125
21 مرداد 1402
آیا ما تا الان در مورد نیروی اراده، اشتباه فکر می کردیم؟
اکثر ما وقتی از یک روزِ کاری سخت رها میشویم و به خانه میرسیم، لباسهای راحتی خود را میپوشیم و جلوی تلویزیون به همراه خوراکی مورد علاقهمان مانند چیپس یا بستنی دراز میکشیم.
البته که ممکن است قدری عذاب وجدان برای خوردن غذاهای چرب، چاقکننده و نشستن طولانی مدت به سراغمان بیاید، اما همواره با این جمله که «آرامش پس از یک روزِ سخت حق من است» خود را قانع میکنیم.
اما این میان چه بلایی بر سر نیروی اراده ما میآید؟ چرا در این مواقع نمیتوانیم به تمایل، برای خوردن و نشستن غلبه کنیم؟ در روانشناسی این پدیده فرسایش توان یا اراده (Ego depletion) گفته میشود. اما واقعیتِ ماجرا به دلیل فرسایش توان است یا علت دیگری پشت ماجرا وجود دارد؟ با برآیند همراه باشید تا پاسخ سؤلات را دریافت کنید.
تحلیل نیروی اراده؛ فرسایش توان یا … ؟
تا پیش از این، بسیاری از ناتوانیهای انسان برای کنترلِ خود با نظریه فرسایش اردۀ تصمیمگیری یا (Ego deflation) توجیح میشد. پدیده فرسایش توانِ تصمیمگیری بیان میکند که ارادۀ انسان به ظرفیت محدودی از انرژی ذهنی متصل است و زمانی که این انرژی تمام میشود، توانایی ما برای کنترل غرایز و تمایلات کاهش مییابد.
اما مطالعات اخیر، چیزی متفاوت را نشان دادهاند. این مطالعات به این نتیجه رسیدند که ما به اشتباه تقصیرات را به گردن قدرت اراده انداختهایم و ممکن است تئوری ego depletion اصلا درست نباشد!
حتی بدتر از آن، نگهداشتن این ایده که قدرتِ اراده یک منبع محدود است، در واقع میتواند برای ما بد تمام شود؛ در واقع این کار ممکن است باعث شود ما کنترل خود را از دست بدهیم و تلاش چندانی هم برای قضاوت و تصمیمگیری درست انجام ندهیم.
پیشنهاد مطالعه
اگر به دنبال مراحل تصمیم گیری درست هستید مقاله زیر را بخوانید:
مهارت تصمیم گیری چیست؟مطالعات تایید کننده نظریه فرسایش اراده تصمیم گیری
در اواخر دهه ۱۹۹۰، زمانی که روانشناس روی باومایستر (Roy Baumeister) و همکارانش در دانشگاه کیس وسترن رزرو (Case Western Reserve University) آزمایشی را انجام دادند که از آن زمان تاکنون بیش از سه هزار بار توسط همتایان دانشگاهی آنها ذکر شده است، کاهش اراده از حمایت علمی برخوردار شد.
در این مطالعه، محققان از دو گروه از افراد خواستند تا در اتاقی که در آن دو بشقاب غذا وجود داشت، منتظر بمانند. در یک بشقاب کلوچههای تازه پخته شده بود و در ظرف دیگر تربچههای قرمز و سفید قرار داشت. هر گروه مجاز بود فقط از یک بشقاب غذا بخورد. فرضیۀ این آزمایش بر این اساس بود که گروهی که فقط تربچه میخوردند باید اراده جدی برای مقاومت در برابر خوردن کلوچه ها به کار گیرند.
سپس، محققان به هر دو گروه یک پازل دادند تا روی آن کار کنند. بدون این که شرکت کنندگان بدانند، پازل به گونهای طراحی شده بود که تکمیل آن غیرممکن باشد. محققان میخواستند ببینند کدام گروه بیشتر روی این کار کار میکند و پیشبینی میکردند که افراد گروه تربچه، که ذخایر قابل توجهی از انرژی را صرف تلاش برای نخوردن کلوچهها کردهاند، زودتر از پازل دست بکشند و دقیقا همین اتفاق افتاد.
