تستهای روانشناسی چیست؟
تستهای روانشناسی، ارزیابیهای شفاهی یا کتبی هستند که برای بررسی رفتار یک فرد طراحی شدهاند. انواع مختلفی از پرسشنامههای روانشناسی وجود دارد که به ما کمک میکند بفهمیم چرا انسانها در شرایط و مواقع مختلف به صورت متفاوت عمل کرده و چرا رفتارهای مختلفی از خود بروز میدهند.
تستهای روانشناسی توضیح میدهند که چرا یک شخص در یک زمینه، عملکرد بهتری دارد، در حالی که یشخص دیگر در زمینه دیگری برتری دارد. پرسشنامههای روانشناسی اجازه میدهند عوامل مختلفی که در کمک به حل مشکلات افراد نقش دارند، بهصورت رسمی و دقیق اندازهگیری شوند.
قبل از اجرای یک پرسشنامه روانشناسی، معمولاً با فردِ آزمایششونده مصاحبه صورت میگیرد. علاوه بر این، در برخی موارد ممکن است چندین پرسشنامۀ روانشناسی به یک فرد داده شود.
باید توجه داشت که هر کسی نمیتواند یک پرسشنامه روانشناسی را اجرا کند. هر آزمونی شرایط خاص خود را دارد که باید توسط یک حرفهای متخصص طراحی شود تا یک نفر بتواند پرسشنامه را خریداری کرده و به شخص دیگری اجرا کند.

گزیده ای از تاریخچه تستهای روانشناسی
- تست مهارت در کشور چین حدود 2200 سال قبل از میلاد شروع شد. هر سه سال یک بار، امپراتور این کشور، مقامات ارشد را ارزیابی میکرد.
- فیثاغورث در حدود 500 سال قبل از میلاد، شروع به استفاده از فیزیولوژی، برای ارزیابی شخصیت کرد.
- افلاطون در سال 400 قبل از میلاد، پیشنهاد میکند که مردم باید کاری پیدا کنند که مناسب توانایی های آنها باشد.
- سال 1879 ویلهلم وونت، اولین آزمایشگاه روانشناسی تجربی را در لایپزیگ آلمان تأسیس کرد.
- زیگموند فروید در سال 1900 میلادی کتاب “تفسیر رؤیاها” را منتشر کرد که بر روشهای تفسیر شخصیت تأثیر گذاشت.
- آلفرد بینه و تئودور سایمون، مقیاس هوش 30 موردی را برای کمک به طبقهبندی دانشآموزان در مدارس پاریس در سال 1905 پس از میلاد منتشر کردند.
- در سال 1908 پس از میلاد، فرانک پارسونز آژانس مشاوره شغلی بوستون را تأسیس کرد که راهنمایی شغلی به جوانان بزرگسال ارائه میداد.
- سال 1914 میلادی. هزاران نفر از سربازان آمریکایی در طول جنگ جهانی اول، برای عملکرد هوشی و عاطفی ارزیابی شدند، که به افزایش آزمونهای روانشناختی منجر شد.
- هرمان رورشاخ، روانپزشک سوئیسی، مقاله معروف خود را با عنوان «تشخیص روانی» در سال 1921 پس از میلاد منتشر کرد که منجر به ایجاد آزمون لکه جوهر رورشاخ شد.
- آزمون استعداد تحصیلی (SAT) برای اولین بار در سال 1926 پس از میلاد ایجاد و اجرا شد.
- کارل اسپیرمن، نظریه دو عاملی هوش را در سال 1927 پس از میلاد منتشر کرد.
- پرسشنامه شخصیت چند مرحله ای مینه سوتا در سال 1943 پس از میلاد منتشر شد.
- اولین نسخه از تست های هوش وکسلر برای کودکان در سال 1949 منتشر شد.
- اولین نسخه از تست های هوش بزرگسالان وکسلر در سال 1955 منتشر شد.
- سال 1962 میلادی. تست شخصی شناسی مایرز-بریگز توسط کاترین بریگز و ایزابل مایرز ایجاد شد (MBTI).
- در سال 1962،AD Warren T. Norman اولین مقاله خود را در مورد پنج عامل مهم شخصیت می نویسد.
- در سال 1970 پس از میلاد جان ال. هالند تست رغبت سنج شغلی خود را طراحی و برای استفاده عموم مردم معرفی کرد.
ویژگی های تستهای روانشناسی
پنج ویژگی اصلی یک آزمون روانشناسی معتبر به شرح زیر است:
- بیطرفی (عینیت): این آزمونها باید عاری از قضاوت ذهنی در مورد توانایی، مهارت، دانش، صفت یا پتانسیل شخص مورد سنجش باشند.
- قابل اعتماد (پایایی): به میزان سازگار یا قابل اعتماد بودن نتایج به دست آمده اشاره دارد.
- روایی (اعتبار): به معنای اندازهگیری دقیق یک ویژگی خاص است. بهعنوان مثال: هنگام توسعهی یک آزمون هوش برای اندازهگیری سطح هوشی، باید فقط هوش شخص را ارزیابی کند و عوامل دیگر را نه. اعتبار یک آزمون به ما میگوید که آیا به هدفی که برای ایجادش تعیین کرده، میرسد یا نه. روشهای مختلفی برای تعیین اعتبار آزمون وجود دارد.
