1,998
21 مرداد 1402
مراحل و انواع سوگ در روانشناسی
- سوگ در روانشناسی به چه معناست؟
- تبیین فرایند سوگ
- انواع مختلف سوگواری در افراد
- 5 مرحله سوگ بر اساس مدل کوبلر راس
- آیا 5 مرحله سوگ به ترتیب برای همه رخ میدهد؟
- 7 مرحله سوگواری
- مثال 7 مرحله سوگواری
- بررسی شباهت و تفاوت های سوگ و افسردگی
- چطور با یک سوگوار مدارا کنیم؟
- سختترین مرحله سوگواری کدام است؟
- هر مرحله از سوگواری چقدر طول میکشد؟
- آیا میتوان مراحل غم را تکرار کرد؟
- کلام آخر
با رنجی عمیق از خواب بیدار میشوید. آرزو میکردید که کاش آنچه در روز گذشته اتفاق افتاد؛ کابوسی بود که با طلوع آفتاب به خاطرات بد میپیوست؛ اما از حقیقت نمیشود فرار کرد. به آشپزخانه میروید و با عینکی تیره به دنیا نگاه میکنید.
نه رغبتی به انجام کارهای روزانهتان دارید و نه میلی به غذا خوردن برای شما باقی مانده است. در روانشناسی به حالت پدیدار شده سوگ میگویند. اکثر ما حداقل یکبار در شرایط غمانگیزِ فقدان و از دست دادن عزیزان قرار گرفتهایم. در این مقاله از سایت برآیند به بررسی مسئله سوگ خواهیم پرداخت؛ همچنین راه حلهایی برای بهتر مدارا کردن با سوگوار در اختیار شما قرار میدهیم.
سوگ در روانشناسی به چه معناست؟
تبیین فرایند سوگ
سوگ در عمل پیرو هیچ قاعدهای نیست؛ بنابراین هیچکس نمیداند که پروسه سوگواری فردِ آسیب دیده چقدر طول خواهد کشید؛ همچنین نمیتوان بهطور کلی از چنین رنجی اجتناب کرد. در واقع، تلاش برای سرکوب یا انکار سوگ احتمال طولانیتر کردن روند را بالا میبرد؛ در عین حال فشار بیشتری به فرد آسیب دیده وارد میکند.
بهطور مشابه، این تصورهای غلط مانند اینکه هرچه سوگواری بیشتر باشد بهتر است، و یا راهِ صحیحی برای چگونه سوگوار بودن وجود دارد؛ میتواند روند طبیعی این پدیده را دشوارتر کند.
انواع مختلف سوگواری در افراد
برای برخی افراد، سوگ یک پدیده کوتاهمدت است که بهعنوان سوگِ حاد نیز شناخته میشود، اگرچه رنج ناشی از این سوگواری ممکن است بعدها بهطور غیر منتظرهای مجدداً سر باز کند.
اما افراد دیگر ممکن است سوگِ طولانیمدت را تجربه کنند که بهعنوان سوگِ پیچیده نیز شناخته میشود؛ نوعی از سوگواری که ممکن است زمانش از ماه و سال گذر کند. بدون کمک و حمایت، چنین سوگی میتواند منجر به انزوا و تنهایی مزمن شود.
5 مرحله سوگ بر اساس مدل کوبلر راس
در سال 1969 روانپزشک سوئیسی – آمریکایی به نام الیزابت کوبلر راس، کتابی تاثیرگذار به نام «در باب مرگ و مردن» منتشر کرد. بر اساس یکی از تقسیم بندیهای این کتاب، سوگ دارای 5 مرحله اصلی میباشد. مشاهدات او ناشی از سالها کار با افراد بیمار لاعلاج بود و نظریه سوگ او به مدل کوبلر راس معروف شد.