شرکتکنندگانی که از خوردن کلوچهها خودداری کرده بودند به طور متوسط فقط هشت دقیقه دوام آوردند، این در حالی بود که کلوچه خواران (و گروه کنترل که فقط بخش حل پازل آزمایش را انجام دادند) نوزده دقیقه دوام آوردند. در پایان، این مطالعه به این نتیجه رسید که روحیه و انرژی تربچه خواران به وضوح تحلیل رفته است.
مطالعات برخلاف نظریه فرسایش اراده تصمیم گیری
در سال ۲۰۱۰، ایوان کارتر (Evan Carter)، که در آن زمان دانشجوی کارشناسی ارشد در دانشگاه میامی بود، یکی از اولین کسانی بود که یافتههای باومیستر را به چالش کشید. کارتر در یک متاآنالیز نزدیک به دویست آزمایش انجام داد و به این نتیجه رسید که کاهش نیروی اراده واقعی است.
پس از بررسی دقیقتر، او متوجه شد که متاآنالیز یک سوگیری انتشار را نشان میدهد. بدین ترتیب، زمانی که کارتر نتایج مطالعات غیرمرتبط را فاکتور گرفت به این نتیجه رسید که هیچ مدرکِ محکمی برای حمایت از تئوری فرسایش اراده وجود ندارد.
پس از کارتر، مطالعاتی نیز به تازگی در Perspectives on Psychological Science انجام شده که از آزمایشهای تایید شده توسط Baumeister استفاده کرده و بیش از دو هزار شرکتکننده داشت. این مطالعه تلاش کرد تا نتایج Baumeister را باز تولید کند اما در کمال تعجب هیچ مدرکی دال بر فرسایش اراده (ego deflation) یافت نشد.
علاوه بر این، دو مطالعۀ اضافی که هر دو در مجله PLOS ONE منتشر شدهاند نیز نتوانستند نتایج مطالعه اصلی را تکرار کنند. بدین ترتیب با وجود این که باومایستر روشهای مورد استفاده در برخی از مطالعات را مورد مُناقشه قرار داد، اما شواهد نشان داده که بیش از یک دانشمند در حال حاضر در نظریۀ فرسایش اراده تردید دارند.
در مطالعاتی که انجام شد همچنین برخی از جنبههای جادویی نظریه از جمله این که شِکر به عنوان محرکِ قدرت اراده عمل میکند، کاملاً رد شده است. برای مثال، قندِ حاصل از یک جرعۀ سریع لیموناد نمیتواند به اندازه کافی سریع وارد جریان خون شود که باعثِ افزایش انرژی ذهنی شود.
علاوه بر این، متخصصان مغز مدتی است که میدانند مغز هنگام انجام کارهای سخت، قند خون بیشتری مصرف نمیکند. مغز یک اندام است، نه یک عضله و بنابراین مانند یک عضله انرژی اضافی را مصرف نمیکند.
در واقع مغز در هر دقیقه بیداری از میزان کالری یکسانی استفاده میکند، چه در حال کار بر روی معادلات حساب دیفرانسیل و انتگرال باشد و چه در حال تماشای فیلمهای طنز در میزان قند مصرفی تفاوتی ایجاد نمیشود.
پس علت این که برخی اوقات ما کنترل کمی بر رفتارهایمان داریم چیست؟ چرا گاهی با فرسایش اراده مواجه می شویم؟به نظر میرسد در این مورد خاص، باید بپذیریم که همبستگی دلالت بر علیت ندارد. نتایجی که از مطالعات، در نظریه تحلیل نیروی اراده اگرچه ممکن است معتبر باشند اما واقعیت این است که دانشمندان در تحقیقاتِ اخیر خود به چیزی مخالف این قضیه رسیدهاند.
