52
21 مرداد 1402
در انتظار بازبینی
اثر تماشاگر؛ چرا در جمع از مسئولیت شانه خالی می کنیم؟

تصور کنید در حال گذر از خیابان هستید و درست روبهروی شما اتفاقی میافتد که در آن فردی نیاز به کمک فوری دارد. در چنین موقعیتی، واکنش شما چیست؟ آیا به کمک فرد میشتابید یا به کناری میایستید و همراه دیگران تماشا میکنید؟ پاسخ ما به این سؤالها به احتمال زیاد این است که من قطعاً به کمک فرد خواهم رفت. اما اگر اتفاقات مشابهی که پیشتر برایمان رخ داده را مرور کنیم، میبینیم در واقعیت کاملاً برخلاف تصور عمل کردهایم!
جالب است بدانید علم روانشناسی میگوید مداخله یا درگیر نشدن ما در چنین شرایطی ارتباط بسیاری با تعداد افراد دارد که در حال تماشای ما هستند. این رویداد که در علم روانشناسی به اثر تماشاگر یا Bystander Effect معروف است، بیان میکند در شرایط ضروری هر چه تعداد افرادِ حاضر بیشتر باشند، احتمال کمک افراد به فرد در خطر، کمتر میشود. در ادامۀ این مقاله از برآیند ما به بررسی این پدیده میپردازیم پس با ما همراه باشید.
سابقه تاریخی اثر تماشاگر
bystander effect پدیدۀ عجیب و ناآشنایی نیست و همه ما حداقل یکبار چنین اتفاقی را تجربه کردهایم. بهخصوص در سالهای اخیر که تکنولوژی و گوشیهای موبایل میان مردم رواج پیدا کرده ما تقریباً در هر حادثه یا فاجعۀ انسانی افرادی را میبینیم که بهجای کمک کردن مشغول فیلمبرداری هستند. همه ما با دیدن این افراد جملاتی مانند «بیمسئولیتها» یا «چه آدمهای بیفرهنگی» به ذهنمان رسیده اما آیا این افراد واقعاً بهخاطر بیمسئولیتی تلاشی برای کمک نمیکنند؟
برای این که بتوانیم این وضعیت را توضیح دهیم، باید کمی به عقب، یعنی زمان نامگذاری این رفتار برگردیم. اصلیترین ریشه پیدایش پدیده اثر تماشاگر در روانشناسی، از یک قتل بیرحمانه که در شهر نیویورک آمریکا رخ داد بهوجود آمد. در داستان این قتل آمده که زنِ جوانی به نام کاترین «کیتی» جِنُووز (Catherine «Kitty» Genovese) روز جمعه، ۱۳ مارس ۱۹۶۴، در حال بازگشت از محلِ کار به خانه بود. هنگامی که او به ورودی آپارتمان خود نزدیک شد، مورد حمله مردی قرار گرفت که بعدها به نام وینستون مورلی معرفی شد.
مسئله قتل جِنُووز تا به اینجا مورد خاصی نداشت و یک قتل، مشابه دیگر اتفاقات بهنظر میرسد؛ اما موضوع از جایی جالب میشود که بدانیم این قتل در هنگام وقوع حداقل ۳۷ شاهد داشته است! پلیس نیویورک همچنین گزارش کرده برخلاف درخواستهای مکرر کاترین برای کمک هیچ یک از دهها نفری که در ساختمانهای کناری شاهد این قتل بودند برای کمک نیامدند و یا حتی با پلیس نیز تماسی نگرفتند.
آیا کمک نکردن در مواقع اضطراری اشکال دارد؟
اگر رهگذری بتواند بدون به خطر انداختن جانِ خود به کسی کمک کند و این کار را نکند، معمولاً از نظر اخلاقی مجرم شناخته میشود. اما افرادِ عادی معمولاً هیچ تعهد قانونی برای کمک در مواقع اضطراری ندارند. با این حال، برخی از کشورها قوانین خاصی را برای نجاتِ افرادِ در خطر تصویب کردهاند و کمک نکردن به افرادِ نیازمند را جرم میدانند.