- استانداردها (هنجارها): ویژگی “استانداردها” در مورد آزمونهای روانشناختی به معنای میانگین عملکرد یک نمونه نماینده از افراد مرجع (معمولاً جمعیتی که آزمون برای آن طراحی شده است) است. بهعنوان مثال، فرض کنید یک آزمون هوش برای دانشآموزان دبیرستانی طراحی شده است. برای این آزمون، یک گروه از دانشآموزان، انتخاب میشوند که تنوع مختلفی از توانمندیها و مهارتها را دارند. سپس این گروهِ نمونه، آزمون را طی میکنند و امتیازهایشان به عنوان “استانداردها” برای این آزمون تعیین میشوند. به این معنا که این امتیازها، نشاندهندهی عملکرد متوسط این گروه نمونه است. حال وقتی که افراد دیگری (مانند دیگر دانشآموزان) این آزمون را انجام میدهند، میتوانند نتایج خود را با استانداردها مقایسه کنند تا بفهمند که سطح عملکرد آنها در مقایسه با گروه نمونه از دانشآموزان چگونه است. این نحوه مقایسهی نتایج با استانداردها، به افراد این امکان را میدهد تا ببینند آیا عملکردشان بالاتر یا پایینتر از میانگین گروه نمونه است.
- عملی بودن (عمل پذیری): آزمون باید در عمل قابل اجرا باشد و مدت زمان لازم برای انجام آن، طول، تعداد موارد یا سوالات، امتیازدهی و غیره به حداقل رسانده شود. آزمون نباید خیلی طولانی یا پاسخ دادن به آن سخت باشد.
کاربردهای تست روانشناسی
آزمونهای روانشناختی در درجه اول برای ارزیابی تواناییها و ویژگیهای ذهنی فرد، مانند شخصیت، موفقیت، توانایی و عملکرد عصبی استفاده میشوند. موارد زیر مهمترین و اصلی ترین کاربردهای تست روانشناسی هستند:
- انتخاب کارمندان: برای انتخاب افراد مناسب برای یک شغل خاص، آزمونهای روانشناختی به عنوان ابزاری کاربردی در این زمینه، مورد استفاده قرار میگیرند.
- تفاوتهای فردی: آزمونهای روانشناختی برای بررسی تفاوتهای فردی میان افراد مورد استفاده قرار میگیرند. این تفاوتها میتوانند در زمینههای مختلفی از جمله تواناییها، نگرشها و شخصیت باشند.
- تشخیص رفتار خاص: آزمونهای روانشناختی برای شناسایی رفتارهای خاص و نشانههای روانی یا اختلالات روانی استفاده میشوند.
- ابزارهای تشخیصی در محلهای آموزشی: آزمونهای روانشناختی در برنامههای آموزشی به عنوان ابزارهای تشخیصی مورد استفاده قرار میگیرند. برای ارزیابی عملکرد و توانمندیهای تحصیلی دانشآموزان و دانشجویان، از این آزمونها استفاده میشود.
- روانسنجی / ارزیابی شغلی: در زمینههای مشاوره شغلی و انتخاب شغل، آزمونهای روانشناختی برای ارزیابی مهارتها و توانمندیهای فردی و تطابق با شغل مورد استفاده قرار میگیرند.
- آزمایشها پژوهشهای علمی: در زمینههای پژوهشی و علمی، آزمونهای روانشناختی برای تحقیقات و بررسیهای مختلف استفاده میشوند.
- افزایش خودآگاهی و درک: آزمونهای روانشناختی میتوانند به افزایش خودآگاهی و درک افراد، دربارهی توانمندیها، نقاط ضعف و ویژگیهای شخصیتیشان کمک کنند.
- رشد سازمانی: آزمونهای روانشناختی میتوانند برای ارزیابی و پیشرفتهای سازمانی مورد استفاده قرار گیرند.
محدودیتهای تست روانشناسی
- آزمایشها به گونهای انجام میشود که در برخی موارد، غیر قابل اعتماد هستند.
- داوطلب یا شخص مورد سنجش، ممکن است ممکن است در تستها دروغ بگوید که باعث بهوجود آمدن نتیجهای کاملاً متفاوت میشود.
- وقتی کسی آزمون روانشناختی را انجام میدهد، (مثلاً برای انتخاب یک کارمند یا ورود به یک موسسه آموزشی) نتیجهگیری و انتخاب نهایی بر عهده شخصی است که آزمون میگیرد، نه خود آزمون.
- به مرور زمان، یک آزمون خاص ممکن است قدیمی شود و جایگزینی یک آزمون جدید، ضروری شود.
چرا آزمونهای روانشناختی لازم (یا توصیه) میشوند؟
آزمونهای روانشناختی به چندین دلیل میتوانند توصیه شوند، از جمله تشخیص بیماریهای روانی و شناسایی رفتارهای مشکوک.
به گفته انجمن روانپزشکی آمریکا، علائم زیر ممکن است نشاندهندهی این باشند که نیاز به آزمون روانشناختی وجود دارد:
- انزوای افراد از جامعه
- عصبانیت
- تغییرات در خلق و خو
- مشکل در انجام وظایف روزمره
- تغییرات شدید در عادات خواب و خوردن
- مشکل در تمرکز
انواع تست های روانشناسی
در زیر با انواع تست های روانشناسی مثل تست هوش و انواع آن، تستهای شخصیت شناسی، تستهای نگرش، آزمونهای پیشرفت، آزمونهای استعداد، تستهای عصب روانشناسی، آزمونهای فرافکنی، تستهای تکمیل جملات، تستهای مشاهده مستقیم و تستهای بالینی خاص آشنا میشویم.