در مطالعهای که توسط کارل دوک (Carol Dweck) روانشناس استنفورد و همکارانش انجام و در مجموعۀ مقالات آکادمی ملی علوم منتشر شد، دوک به این نتیجه رسید که نشانههای تحلیل نیروی اراده تنها در افرادی مشاهده میشود که معتقد بودند نیروی اراده یک منبع محدود است. این یعنی شرکتکنندگانی که قدرت اراده را محدود نمیدانستند، نشانههایی از استهلاک نفس را نشان ندادند.
اگر بخواهیم ساده بگوییم، این داستان نمونهای از این است که باور، رفتار را کنترل میکند. به بیان دیگر، این که ما تصور میکنیم روز خیلی سختی را پشت سر گذاشتهایم و کار تمام انرژی ما را مصرف کرده حال ما را بد میکند و پاداش گرفتن یک خوراکی شیرین احساس خوبی به ما میدهد. این یعنی، قند موجود در لیموناد نیست که ما را سرخوش میکند بلکه همان اثر دارونما یا تلقین است!
آسیب های نظریه فرسایش اراده یا (ego depletion)
بسیاری از افراد، بهخصوص مربیان زندگی، بدون این که درباره آسیبهای نظریه فرسایش توان تصمیمگیری بدانند، هنوز بهطور آگاهانه یا ناآگاهانه این فرضیه را ترویج میکنند. در حالی که روانشناسان معتقدند، در صورتی که نتایج آزمایش دوک درست باشد تداوم ایده تحلیل اراده میتواند آسیبهای واقعی به دنبال داشته باشد.
به عنوان مثال، گسترش و قدرت گرفتن فرضیه کاهش نفس میتواند باعث شود افراد کمتر به اهداف خود دست یابند؛ در واقع این فرضیه به افراد دلیلی یا به عبارت بهتر بهانهای برای ترک میدهد، در صورتی که افراد میتوانستند بدون وجود این تفکر به مسیر خود ادامه دهد.
از این فراتر، گزارههای فرعی این فرضیه مانند تئوری کاهش گلوکز میتواند ضربه را علاوه بر روان، به جسم ما نیز وارد کند. بنابراین، این تئوری نه تنها یک منطق ناخودآگاه برای ترک پیش از موعد ارائه میکند، بلکه با یک برداشت اشتباه باعث چاق شدن ما نیز میشود.
با همه اینها، باومایستر با ایستادگی بر نظریه خود بیان میکند که او و همکارانش در حال کار بر روی مطالعات بیشتر برای اثبات تحلیل نیروی اراده هستند. حتی اگر شواهد متناقض این نتیجه وجود داشته باشد، باز هم ممکن است در شرایطی که کنترل بیشتری روی آزمایش اجرا شود نتایج متفاوت باشد.
وقتی دچار تحلیل نیروی اراده شدیم چه کنیم؟
چه خوشمان بیاید و چه نه، ما گاهی وقتها کارهایی را انجام میدهیم که نباید انجام دهیم؛ در محلِ کار به جای تکمیل پروژه سستی میکنیم، به جای مرتب کردن خانه فیلم میبینیم و.. .
همانطور که میبینید، ما آدمها همواره به دلیل توجیه کارهای نادرست خود هستیم. بنابراین شاید تئوری Ego depletion نیز به همین دلیل مطرح شده باشد. اما به جای این که به دنبال مخزن بنزینی پنهان در سرمان باشیم که وجود ندارد، شاید باید بپذیریم که موجوداتی شکننده و حواسپرتی هستیم و خودمان را رها کنیم.
شاید انرژیهای پرچمدار و ذهنهای سرگردان ما میخواهند چیزی به ما بگویند. مایکل اینزلیخت (Michael Inzlicht)، استاد روانشناسی در دانشگاه تورنتو و محقق اصلی آزمایشگاه علوم اعصاب اجتماعی تورنتو، معتقد است که نیروی اراده یک منبع محدود نیست، بلکه مانند یک احساس عمل میکند.