در حالی که این نظریه در ابتدا برای بیماران ابداع شد، با بررسیهای بعدی مشخص شد که این مراحل برای سایر افراد غیر بیمار که دچار فقدان میشوند نیز قابل انطباق است. ممکن است پنج مرحله سوگ بهطور گسترده شناخته شده باشد، اما تفاسیر دیگری نیز ارائه شده که در آنها مراحل دیگری هم وجود دارد؛ از جمله مواردی که دارای هفت مرحله هستند و مواردی که فقط دو مرحله دارند.
بر اساس نقدهایی که به مدل کوبلر راس وارد شد؛ تفاسیری با مراحل بیشتر برای این مدل ارائه شد تا آن را جامعتر کند.
مرحله 1: انکار
سوگ احساسی سخت و طاقتفرسا است که نوعِ کنترل آن به مدیریت هیجانات مربوط میشود. یکی از مکانیزمهای کنترل هیجانات شدید و حاد مانند سوگ؛ این است که مغز وانمود کند هرگز چنین اتفاقی نیفتاده است. انکار رخداد به ما فرصت میدهد تا بهتدریج اخبار را جذب کنیم و شروع به پردازش آن کنیم.
این یک مکانیسم دفاعی رایج است و به شما کمک میکند تا نسبت به شدت موقعیت بیحستر شوید. با این حال، همانطور که از مرحله انکار خارج میشوید، احساساتی که دفن کردهاید به تدریج بیرون میریزند. با سوگواری شدیدی که قبلتر آن را به رسمیت نمیشناختید؛ مواجه خواهید شد.
نمونههایی از مرحله انکار
جدایی یا طلاق برای فرزند: «والدینم فقط ناراحت هستند. کل این ماجرا فردا تمام خواهد شد.»
از دست دادن شغل: «حتماً آنها اشتباه کردند. فردا زنگ میزنند و میگویند که به من نیاز دارند.»
مرگ یکی از عزیزان: «خواهرم نمرده است. به زودی برای شام میآید.»
تشخیص نهایی بیماری: «این برای من اتفاق نمیافتد. نتایج اشتباه است.»
مرحله 2: عصبانیت
در جایی که انکار ممکن است یک مکانیسم مقابله در نظر گرفته شود، خشم یک اثرِ پنهان است. خشم بسیاری از احساسات و دردهایی که حمل میکنید را پنهان میکند. این عصبانیت ممکن است به سمت افرادِ دیگری مانند شخصی که مرده، همسر سابق یا رئیس قدیمی شما هدایت شود.
حتی ممکن است خشم خود را بر اجسام بی جان اعمال کنید. در حالی که مغزِ منطقی شما میداند که هدفِ خشم شما مقصر نیست، احساسات شما در آن لحظه آنقدر شدید است که نمیتوانید بر خلاف آن عمل کنید.
خشم ممکن است خود را در لباس احساساتی مانند تُرش رویی یا زود رنجی بپوشاند. ممکن است خشم یا عصبانیت واضح نباشد. این مرحله از سوگ توسطِ همه اشخاص سوگوار تجربه نمیشود. با این حال، با فروکش کردن عصبانیت، ممکن است در مورد آنچه رخ داد منطقیتر فکر کنید و احساساتی که در تمامِ مدت پنهانشان میکردید را با عقلانیت بسنجید.
نمونههایی از مرحله خشم
جدایی یا طلاق: «از او متنفرم! او از ترک من پشیمان خواهد شد! لیاقت من را نداشت»
از دست دادن شغل: «چه کارفرمایان مزخرفی! امیدوارم کسب و کارشان نابود شود.»
مرگ یکی از عزیزان: «اگر او بیشتر از خودش مراقبت میکرد، این اتفاق نمیافتاد.»
تشخیص نهایی بیماری: «پس نقش خدا چه شد؟ چه خدایی اجازه میدهد چنین چیزی رخ دهد!»