1. تست های هوش
تستهای هوش مختلفی طراحی شدهاند تا جنبههای مختلفی از توانمندیهای شناختی و عملکرد فکری فرد را ارزیابی کنند. برخی از رایجترین آنها عبارتند از:
- مقیاس هوش وکسلر برای بزرگسالان (WAIS): این تست برای اندازهگیری توانمندیهای شناختی عمومی بزرگسالان، مثل: فهم و تفسیر کلامی، استدلال تصویری، حافظۀ کاری و سرعت پردازش، استفاده میشود.
- مقیاس هوش وکسلر برای کودکان (WISC): مشابه WAIS، اما برای کودکان با سن 6 تا 16 سال طراحی شده است.
- آزمون هوش استنفورد – بینت (Stanford-Binet Intelligence Scales): این تست ابتدا به عنوان اولین آزمون هوش طراحی شد و بخش وسیعی از توانمندیهای شناختی را برای گروههای سنی مختلف ارزیابی میکند.
- ماتریسهای پیشرفته ریون (Raven’s Progressive Matrices): این آزمونِ غیرکلامی، قابلیت استدلال و حل مسئله انتزاعی را ارزیابی میکند.
- تست ارزیابی کافمن برای کودکان (KABC): برای ارزیابی توانمندیهای شناختی در کودکان با سن 2.5 تا 12.5 سال طراحی شده است و شامل وظایف کلامی و غیر کلامی میشود.
- آزمونهای هوش وودکاک – جانسون (Woodcock-Johnson Tests of Cognitive Abilities): مجموعه جامعی از تستهای هوش است که توانمندیهای مختلف شناختی را در افراد با سن 2 سال تا بزرگسالی ارزیابی میکند.
- مقیاس تفاوتی توانمندیها (DAS): این تست برای ارزیابی توانمندیهای شناختی در کودکان با سن 2.5 تا 17.5 سال طراحی شده است.
- مقیاس هوش غیرکلامی وکسلر (WNV): تست هوش غیر کلامیای است که برای افرادی با مشکلات مرتبط با زبان یا تفاوتهای فرهنگی و زبانی مناسب است.
- تست هوش یکپارچه بینالمللی (UNIT): یک تست غیر کلامی دیگر است که هدف آن ارزیابی توانمندیهای شناختی است که مستقل از مهارتهای زبانی است.
- آزمون هوش فرهنگی کتل (CFIT): در این تست، سعی شده است تا عوامل مختلف فرهنگی در ارزیابیِ هوش، نادیده گرفته شوند و به جای آن تستهایی ارائه شوند که تا حد ممکن از تفاوتهای فرهنگی مستقل باشند. هدف این تست ارزیابی توانمندیهای شناختی عمومی فرد در حالتی است که فرهنگ و زبان از معیارهای مهمِ تعیینکننده، نباشند.
لازم به ذکر است که هوش یک مفهوم چندوجهی است و هیچ تستی بهصورت تنها نمیتواند تمام توانمندیهای شناختی یا پتانسیل یک فرد را به طور کامل نشان دهد. همچنین، بررسی و استفاده از تستهای هوش باید با دقت انجام شود و ملاحظات مربوط به سوابق فردی، عوامل فرهنگی و سایر مسائل مرتبط را در نظر بگیرد. تستهای هوش تنها یکی از ابزارهای موجود در زمینه روانشناسی هستند که برای درک و ارزیابی عملکرد شناختی افراد استفاده میشوند.
2. تست های شخصیت
تستهای شخصیتی شناسی مختلفی طراحی شدهاند تا جنبههای مختلفی از صفات و ویژگیهای شخصیتی افراد را ارزیابی کنند. برخی از رایجترین تستهای شخصیتی عبارتاند از:
تستMBTI (Myers-Briggs Type Indicator)
یکی از محبوبترین تستهای شخصیتی است که در حوزه روانشناسی مورد استفاده قرار میگیرد. این تست در دهه 1940 توسط مادر و دختری به نامهای Isabel Briggs Myers و Katharine Cook Briggs توسعه یافته و از آن زمان تاکنون استفاده گستردهای در محیطهای مختلف، از جمله روانشناسی، مشاوره، شرکتها، آموزش و … داشته است.
اما جامعه علمی روانشناسی، نقدهایی علیه MBTI وارد دانسته اند که عمدتاً بر اساس موارد زیر هستند:
- کمبود اثبات علمی: بسیاری از مطالعات علمی نشان دادهاند که تست MBTI از نظر پایایی و اعتبار، مشکلاتی دارد و نتایج آن در طول زمان پایدار نمیمانند.
- تشخیص ضعیف: روش تشخیص نوع شخصیت در MBTI بر اساس پرسشهای ساده و تفسیر شخصیت فرد توسط خودش استوار است، که این ممکن است به نتایج نادرست و مطلوبی منجر شود.
- تفکر چندبعدی: اکثر روانشناسان و اساتید روانشناسی، از تفکر چندبعدیِ شخصیت (به جای 16 نوع مختلف) حمایت میکنند و اعتقاد دارند که شخصیت، یک طیف پیچیدهتر از آنچه MBTI تصویر میدهد، است.