همانطور که احساس شادی یا عصبانیت ما تمام نمیشود، قدرت اراده نیز بر اساس آنچه برای ما اتفاق میافتد و احساسی که داریم میتواند متغیر باشد. بدین ترتیب، اگر ما بتوانیم نیروی اراده را از این دیدگاه بنگریم، تأثیر عمیقی را از آن خواهیم دید.
برای مثال، اگر انرژی ذهنی را بیشتر شبیه یک احساس بدانیم تا سوختِ در یک مخزن، میتوانیم آن را مدیریت کنیم، از آن استفاده کنیم و یاد بگیریم که احساسات بد را کنار بگذاریم. به طور مشابه، زمانی که نیاز به انجام یک کارِ دشوار داریم، این باور که کمبود انگیزه موقتی است، مفیدتر و سودمندانهتر است تا این که به خود بگوییم که انرژی ما به دلیل کارهای سخت تمام شده و به استراحت (مثلاً خوردن بستنی) نیاز داریم.
وقتی کمبود انگیزه موقتی نیست…
اما گاهی اوقات کمبودِ انگیزه موقتی نیست و هرچه پیش میرویم میبینیم همچنان بدون انگیزه هستیم. احساسات زبان بدن ما برای انتقال اطلاعاتی هستند که ذهن خودآگاه ما ممکن است از دست بدهد. هنگامی که کمبود انرژی ذهنی مزمن است، ما باید به نیروی اراده خود همانطور که باید به احساسات، به عنوان منبع بینش، گوش دهیم توجه کنیم.
به عنوان مثال، هر زمان که در حینِ کار روی یک مقاله احساس میکنیم به راحتی حواسمان پرت میشود، باید بدانیم یک چیزی درست نیست. اگر بیشتر از آنچه باید اینستاگرام یا تلگرام را چک میکنیم، باید این را نشانهای واضح بدانیم که علاقۀ خود به موضوع را از دست داده و باید در مورد چیز دیگری بنویسیم. بنابراین اگر بخواهیم علیرغم بیعلاقگی خود را مجبور به انجام کاری کنیم، مطمئنا یک یا دو مقاله بنویسیم، اما قطعاً این کار را نمیتوانیم برای تمامِ عمر انجام دهیم.
این در حالی است که اگر موضوعی را پیدا کنیم که برایمان جذاب است و باعث کنجکاوی ما میشود، میتوانیم بدون آن که متوجۀ گذر زمان شویم ساعتها را پای آن پروژه بگذرانیم. در چنین حالتی، حتی پس از اتمام کار نهتنها احساس خستگی نداریم بلکه بسیار هم پر انرژی هستیم و میخواهیم تمامِ کارهای جهان را کنار بگذاریم و فقط به آنچه علاقه داریم برسیم.
نتیجه گیری
در مجموع میتوانیم به این نتیجه برسیم که اغلب خستگیها و تسلیم شدنهای ما به دلیل کمبود علاقه است. طبیعی است که هیچ کسی دوست ندارد وقت خود را روی پروژههای تکراری آن هم به دستور رئیس بگذراند چون این کار نه سرگرمکننده است و نه هدفمند. همین امر را میتوانیم به بسیاری از کارهای روزمرۀ خود که مجبور به انجام آنها هستیم نیز گسترش دهیم.
در حقیقت، ممکن است ما بتوانیم برای مدتی به انجام کارهایی که دوست نداریم ادامه دهیم اما با نادیده گرفتن احساس، هیچ گاه آنطور که باید پیشرفت نخواهیم کرد. بنابراین، بهتر است به فقدان اراده نیز مانند یک احساس یا یک دستیار تصمیمگیری مفید که با تواناییهای منطقی ما کار میکند، میتوانیم به مسیرهای تازهای برسیم که با کارهایی که دوست نداریم کنار بیایم.
با درگیر شدن هرچه بیشتر با کارهایی که به آنها علاقه داریم، نیروی اراده ما نیز تقویت میشود و به این ترتیب میتوانیم تأثیرات مستقیم یا غیرمستقیم آن را بر تمامی ابعاد زندگی خود ببینیم.
منبع اول
دانلود پی دی اف