اثر تماشاگر و مطالعات روانشناسی
موضوع قتل جِنُووز واکنشهای بسیاری را در پی داشت. بسیاری از مردم بر این باور بودند که افراد با زندگی در شهرهای بزرگ نسبت به همنوعان خود بیتوجه و بیمسئولیت میشوند. بحثها پیرامون این حادثه ادامه داشت تا این که دو روانشناس اجتماعی، به نامهای بیب لاتانه (Bibb Latané) و جان دارلی (John Darley)، پس از قتلِ کیتی جنووز در شهر نیویورک در سال ۱۹۶۴، شروع به تحقیق و مطالعه کردند تا این که در نهایت به پدیدهای به نام «اثر تماشاگر» در رفتارِ انسان دست یافتند.
پس از این اتفاقات دارلی و لاتانه در یک سری از مطالعاتِ کلاسیک دریافتند مدت زمانی که شرکتکننده برای اقدام و درخواست کمک نیاز دارد، بسته به تعداد ناظران دیگر در اتاق متفاوت است. در یک آزمایش، هر یک از افراد در یکی از سه شرایط زیر قرار گرفتند:
- به تنهایی در یک اتاق
- با دو شرکتکننده دیگر
- با دو فرد دیگر که وانمود میکردند شرکتکنندگان عادی هستند.
وقتی شرکتکنندگان نشسته بودند و پرسشنامهها را پر میکردند، دود شروع به پر کردن اتاق کرد. زمانی که شرکتکنندگان تنها بودند، 75 درصد دود را به آزمایشکنندگان گزارش کردند. در مقابل، تنها 38 درصد از شرکت کنندگان در اتاقی با دو نفر دیگر دود را گزارش کردند. در گروه آخر، دو هم پیمان در آزمایش دود را یادداشت کردند و سپس آن را نادیده گرفتند که در نتیجه تنها 10 درصد از شرکت کنندگان دود را گزارش کردند.
آزمایشاتِ اضافی توسط لاتانه (Latané) و Rodin (1969) نشان داد که 70٪ از مردم زمانی که تنها شاهدِ نیازمند بودن یک زنِ فقیر هستند به او کمک میکنند اما تنها حدودِ 40 درصد در زمانی که افراد دیگر نیز حضور داشتند، به او کمک کردند.
اثر تماشاگر چیست؟
برای نمونه، زمانی ما تصور میکنیم افرادِ دیگر در صحنه حضور دارند که میتوانند کمک کنند، احساسِ مسئولیت نمیکنیم و تماشاگر باقی میمانیم. همچنین تحقیقات نشان داده، حتی در مواقع اضطراری، یک نفر در زمان حضورِ دیگران نسبت به زمانی که تنها است کمتر کمک میکند.
علاوه بر این، این که چه تعداد افراد در صحنۀ حضور دارند نیز در احتمالِ کمک کردن تاثیرگذار است؛ بهطوری که هرچه تعداد ناظران بیشتر باشد، افراد کمتر کمک میکنند. در حقیقت، در شرایطی مانند تصادف یک خودرو در بزرگراه که افراد زیادی شاهد ماجرا هستند، قربانی کمک بسیار کمتری نسبت به تصادف در یک کوچه خلوت دریافت میکند.
چرا پدیده اثر تماشاگر رخ می دهد؟
این که بخواهیم بهطور قطع یک دلیل برای اقدام نکردن افراد در مواقع خاص پیدا کنیم، کار چندان آسانی نیست. طبیعی است که افراد با دیدن کسی که در شرایط اضطراری قرار دارد یا مورد حمله قرار گرفته، شکه شوند و در جای خود میخکوب بمانند. در حقیقت این واکنش پاسخ بدن به ترس است و مغز به شما القا میکند که شما ضعیف هستید و با مداخله ممکن است جان خود را به خطر بیندازید؛ به همین دلیل حضور در جمع باعث میشود تا هیچ فردی مسئولیت عمل را بهعهده نگیرد.
هنگامی که فردی نیازمند کمک است، شرایط برای ما قدری غیرمعمول و منحصر به فرد یا حتی چند وجهی میشود و همین امر تصمیمگیری فوری را دشوار میکند. بهعلاوه، اکثر افراد هرگز با چنین موقعیتهایی روبهرو نشدهاند و تجربه کمی برای مدیریت احساسات خود و تصمیمگیری در لحظات فشار دارند. بههمین منظور، پژوهشگران چندین مدل از تصمیمگیری را توسعه دادهاند که افراد در موقعیت خطر آن را انجام میدهند.