از این رو، معمولاً تست MBTI از بین تستهای روانشناسی مورد پذیرش علمی کمتری است و اغلب به عنوان یک ابزار تفریحی استفاده میشود تا یک ابزار علمی برای تشخیص شخصیت فرد. اگر از MBTI استفاده میکنید، بهتر است محدودیتهای علمیِ آن را در نظر بگیرید و از آن به عنوان یک ابزار کمکی در تحلیل شخصیت استفاده کنید تا یک معیار علمی برای شناخت و تشخیص شخصیت فرد.
پنج عامل شخصیت
تئوری پنج عامل شخصیت میگوید: شخصیت انسان میتواند به پنج بُعد تقسیم شود. این بُعدها جنبههای اساسی شخصیت افراد را تشکیل میدهند. این پنج عامل، عبارتند از:
- مجموعه صفات مرتبط با برونگرایی (Extraversion)
- مجموعه صفات مرتبط با پذیرش تجربههای جدید (Openness to experience)
- مجموعه صفات مرتبط با وظیفه شناسی (Conscientiousness)
- مجموعه صفات مرتبط با سازگاری و موافق بودن (Agreeableness)
- مجموعه صفات مرتبط با ثبات عاطفی (Neuroticism)
پرسشنامه 16 عامل شخصیتی (16PF)
ابزاری برای ارزیابی شخصیت است که توسط روانشناس ریموند کتل در نیمۀ قرن بیستم توسعه داده شد. هدف این پرسشنامه، اندازهگیری ابعاد مختلف شخصیت فرد است و اطلاعاتی ارائه میدهد درباره گرایشهای رفتاری، انگیزهها و سبکهای بینفردی او.
این پرسشنامه، ابعاد شخصیتی اصلی زیر را ارزیابی میکند:
- دلسوزی
- استدلال
- ثبات عاطفی
- قاطعیت
- سر زندگی
- پیروی از قوانین
- جرأت اجتماعی
- حساسیت
- هوشمندی
- تفکر انتزاعی
- حریم خصوصی
- نگرانی
- باز بودن نسبت به تغییر
- اعتماد به نفس
- کمالگرایی
- تنش
این عوامل شامل طیف گستردهای از ویژگیها و بُعدهای شخصیتی هستند که به تشکیل نمودارِ شخصیتیِ کلیِ فرد کمک میکنند. پرسشنامه شامل یک سری جملات یا سوالات است و از شرکتکنندگان خواسته میشود که در مورد هر مورد اظهارنظر کنند و سطح توافق یا عدمتوافق خود با آن را ارزیابی کنند.
آزمون شخصیتی چندمرحلهای مینهسوتا (MMPI)
شامل تعداد زیادی سؤال یا جملۀ درست یا غلط است که انواع ویژگیها، نگرشها و رفتارهای روانی را پوشش میدهد. هدف آن ارائه دید کلی در مورد سلامت عاطفی و روانی، ویژگیهای شخصیتی و اختلالات روانی یا شرایط بالقوه روانشناختی فرد است. این ارزیابی برای افراد بالای ۱۸ سال مناسب است.
پرسشنامه شخصیتی آیزنک (EPQ)
ابزاری بهمنظور اندازهگیری شخصیت فرد بر اساس نظریه شخصیتی پیشنهادی توسط هانس آیزنک، یک روانشناس برجسته.
EPQ سه بُعد اصلی شخصیتی را ارزیابی میکند:
- 1. برونگرایی (E)
- 2. ثبات عاطفی (N)
- 3. روانپریشی: (P)
پرسشنامه رفتار شخصیتی کالیفرنیا (CPI)
شامل یک سری جملات یا سوالات است که افراد بر اساس اینکه هر جمله چه اندازه به شخصیت آنها نزدیکتر است، پاسخ میدهند. CPI نمراتی را برای چندین مقیاس اصلی بیان میکند که شامل موارد زیر است:
- قاطعیت: این مقیاس، اعتماد به نفس و راحتیِ فرد را در موقعیت های اجتماعی، اندازهگیری می کند.
- ظرفیت برای وضعیت: میل فرد را برای به رسمیت شناختن و موفقیت در محیط های اجتماعی و حرفه ای ارزیابی می کند.
- اجتماعپذیری: این مقیاس تمایل فرد را به اجتماعی بودن و لذت بردن از تعاملات اجتماعی میسنجد.
- مسئولیتپذیری: سطح وظیفه شناسی، قابلیت اطمینان و احساس وظیفه را در رفتار فرد می سنجد.
- جامعهپذیری: این مقیاس، پایبندی فرد به قوانین اجتماعی، همکاری و سازگاری با انتظارات اجتماعی را ارزیابی میکند.
- خودکنترلی: قدرت تطبیق و انعطافپذیری فرد در مواجهه با چالشها، مشکلات و تغییرات چقدر است.
- تحمل: این مقیاس، میزان پذیرش، صبور بودن و درک دیدگاههای دیگران را ارزیابی می کند.
پرسشنامه شخصیتی NEO (NEO-PI-R)
این تست پنج عامل شخصیتی زیر را اندازهگیری میکند و به طور وسیع در تحقیقات و محیطهای بالینی استفاده میشود.
- ثبات عاطفی
- برونگرایی
- انعطافپذیری
- همدلی و همکاری
- وظیفهشناسی
آزمون «نقاشیهای جوهری رورشاخ» (Rorschach Inkblot Test)
این آزمون استفاده میشود تا ویژگیهای شخصیتی، عملکرد هیجانی و فرآیندهای فکری فرد را بررسی کند و توسط روانشناس سوئیسی هرمان رورشاخ در اوایل قرن بیستم توسعه داده شد.