پیشنهاد مطالعه
برای یادگیری راهکارهای راهکارهای مدیریت پرخاشگری مقاله زیر را بخوانید:
پرخاشگری چیست؟مرحله 3: چانه زنی
در هنگام سوگ، ممکن است احساسِ آسیب پذیری و درماندگی کنید. در آن لحظاتِ احساساتِ شدید، غیر معمول نیست که بهدنبال راههایی برای بازیابی کنترل باشید یا بخواهید احساس کنید میتوانید بر نتیجه یک رویداد تأثیر بگذارید. در مرحله چانه زنی غم و سوگ، ممکن است متوجه شوید که از جملات «چه میشد اگر» و «اگر فقط» بیشتر استفاده میکنید.
همچنین غیرمعمول نیست که افراد مذهبی در اِزای شفا یا رهایی از سوگ سعی در انجام معامله یا وعدهای به خدا یا قدرتی بالاتر داشته باشند. چانه زنی، خطِ دفاعی در برابر احساسات سوگ است. این به شما کمک میکند تا غم، سردرگمی یا آسیب را به تعویق بیندازید.
نمونههایی از مرحله چانه زنی
جدایی یا طلاق: «اگه فقط زمانِ بیشتری باهاش بودم، پیشم میموند.»
از دست دادن شغل: «اگه آخر هفتهها بیشتر کار میکردم، میفهمیدن ارزششو داشتم.»
مرگ یکی از عزیزان: «اگه اون شب با او تماس میگرفتم، هنوز زنده بود.»
تشخیص نهایی بیماری: «اگه زودتر به پزشک مراجعه کرده بودیم، می تونستیم جلوشو بگیریم.»
مرحله 4: افسردگی
در حالی که عصبانیت و چانه زنی میتواند بسیار پر جنب و جوش دیده شود؛ افسردگی ممکن است مرحلهای آرام از سوگ به نظر برسد. در مراحل اولیه از دست دادن، ممکن است از احساسات فرار کنید و سعی کنید یک قدم جلوتر از آنها بمانید.
با این حال، در این مرحله، ممکن است بتوانید آنها را در آغوش بگیرید و به شیوهای سالمتر با غم کنار بیاید. همچنین ممکن است تصمیم بگیرید که خود را از دیگران جدا کنید تا بهطور کامل خودتان را در غم غرق کنید.
با این حال، بروز این مسئله به آن معنا نیست که افسردگی تعریف و یا حد مرز مشخصی دارد. مانند سایر مراحل سوگواری، افسردگی نیز میتواند دشوار و درهمتنیده باشد. میتواند احساسی فرسایشی به شخص دهد؛ تا حدی که پیوسته احساس خفگی، سنگینی و بُهت کند.
افسردگی ممکن است نقطه فرودِ اجتنابناپذیرِ هر فقدان باشد. با این حال، اگر احساس میکنید کشتیتان در افسردگی لنگر انداخته یا به نظر میرسد نمیتوانید از این مرحله سوگواری عبور کنید، میتوانید با یک متخصص سلامت روان صحبت کنید. یک درمانگر میتواند به شما کمک کند تا این دوره را پشت سر بگذارید.
نمونههایی از مرحله افسردگی
جدایی یا طلاق: «دیگه چه دلیلی برای زندگی دارم؟»
از دست دادن شغل: «دیگه خسته ام. حتی توان برای یک قدم هم ندارم.»
مرگ یکی از عزیزان: «من بدون اون اصلاً تعریف نشدم»
تشخیص نهایی بیماری: «پس قسمت من این بود! چه پایان غم انگیزی برام مقدر شده بود»
مرحله 5: پذیرش
پذیرش لزوماً مرحله شادی یا نشاطآور غم نیست. همچنین به این معنا نیست که شما غم از دست دادن را پشت سر گذاشتهاید. با این حال، میشود گفت که شما آن را پذیرفتهاید و متوجه شدهاید که اکنون در زندگی خود چه معنایی دارد.
ممکن است در این مرحله احساس بسیار متفاوتی داشته باشید. شما یک تغییر اساسی در زندگی خود داشتهاید، و این متغیر احساس شما را نسبت به خیلی چیزها تغییر میدهد. پذیرش را بهعنوان راهی نگاه کنید که به شما گوشزد کند روزهای خوب همچنان بیش از روزهای بد هستند.