آیا ممکن است هنگام کمک کردن به کسی مجرم شناخته شویم؟
بله، برخی اوقات زمانی که ما برای کمک به فردی وارد ماجرا میشویم ممکن است اتفاقاتی رخ دهد که از نظر قانونی پیامدهای منفی را برای ما بهدنبال داشته باشد. البته همین ترس از عواقب قانونی میتواند یکی از عوامل اصلی ایجاد اثر تماشاگر باشد.
به دنبال همین رویداد، بعضی از حوزههای قضایی قوانین خوبی را برای تشویق تماشاگران برای اقدام به تصویب رساندهاند و از کسانی که سعی در کمک به قربانیان دارند حمایت قانونی میکنند. با این حال، این قوانین اغلب محدود هستند.
انواع تصمیم گیری در موقعیت فشار
به گفته لاتانه و دارلی، قبل از کمک به دیگری، هر فرد یک فرآیند تصمیمگیری پنج مرحلهای را پشت سر میگذارد. این پنج مرحله عبارتند از:
مرحله اول: تماشاچی ابتدا باید متوجه شود که چیزی اشتباه است.
مرحله دوم: فرد باید بتواند موقعیت را بهعنوان یک وضعیت اضطراری یا شرایطی که نیاز به کمک دارد تعریف کند.
مرحله سوم: فرد باید تصمیم بگیرد که آیا وظیفه و مسئولیتی برای مداخله دارد یا خیر.
مرحله چهارم: فرد باید انتخاب کند که چگونه به انسان نیازمند کمک کند.
مرحله پنجم: در نهایت فرد باید بتواند رفتار کمکی انتخاب شده را اجرا کند.
بدین ترتیب عدم توجه، تعریف موقعیت، تصمیمگیری، انتخاب و اجرا، عواملی هستند که میتوانند باعث شوند که تماشاچی در رفتارِ کمکی شرکت نکند. اما علاوه بر نظریه لاتانه و دارلی، نظریههای دیگری نیز در مورد تصمیمگیری در شرایط بحران وجود دارد.
یکی از این نظریهها بیان میکند، تماشاگران یک حادثه هزینهها و پاداشهای کمک را میسنجند. بر این اساس، تماشاگران تصمیم خود را بر اساس این که کدام انتخاب (کمک کردن یا کمک نکردن) بهترین نتیجه ممکن را به ارمغان میآورد، انجام میدهد. در این مدل، تماشاگران زمانی کمک کردن را انتخاب میکنند که آن را راهی برای پیشبرد رشد شخصی خود، احساس خوبی نسبت به خود یا اجتناب از گناهی که ممکن است از کمک نکردن بهوجود آید، ببینند.
همچنین نفوذ اجتماعی نقش مهمی در تعیین اینکه افراد با چه سرعتی متوجه اشتباه میشوند و وضعیت را بهعنوان یک وضعیت اضطراری تعریف میکنند، ایفا میکند. همانطور که پیش از این خواندید، تحقیقات نشان داده، حضور دیگران میتواند باعث توزیع مسئولیت کمک شود. از این رو، نفوذِ اجتماعی و انتشار مسئولیت، فرآیندهای اساسی هستند که در مراحل اولیه فرآیند تصمیمگیری، زیربنای تأثیر تماشاگر قرار دارند.
نفوذ اجتماعی و ارتباط آن با اثر تماشاگر
تا به اینجا خواندیم اگر یک رهگذر از نظر فیزیکی در موقعیتی باشد که متوجه شود فردی در معرض خطر است، عواملی مانند وضعیت عاطفی فعلی رهگذر، ماهیت وضعیت اضطراری، و حضور دیگران میتوانند بر توانایی او در درک اشتباه بودن چیزی و احساس نیاز به کمک تأثیر بگذارند.
همانطور که میدانید به طور کلی خُلقهای مثبت، مانند شادی و رضایت، تماشاگران را تشویق میکند تا به شرایط اضطراری توجه و کمک کنند، در حالی که خُلقهای منفی، مانند افسردگی، باعث میشود تا آنها به احتمالِ کمتری مشارکت داشته باشند.