آزمون تفسیر تماتیک (TAT)
در این آزمون، یک سری عکس سیاه و سفید، که به عنوان «کارت داستان» شناخته میشود، به فرد ارائه می شود. هر کارت، صحنه یا موقعیتی را به تصویر میکشد که یک یا چند نفر را شامل می شود.
از شرکتکننده خواسته میشود داستانی دربارۀ آنچه در هر تصویر اتفاق میافتد، شامل افکار، احساسات و انگیزههای شخصیتهای درگیر بسازد. داستانها معمولاً پایان باز هستند و به فرد اجازه میدهند تا افکار و احساسات خود را بر روی شخصیتهای موجود در تصاویر نمایش دهد.
پرسشنامههای خودگزارشگری
در تنظیم این پرسشنامهها، از افراد خواسته میشود تا میزان موافقت یا مخالفت خود را با جملهها بیان کنند، ترجیحات خود را اعلام کنند، احساسات خود را توصیف کنند یا اطلاعاتی درباره خود ارائه دهند. پاسخها سپس امتیازدهی و تحلیل میشوند تا نظریههای مختلفی از جملههای روانشناختی فرد بهدست آید.
3. تست های نگرش
در روانشناسی، آزمونهای نگرش ابزارهای ارزیابی هستند که برای اندازهگیری احساسات، نظرات یا باورهای فرد در مورد موضوعات، افراد، اشیاء یا رویدادهای خاص استفاده میشوند. هدف این تستها، ارزیابی نگرش فرد است که میتواند مثبت، منفی یا خنثی باشد و یا حتی تمایل به موضوعی خاص را نشان دهد.
این آزمونها، معمولاً شامل مجموعهای از جملات یا سؤالاتِ مرتبط با موضوعِ مورد علاقه است. از شرکتکنندگان خواسته میشود تا سطح موافقت یا مخالفت خود را با هر عبارت نشان دهند یا احساسات خود را نسبت به اشیاء، افراد یا موقعیتهای خاص، ارزیابی کنند.
مهمترین این تستها عبارتاند از:
مقیاس نگرش نسبت به برنامهریزی خانواده – توسط حکیم سینگ (Hakim Singh)
این مقیاس توسط حکیم سینگ، طراحی شده است تا نگرش و دیدگاه افراد را بهطور خاص درباره برنامهریزی خانواده اندازهگیری کند. این مقیاس هدف دارد نظرات و احساسات افراد را درباره استفاده از روشهای جلوگیری از بارداری، اندازه خانواده و کلیه عملکردهای برنامه ریزی خانواده ارزیابی کند و معمولاً شامل یک سری اظهارنظر یا سؤالات مرتبط با موضوعات برنامهریزی خانواده است. از شرکتکنندگان خواسته میشود میزان موافقت یا مخالفت خود با هر یک از اظهارنظرها را بیان کنند و نگرشهای خود نسبت به روشهای جلوگیری از بارداری، کنترل تولید نسل و ترجیحات خود برای اندازه خانواده را نشان دهند.
مقیاس علاقه به نگرش – توسط ترمن و مایلز (Terman & Miles)
این مقیاس ابزار ارزیابی روانشناختی است که توسط لوئیس ام. ترمن و چارلز سی. مایلز طراحی شده است تا نگرش و علاقه افراد نسبت به موضوعات یا حوزههای خاص علاقهمندی را اندازهگیری کند. هدف این مقیاس، ارزیابی شدت و جهت نگرش و علاقه فرد به یک موضوع خاص است و معمولاً شامل یک سری اظهارنظر یا سؤالات مرتبط با موضوع علاقهمندی است. از شرکتکنندگان خواسته میشود میزان موافقت یا مخالفت خود با هر یک از اظهارنظرها را اعلام کنند یا درجه علاقه خود به موضوع مورد نظر را اعلام کنند.
مقیاس مدرنیزاسیون – توسط روما پال (Rooma Pal)
مقیاس مدرنیزاسیون برای اندازهگیری میزان پذیرشِ ارزشها و شیوههای مدرن در افراد یا جوامع طراحی شده است. هدف آن ارزیابی میزان پذیرش ایدهها، نگرشها و شیوههای زندگی مدرن در مقایسه با باورهای سنتی یا محافظهکارانه است.
این مقیاس، معمولاً شامل مجموعهای از اظهارات یا سؤالات مربوط به جنبههای مختلف زندگی، فرهنگ و هنجارهای اجتماعی است. از شرکتکنندگان خواسته میشود تا سطح موافقت یا مخالفت خود را با هر عبارت بیان کنند که نشان دهندۀ گرایش آنها به ارزش های مدرن یا سنتی است.
این مقیاس معمولاً در تحقیقات علوم اجتماعی برای بررسی تأثیر مدرنیزاسیون بر افراد و جوامع استفاده می شود. میتوان از آن برای درک تغییرات در نگرش ها و رفتارها در پاسخ به تحولات اجتماعی، پیشرفت های تکنولوژیکی و جهانی شدن استفاده کرد.
4. آزمون های پیشرفت
آزمونهای پیشرفت، نوعی ارزیابی روانشناختی است که برای اندازهگیری سطح دانش یا مهارت فرد در یک موضوع یا حوزهی تحصیلی خاص مورد استفاده قرار میگیرد. هدف این آزمونها، ارزیابی این است که یک فرد تا چه حد بر مجموعهای از اطلاعات یا مهارتها، (معمولاً در یک زمینه آموزشی یا آکادمیک) به خوبی یاد گرفته و تسلط دارد.