نمونههایی از مرحله پذیرش
جدایی یا طلاق: «آخرش هرچی که شد؛ از یه رابطه سمی دور شدم.»
از دست دادن شغل: «خدا روزی رسونه. بالاخره وقت دارم فرصتهای دیگه رو امتحان کنم»
مرگ یکی از عزیزان: «من خوشبخت بودم که اونو داشتم. بهترین سالهای زندگیم رو بهم داد. همیشه به یادش می مونم»
تشخیص بیماری پایانی: «حالا میتونم با خیال راحت بگم هرچه بادا باد. همه برنامههامو کنسل میکنم و این چند ماه رو به کارایی که دوست دارم میپردازم»
آیا 5 مرحله سوگ به ترتیب برای همه رخ میدهد؟
بسیاری از مردم انتظار دارند که این پنج مرحله (انکار، خشم، چانه زنی، افسردگی و پذیرش) را به همین ترتیب تجربه کنند؛ با این حال، اگر نگوییم اکثریت، اثبات شده که بسیاری از مردم مراحل سوگواری را بر اساس پلکان کوبلر طی نمیکنند.
با اینکه عدهای از افراد مراحل کوبلر را بهترتیب تجربه میکنند و در نهایت پس از فقدان به پذیرش میرسند، امروزه مبحثِ سوگ از شخص تا شخص متفاوت است و کاملاً غیرقابل پیش بینی است.
7 مرحله سوگواری
در تفسیر دیگری به مراحل هفتگانه سوگواری میرسیم. این هفت مرحله عبارتاند از:
1. شوک و انکار
این حالت ناباوری و احساس بی حسی است.
2. درد و گناه
ممکن است احساس کنید که از دست دادن غیرقابل تحمل است و بهدلیل احساسات و نیازهای خود، زندگی دیگران را سختتر میکنید. میتوانید برای اطلاعات بیشتر به مبحث مدیریت استرس مراجعه کنید.
3. عصبانیت و چانهزنی
فرض کنید پدر یا مادرتان، پس از سردرد به دکتر مراجعه میکنند و جواب آزمایش نشان دهنده یک تومور مغزی است. پزشک به شما میگوید که درنهایت فقط 6 ماه زمان دارید. عصبانی میشوید و پزشک را به بیسوادی متهم میکنید. سپس در مرحله چانهزنی، به خود قوت قلب میدهید که پزشکهای دیگر نظر دیگری دارند تا نتیجه بهدست آمده را نپذیرید.
4. افسردگی
افسردگی ممکن است یک دوره اِنزوا و تنهایی باشد که در طی آن از دست دادن را پردازش کرده و به آن فکر میکنید.
5. چرخش به سمت بالا
در این بخش، مراحل غم و اندوه مانند عصبانیت و درد از بین رفتهاند و شما در حالت آرام و آسودهتری قرار میگیرید.
6. بازسازی و کار کردن
میتوانید زندگی را مجدداً شروع کنید. به کنار هم قرار دادن قطعات زندگی خود میپردازید و حرکت به جلو را ادامه میدهید.
7. پذیرش و امید
این پذیرش بسیار تدریجی رخ میدهد و امید به زندگی به آرامی وارد زندگی میشود.
مثال 7 مرحله سوگواری
شوک و انکار: «او مطلقاً این کار را با من انجام نمیدهد. او متوجه خواهد شد که اشتباه میکند و فردا به اینجا برمیگردد.»
درد و احساس گناه: «چطور توانست این کار را با من انجام دهد؟ او چقدر خودخواه است؟ چگونه این را به هم ریختم؟»
عصبانیت و چانهزنی: «اگر او به من فرصت دیگری بدهد، همسر بهتری خواهم بود. من به او محبت خواهم کرد و هر آنچه را که بخواهد به او خواهم داد.»
افسردگی: «سرنوشت من شکست در روابط است و هرگز رابطه دیگری نخواهم داشت.»