البته باید این نکته را ذکر کنیم که برخی از حالات منفی، مانند غم، اندوه و احساس گناه، احتمال این که فرد اقدام به کمک کند را افزایش میدهد. علاوه بر این، برخی از رویدادها، مانند سقوط فردی از پلهها که بسیار قابل مشاهده است، فرد را وادار به اقدام میکند.
برای مثال، مطالعات نشان دادهاند که قربانیانی که فریاد میزنند یا سر و صدا ایجاد میکنند، تقریباً به نسبت صد در صد کمک دریافت میکنند. در مقابل، رویدادهای دیگر، مانند فردی که دچار حمله قلبی میشود، به این دلیل که زیاد قابل مشاهده نیست کمتر جلب توجه میکند و کمک کمتری نیز میگیرد.
آیا تأثیر تماشاگر می تواند مثبت باشد؟
پاسخ این سؤال مثبت است. به گفته روانشناسان از همان عواملی که منجر به اثر تماشاگر میشود میتوان برای افزایش رفتارهای کمکی استفاده کرد. این یعنی افراد زمانی که احساس میکنند تحت نظر «جمعیت» هستند و اعمالشان با هویت اجتماعیشان همخوانی دارد، احتمالاً رفتار خوبی از خود نشان میدهند. برای مثال، فردی که طرفدار محیط زیست است، زمانی که میداند دیگران او را میبینند، تلاش بیشتری برای جدا کردن زبالههای خشک و تر میکند.
چطور جلوی اثر تماشاگر را بگیریم؟
حال که بهطور کامل با اثر تماشاگر آشنا شدیم، باید از خودمان بپرسیم چطور میتوانیم مانع این اتفاق شویم تا بتوانیم بهتر به دیگران کمک کنیم؟ بسیاری از روانشناسان معتقدند آگاهی از رفتاری به نام اثر تماشاگر، جلوگیری از فریز شدن در مواقع ضروری کافی است و میتواند بهراحتی این چرخۀ باطل را بشکند. در حقیقت، این که ما بدانیم در موارد ضروری اثر تماشاگر میتواند ما را از عقب نگه دارد و مانع کمک کردن شود، کمک میکند تا ما آگاهانهتر عمل کنیم و برای غلبه بر آن گام برداریم.
اما اگر ما فردی بودیم که نیاز به کمک داشت چه؟ چطور دیگران را تشویق کنیم به ما کمک کنند؟ برا این کار یکی از تاکتیکهایی که اغلب توصیه میشود، جدا کردن یک نفر از جمعیت است. این یعنی اگر در معرض خطر بودیم و جمعیتی اطراف ما را فرا گرفته بود کافی است تا از میان جمعیت یک نفر را انتخاب و با او تماس چشمی برقرار کنیم. زمانی که از یک نفرِ خاص درخواست کمک میکنیم در حقیقت درخواست خود را شخصیسازی کردهایم و به این ترتیب رد کردن درخواست کمک برای مردم سختتر میشود.
نکات ضروری برای غلبه بر اثر تماشاگر
وقتی به خود آموزش میدهیم که در رویدادها یک تماشاگر فعال باشیم، همزمان ویژگیهایی مانند همدلی و نوعدوستی را نیز در خود تقویت میکنیم که این تمرینِ عالی برای بهبود مهارتهای اجتماعی نیز بهشمار میرود. تلاش برای غلبه بر اثر تماشاگر همچنین به ما کمک میکند تا فرهنگی مفید را در جامعه رواج دهیم و اثراتی که رویدادهای وحشتناکی مانند تجاوز یا زورگیری بر افراد دارد را قدری کاهش دهیم.
در پایان برای اثرگذاری بیشتر در هنگام تلاش برای غلبه بر اثر تماشاگر، پیشنهاد میکنیم نکات زیر را در نظر داشته باشیم:
- تلاش کنیم شرایط را از منظر قربانی ببینیم و به نوعی خودمان را جای فرد نیازمند کمک بگذاریم.
- کمتر در مورد عواقب کمک کردن نگران باشیم و بیشتر در مورد اثری که کار ما برای نسل های آینده دارد فکر کنیم.
- اگر ما در جایگاهِ قربانی هستیم، یک نفر را در میان جمعیت انتخاب کنیم و تماس چشمی برقرار کنیم.
فرآیند تولید و تأیید علمی محتوا