بر خلاف آزمونهای استعداد، که تواناییهای بالقوه یا ذاتیِ فرد را ارزیابی میکنند، آزمونهای پیشرفت بر آنچه که شخص واقعاً انجام داده یا به دست آورده است، تمرکز دارد. آنها برای ارزیابیِ میزان یادگیری و سطح شایستگیِ کسب شده توسط فرد در یک حوزه خاص، مانند ریاضیات، زبان، علوم یا هر موضوع دانشگاهیِ دیگر طراحی شدهاند.
معمولاً از آزمونهای پیشرفت در محیطهای آموزشی برای ارزیابی پیشرفت تحصیلی دانشآموزان و سنجش اثربخشیِ برنامههای آموزشی استفاده میشود. معلمان، مربیان و مدیران مدرسه از این آزمونها برای ارزیابی عملکرد دانشآموزان، شناسایی نقاط قوت و ضعف و تنظیم دستورالعملها برای برآوردن نیازهای یادگیری فردی استفاده میکنند.
دو تست معتبر در این زمینه عبارتاند از:
آزمون پیشرفت فردی وکسلر (WIAT)
یک آزمون جامع پیشرفت تحصیلی است که برای ارزیابی مهارتها و عملکرد تحصیلی افراد در زمینههای مختلف طراحی شده است. به طور گستردهای برای ارزیابی تواناییهای تحصیلی کودکان، نوجوانان و بزرگسالان در محیطهای آموزشی و بالینی استفاده می شود.
WIAT طیف وسیعی از مهارتهای آکادمیک، از جمله خواندن، نوشتن، ریاضیات، زبان شفاهی و درک شنیداری را اندازهگیری میکند. اطلاعات ارزشمندی در مورد نقاط قوت و ضعف فرد در این حوزههای تحصیلی ارائه میکند و به مربیان، پزشکان و والدین کمک میکند تا مداخلات آموزشی و پشتیبانی را برای برآوردن نیازهای یادگیری خاص فرد انجام دهند.
تست پیشرفت فردی Peabody (PIAT)
آزمون PIAT از چندین زیر آزمون تشکیل شده است که حوزههای مختلف تحصیلی را پوشش میدهد؛ از جمله:
- تشخیص خواندن: توانایی تشخیص و تلفظ کلمات چاپ شده را ارزیابی می کند.
- درک مطلب: توانایی درک مطالب خوانده شده را ارزیابی می کند.
- ریاضیات: توانایی حل مسائل ریاضی را می سنجد.
- املا: توانایی املای صحیح را ارزیابی می کند.
- بیان نوشتاری: توانایی نوشتن جملات را ارزیابی می کند.
5. آزمون های استعداد
برخلاف آزمونهای پیشرفت که آموختههای فرد را ارزیابی میکنند، آزمونهای استعداد بر توانایی فرد برای یادگیری یا عملکرد خوب در آینده تمرکز میکنند. این آزمونها تلاش میکنند تا ظرفیت یک فرد برای برتری در زمینههای خاص یا مناسب بودن آنها برای مسیرهای تحصیلی یا شغلیِ خاص را پیشبینی کنند.
آزمون های استعداد می تواند طیف گسترده ای از حوزه ها را پوشش دهد، از جمله:
- استعداد شناختی: ارزیابی تواناییهای شناختی فرد؛ مانند: حل مسئله، استدلال منطقی، توانایی عددی، درک کلامی و تجسم خلاق.
- استعداد تحصیلی: ارزیابی پتانسیل یک فرد برای برتری در دروس دانشگاهی؛ مانند ریاضیات، هنرهای زبانی یا علوم.
- استعداد حرفهای: سنجش شایستگیِ افراد برای مشاغل خاص، بر اساس تواناییها و علایق.
- استعداد هنری: ارزیابی استعداد و پتانسیل در حوزههای خلاقانه، مانند موسیقی، هنرهای تجسمی، یا نوشتن خلاق.
- استعداد مکانیکی: ارزیابی توانایی فرد در درک و کار با سیستمها و ابزارهای مکانیکی.
- استعداد زبان: ارزیابی توانایی فرد برای یادگیری و استفاده از زبانها، از جمله زبانهای خارجی.
6. تستهای عصب روانشناسی
این تست ها برای ارزیابی نحوه عملکرد نواحی مختلف مغز و شناسایی هرگونه نقص یا نقص شناختی که ممکن است به دلیل آسیب مغزی، اختلالات عصبی، یا سایر شرایط پزشکی مؤثر بر مغز وجود داشته باشد، استفاده می شود.
تستهای عصبروانشناختی، طیف وسیعی از حوزههای شناختی را پوشش میدهند، از جمله:
- حافظه: ارزیابی توانایی حفظ و یادآوری اطلاعات، اعم از حافظه کوتاه مدت و بلند مدت.
- توجه و تمرکز: اندازهگیری توانایی حفظ توجه و تمرکز بر وظایف خاص.
- عملکردهای اجرایی: ارزیابی فرآیندهای شناختی سطوح بالاتر؛ مثل: حل مسئله، تصمیمگیری و برنامه ریزی.
- مهارتهای زبانی: ارزیابی روانی کلامی، درک مطلب و بیان.
- مهارتهای بصری: آزمون توانایی تشخیص شکلها، اندازهها، و موقعیتهای اجسام در فضا
- مهارت های حرکتی: تواناییها و مهارتهایی است که فرد در حوزه حرکتی دستها و پاها، بهخصوص کار با اشیاء کوچک یا دقیق، نشان میدهد.