چرخش رو به بالا: «رابطه سختی داشتم؛ اما ممکن است جایی در آینده وجود داشته باشد که بتوانم خودم را در یک رابطه دیگر ببینم.»
بازسازی و کار کردن: «من باید آن رابطه را ارزیابی کنم و از اشتباهاتم درس بگیرم.»
پذیرش و امید: «من چیزهای زیادی برای ارائه به شخص دیگری دارم؛ فقط باید با افراد تازه ملاقات کنم.»
پیشنهاد مطالعه
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد روشهای بهبود و مدیریت رابطه مقاله زیر را مطالعه کنید:
روابط بین فردی چیست؟بررسی شباهت و تفاوت های سوگ و افسردگی
بسیاری از علائم سوگ با علائم افسردگی همپوشانی دارند. در بخش زیر لیستی از علائم مشترک در سوگ و افسردگی را نام میبریم؛ هرچند لازم به ذکر است که سوگ و افسردگی علائم دیگری نیز دارند.
علائم مشترک سوگ و افسردگی
- ناراحتی
- از دست دادن توانایی لذت بردن
- بیخوابی
- از دست دادن علاقه به خوردن
- عدم مراقبت از خود
اما نکته مهم این است که بر خلافِ افسردگی، علائم سوگ به مرور زمان کاهش مییابد. ممکن است بهطور موقت در سالگردها یا زمانهایی که یادآور فقدان هستند، این علائم مجدداً بازگردند. باید توجه داشت که افکارِ منفی مانند «زندگی ناعادلانه است» و «من هرگز بر این رنج غلبه نمیکنم» بخشی از روندِ عادی سوگواری هستند؛ فقط مهم است که اجازه ندهید کنشهای شما را جهتدهی کنند.
چطور با یک سوگوار مدارا کنیم؟
از آنجایی که سوگ به طُرق مختلف تجربه میشود، کارشناسان پیشنهاد میکنند کسانی که از دوست یا عزیزی در زمان سوگواری حمایت میکنند، باید توجه داشته باشند که چه سوگوارشان از نظر آنها مدت طولانی در سوگ است و چه بهنظر میرسد به اندازه کافی غمگین نیست، از قضاوت خودداری کنند و با او ارتباط مؤثر برقرار کنند. نقش حمایتگر، پیروی و تأیید سوگوار در هر شرایط است. در کل اصرار به خاتمه دادن سوگ نمیتواند به فرد سوگوار کمکی کند.
همدلی در مدارا با سوگوار مبحثی بسیار مهم است. ارائه کمک عملی و اعتراف به سنگینی رنج وارد شده، هر دو اقدامات مثبتی هستند. بسیاری از سوگواران از اطرافیان خود میخواهند که گوش کنند، سؤال بپرسند و خاطرات خود را به اشتراک بگذارند، در نتیجه عمق و اعتبارِ احساسات سوگوار را تأیید کرده و به بهبود آنها کمک میکنند.
سختترین مرحله سوگواری کدام است؟
هیچ مرحلهای وجود ندارد که بهطور جهانی سختترین مرحله برای تحمل آن در نظر گرفته شود. اندوه یک تجربه کاملاً فردی است. سختترین مرحله غم و اندوه از فردی به فرد دیگر و حتی از موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت است.
هر مرحله از سوگواری چقدر طول میکشد؟
سوگواری برای هر فردی متفاوت است. هیچ چارچوب زمانی دقیقی برای رعایت کردن وجود ندارد. ممکن است ماهها در یکی از مراحل سوگواری بمانید، اما مراحل دیگر را به کلی نادیده بگیرید. این معمولی است و گذشتن از فرایند سوگواری زمان میبرد.
آیا میتوان مراحل غم را تکرار کرد؟
همه مراحل غم و اندوه را بهصورت خطی طی نمیکنند. ممکن است برخی فراز و نشیبهایی داشته باشند و از یک مرحله به مرحله دیگری بپرند.
من مراحل غم و اندوه را طی نکردم، این چه تاثیری بر من خواهد گذاشت؟
اجتناب، نادیده گرفتن، یا انکار توانایی بیان غم و اندوه خود ممکن است به شما کمک کند تا از درد فقدانی که میگذرانید جدا شوید. اما نگه داشتن آن باعث ناپدید شدنش نمیشود. همچنین شما نمیتوانید برای همیشه از غم و اندوه اجتناب کنید.
با گذشت زمان، غم و اندوه حل نشده میتواند به عقدههای فیزیکی یا عاطفی تبدیل شود که بر سلامت شما تأثیر میگذارد. برای بهبودی از فقدان و ادامه دادن، باید به آن رسیدگی کنید. اگر در پردازش غم و اندوه مشکل دارید، به دنبال مشاوره باشید تا به شما در حل آن کمک کند.
چرا درک مراحل غم و اندوه مهم است؟
غم و اندوه یک احساس طبیعی است که در هنگام فقدان تجربه میشود. در حالی که همه افراد سوگ را متفاوت تجربه میکنند، شناسایی مراحل مختلف سوگ میتواند به شما در پیش بینی و درک برخی از واکنشهایی که ممکن است در طول فرایند سوگواری تجربه کنید کمک کند.
همچنین میتواند به شما در درک نیازهای خود در هنگام سوگواری و یافتن راههایی برای برآورده شدن آنها کمک کند. درک فرایند سوگواری در نهایت میتواند به شما کمک کند تا در جهت پذیرش و بهبودی تلاش کنید.
نکته کلیدی
برای افراد نزدیک سوگوار
انتظار میرود پس از اینکه اشخاص دچار از دست دادن والدین، خواهر و برادر، شریک زندگی، فرزند یا بهترین دوست خود می شوند؛ غمگین شوند. اما تنها فقدان اشخاص عزیز نیست که منجر به سوگ میشود. مردم ممکن است با از دست دادن یک حیوان خانگی، یک شغل یا نقش مهم در زندگی، خانه یا سایر داراییهای مهم احساسی سوگوارانه داشته باشند.
متأسفانه، بسیاری متوجه میشوند که اطرافیانشان این اِشکال سوگ را نمیپذیرند، به همین دلیل است که به آنها برچسب زده میشود. معمولاً این حس که به فرد «اجازه» تجربه درد داده نشده است.
رنج را دو چندان میکند. اما چهارچوب سوگواری میتواند به فرد کمک کند تا در چنین لحظات آشفتهای، به زیست خود ادامه دهد. بهویژه اگر اطرافیانش با او ارتباط مؤثر برقرار کنند و تشخیص دهند که فرد مستحق خشمگین شدن و دیگر مراحل سوگواری میباشد.
کلام آخر
سوگ به از دست دادن افراد محدود نمیشود، اما زمانی که در نتیجه از دست دادن یکی از عزیزان رخ دهد، ممکن است با احساسِ گناه و سردرگمی همراه شود. سوگ پیرو هیچ قاعدهای نیست؛ بنابراین زمان طی شدن دورانِ دردِ ناشی از فقدان، هرگز دقیق نخواهد بود. تلاش برای سرکوب یا انکار سوگ احتمالِ طولانیتر کردن روند را بالا میبرد.
الیزابت کوبلر راس، کتابی به نام «در باب مرگ و مردن» منتشر کرد که بر اساس تقسیم بندیاش، سوگ دارای 5 مرحله (انکار، خشم، چانه زنی، افسردگی و پذیرش) میباشد.
علائم سوگ با علائم افسردگی همپوشانی دارند. این علائم عبارتاند از ناراحتی، از دست دادن توانایی لذت بردن، بیخوابی، از دست دادن علاقه به خوردن، عدم مراقبت از خود برای همدلی با سوگوار باید از قضاوت راجع به او خود داری کرد؛ همچنین ارائه کمک عملی و اعتراف به سنگینی رنج وارد شده، هر دو اقدامات مثبتی هستند.
منبع اولمنبع دوممنبع سوممنبع چهارم
دانلود پی دی اف