینها. اگر به ویژگیهای مثبت خود فکر کنیم یا در تلاش برای توسعه مهارتهای فردی و روانی باشیم، کمکم حس حقارت دور میشود.
در آخر
همه ما گاهی دچار حس خود کم بینی میشویم و به مهارتها، ویژگیها و تواناییهایمان شک میکنیم. این حالت طبیعی است اما اگر حس حقیردانستن خود زیاد و زیادتر شود با چالشی جدی روبهرو میشویم. حس خودکمبینی باعث انزوا یا رقابتهای ناسالم میشود.
کسی که خود را بهاندازه کافی لایق نمیبیند، در معرض استرس و اضطراب و حتی افسردگی قرار دارد. برای رفع این حس، راههای مختلفی وجود دارد. با کمکگرفتن از درمانگران حرفهای میتوانیم به آن غلبه کنیم. شما هم چنین حسی را تجربه کردهاید؟
منبع اولمنبع دوم
دانلود پی دی اف