- سرعت پردازش: اندازه گیری سرعتی که فرد می تواند اطلاعات را پردازش کند و به محرک ها پاسخ دهد.
7. آزمونهای فرافکنی
آزمون های فرافکنی در روانشناسی، نوعی ارزیابی روانشناختی است که شامل ارائه محرکهای مبهم به افراد و سپس تفسیر پاسخهای آنها، میشود. ایده پشت این آزمونها این است که پاسخهای فرد، افکار، احساسات و انگیزههای زیربنایی را آشکار میکند که دسترسی به آنها یا بیان آنها از طریق پرسش مستقیم دشوار است.
در آزمونهای فرافکنی، از افراد خواسته میشود به محرکهای مختلفی مانند تصاویر، کلمات یا سناریوها پاسخ دهند و پاسخهای آنها توسط متخصصانِ آموزش دیده، ثبت و تجزیه و تحلیل میشود. محرکها عمداً مبهم و قابل تفسیر هستند و به فرد این امکان را می دهند که افکار و احساسات خود را بر روی محرک فرافکنی کند. فرض بر این است که پاسخهای فرد، تحت تأثیر ضمیر ناخودآگاهِ او قرار میگیرد و بینشی در مورد شخصیت، احساسات و تعارضهای درونی او فراهم میکند.
برخی از آزمون های فرافکنیِ رایج در روانشناسی عبارتاند از:
تست لکه جوهر رورشاخ
در این تست به افراد یک سری لکه جوهر نشان داده می شود و از آنها خواسته می شود آنچه را که در هر لکه می بینند، توصیف کنند؛ سپس پاسخ ها بر اساس عوامل مختلفی مانند: محتوای پاسخ، محل پاسخ و شکل و رنگ لکۀ جوهر، تجزیه و تحلیل می شوند.
آزمون ظاهر موضوعی (TAT)
در این آزمون، به افراد یک سری عکسِ مبهم نشان داده میشود و از آنها خواسته میشود که در مورد هر تصویر، داستانی بسازند. سپس داستانها برای به دست آوردن بینشی در مورد افکار، احساسات و انگیزه های فرد تجزیه و تحلیل میشوند.
8. تستهای تکمیل جملات
در این آزمونها، به افراد، جملات ناقص داده میشود و از آنها خواسته میشود آنها را کامل کنند. پاسخها برای درک نگرشها، باورها و ویژگیهای شخصیتیِ فرد، تجزیه و تحلیل میشوند. آزمون های فرافکنی، اغلب در محیطهای بالینی و در ارزیابی شخصیت برای به دست آوردن درک عمیقتر از عملکرد روانی، ویژگیهای شخصیتی و حالات عاطفی فرد استفاده می شود.
با این حال، توجه به این نکته مهم است که تفسیر نتایج آزمون تصویری، نیاز به آموزش تخصصی دارد و باید توسط متخصصانِ آموزش دیده، انجام شود تا از استفاده دقیق و اخلاقی از این ارزیابیها، اطمینان حاصل شود.
9. تستهای مشاهده مستقیم
آزمونهای مشاهده (مستقیم) در روانشناسی، نوعی ارزیابی روانشناختی است که شامل مشاهدۀ مستقیم رفتار، اعمال و تعاملات فرد در موقعیتهای مختلف است. مشاهدهگر به جای تکیه بر اطلاعاتِ گزارش شدۀ خود یا پاسخ به محرکها، مستقیماً رفتار فرد را آنطور که به طور طبیعی رخ میدهد، تماشا و ثبت میکند.
در آزمونهای مشاهده مستقیم، روانشناس یا ارزیاب به دقت، اعمال، پاسخها و رفتارهای فرد را در شرایط یا موقعیتهای خاص مشاهده و مستند میکند. این مشاهدات را میتوان در محیطهای کنترل شده، مثل: آزمایشگاه یا محیط بالینی، یا در محیطهای طبیعیتر، مانند مدارس، خانهها، یا محل کار انجام داد.
هدف اصلی این آزمون، جمعآوری اطلاعات عینی و خاص در مورد رفتار و عملکرد فرد است که ممکن است به راحتی از طریق روشهای ارزیابیِ دیگر، قابل دریافت نباشد. این نوع ارزیابی میتواند بینشهای ارزشمندی در مورد جنبههای مختلف بهزیستی روانی و عاطفی، تعاملات اجتماعی و عملکرد شناختی فرد ارائه دهد.
آزمونهای مشاهده مستقیم بهویژه در موقعیتهایی مفید هستند که افراد ممکن است در بیانِ کلامی خود مشکل داشته باشند؛ مانند کودکان خردسال، افراد دارای اختلالات ارتباطی یا زبانی، یا افرادی با اختلالات شناختی یا رشدی خاص. ارزیابان با مشاهده مستقیمِ رفتارِ آنها، میتوانند درک بهتری از نقاط قوت، چالشها و نیازهای خود به دست آورند.
برخی از تستهای رایج مشاهدۀ مستقیم در روانشناسی عبارتاند از:
- 1. مقیاسهای رتبهبندی رفتار: روانشناسان، از مقیاسهای رتبهبندیِ از پیش تعریف شده برای ارزیابی رفتارها، احساسات یا تعاملاتِ اجتماعیِ خاص که توسط فرد نشان داده میشود، استفاده میکنند.
- 2. مشاهده تعامل والد – کودک: این آزمون شامل مشاهده تعامل بین والدین و فرزندان آنها برای ارزیابی کیفیت رابطه آنها و شناسایی هرگونه مشکل بالقوه است.
- 3. مشاهده مهارتهای اجتماعی: روانشناسان، نحوه تعامل افراد با دیگران را در موقعیتهای اجتماعی برای ارزیابی مهارتها و تواناییهای اجتماعیِ خود، مشاهده میکنند.
- 4. مشاهده کلاس درس: این آزمون شامل مشاهده رفتار و مشارکت دانش آموزان در محیط کلاس برای ارزیابی عملکرد تحصیلی و تعاملات اجتماعی آنها است.
این تستها، دادههای ارزشمندی را برای تصمیم گیری آگاهانه، طراحی مداخلات و توسعه برنامههای درمانی شخصیشده ارائه میدهند. آنها معمولاً در روانشناسی بالینی، محیطهای آموزشی و تحقیقات، برای به دست آوردنِ بینش عمیقتر در مورد رفتارها و عملکرد افراد در موقعیتهای زندگی واقعی استفاده میشوند.
10. تستهای بالینی خاص
برای اندازهگیری ساختارهای بالینی خاص، مانند اضطراب یا اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، استفاده میشوند؛ مثل:
پرسشنامه افسردگی بِک (BDI)
BDI شامل 21 سوال چند گزینهای است که هر کدام مربوط به نشانه خاصی از افسردگی است. از افراد خواسته میشود شدت هر علامت را بر اساس تجربیات خود در دو هفته گذشته، ارزیابی کنند. گزینههای پاسخ، معمولاً از 0 تا 3 متغیر است که نمرات بالاتر، نشاندهنده علائم افسردگیِ شدیدتر است.
پرسشنامه شامل جنبههای مختلفی از افسردگی، مانند خلق و خو، علائم جسمی، اختلالات خواب، احساس گناه، پیشبینی بد، و از دست دادن علاقه به فعالیتها میشود. با جمعآوری امتیازهای همه موارد، یک امتیاز کلی بهدست میآید که میتواند برای طبقهبندی شدت افسردگی به سطوح مختلفی مانند حداقلی، خفیف، متوسط یا شدید مورد استفاده قرار گیرد.
BDI بهعنوان یک ابزار قابل اعتماد و صحیح برای ارزیابی افسردگی در محیطهای بالینی و تحقیقاتی محسوب میشود. روانپزشکان و متخصصانِ سلامت روانی، از آن برای غربالگریِ افراد به منظور افسردگی، پیگیری تغییرات علائم افسردگی در طول زمان و ارزیابی اثربخشی مداخلات یا درمانها استفاده میکنند.
با این حال، باید به یاد داشت که BDI یک ابزار خودگزارشی است و نتایج آن باید با سایر ارزیابیهای بالینی و مشاهدات دیگر ترکیب شوند تا تشخیص دقیقی برای بیماری قرار گیرد و گزینههای درمانی مناسب تعیین شود.
پرسشنامه اضطراب بِک (BAI)
پرسشنامۀ اضطراب بِک (Beck Anxiety Inventory یا BAI) یک پرسشنامه خود ارزیابی پرکاربرد است که برای اندازهگیریِ شدتِ علائمِ اضطراب، در افراد طراحی شده است. این پرسشنامه، توسط آرون تی. بک و همکارانش در اوایل دهه 1990 توسعه داده شد. BAI به طور معمول در محیطهای بالینی و مطالعاتِ تحقیقاتی استفاده میشود تا میزان اضطرابِ تجربهشده توسط افراد را ارزیابی کند.
BAI شامل 21 سوال چند گزینهای است که هر کدام علائم خاص اضطراب را توصیف میکنند. از افراد خواسته میشود شدت هر علامتی که در طول هفته گذشته تجربه کردهاند را ارزیابی کنند. این علائم شامل احساس عصبانیت، ترس، بیقراری و علائم فیزیکیِ مرتبط با اضطراب هستند. معمولاً مقیاس از 0 تا 3 است، به طوری که امتیازهای بالاتر نشاندهندۀ سطوحِ بالاتر از اضطراب هستند.
مقیاس ناامیدی برای کودکان (HSC)
ابزار ارزیابی روانشناختی است که طراحی شده است تا احساساتِ ناامیدی در کودکان و نوجوانان را اندازهگیری کند. این ابزار توسط کازدین، راجرز و کولبوس در سال 1986 به عنوان نسخه اصلاح شدهای از مقیاس ناامیدی بزرگسالان توسعه داده شد، بهگونهای که مناسب جمعیت جوانتر باشد.
مقیاس HSC شامل مجموعهای از جملات یا موارد است که کودک یا نوجوان به آنها بر اساس احساسات و تجارب خود پاسخ میدهد. این موارد طراحی شدهاند تا میزان ناامیدی کودک را که شامل تنگدستی، ناامیدی و اعتقاد به عدم امکان بهبود وضعیت یا آیندهی خود است، اندازهگیری کنند. این مقیاس موارد مختلفی مرتبط با ناامیدی، مانند احساسِ بیتوانی، انتظار برای نتایجِ منفی و عدم وجود انتظارهای مثبت برای آینده را پوشش میدهد.
لیست تستهای آماده انجام
تستهای روانشناسی که میتوانید در برآیند بهصورت آنلاین برگزار کنید را در ادامه ببینید: